تاپیک‌های دنباله‌دار خاطره بازی

[reza_jabbari79]

آقا من یه بار روتو مدرسه رو صندلی معلم رو با سوزن سوراخ سوراخ کردم بعد ابر داخل صندلی رو خیس آب کردم
هیچی دیگه وقتی معلم اومد کل شلوارش خیس آب شد
حالا بماند که به لطف آنتن های کلاس کلی کتک خوردم

 

[*~SAEEDEH~*]

کلاس اول که بودیم هممون واسه خود شیرینی پیش معلم ، کتاب و کیفشو میگرفتیم و یادمه یه بار با یکی از بچه ها دعوا کردیم

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[🍫 Dark chocolate]

عاقا ی بارم من

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[🍫 Dark chocolate]

تخته پاک کن کلاسمونو خیس کردم
بهش حنا زدم
بقیضو تصور کنین

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[🍫 Dark chocolate]

حالا قیافه معلمممونم بمانددد

دانلود رمان و کتاب های جدید

 

[*S.M.Z*]

خوب جونم بگه براتون
من پارسال ششم بودم
سال آخری مدرسه بودیم و باید مثلا مدیر و معاون با ما رفیق باشن ولی .....هعیییی بی خیال
ما یه اکیپ پنج ، شیش نفره بودیم و همیشه جلوی در ورودی مدرسه میشستیم
و صدای داد و بیداد و خندمون کل حیاطو پر میکرد
مدیر و ناظممون هم هی گیر میدادن ولی کیه که آدم بشه (البته لازم به ذکر است مدیرمون با من و دو تا از دوستام لج بود)
خلاصه بگم براتون من همیشه مقنعم خیلیییییییی عقب بود و تا کلم رو تکون میدادم از سرم میوفتاد (مقنعه گشاد بود به من چه؟) معاونمون هم هی میگفت مه تا مقنعت رو بکش جلو(فامیلیم رو میگفت) آخه سرایدار مدرسه تو حیاط ول میچرخید و به نکعی چش چرونی میکرد کلی اونجا که ما بودیم نمیومد !خلاصه من که گوش نمیکردم
هر سری رفیقام میدیدن که معاون داره میاد طرفمون میگفتن مه تاااااا معاون اومد بکش جلو اون لامصبو
و هر موقع اون میرفت دو باره به حالت قبلی بر میگشتم
ولی امسال آدم شدم (مدرسه شاهد یه تار مو بزنه بیرون پرتت میکنن بیرون)
عکسامو که باهم مقایسه میکمم میشینم گریه میکنم
هققق هققق

دانلود رمان و کتاب های جدید