تاپیک‌های دنباله‌دار ۩۞۩ خاطره نویسی و حالـــ نامه روزانه ۩۞۩

[Haniyeh14]

امروز روز خوبی بود که بعد از سه ماه تجربه کردم و به خوبی ازش استفاده کردم با دوست های دیوونه که هر کدوم چند سال بعد فقط خاطره های تلخ و شیرین ازشون می مونه و من به خوبی از این فرصت ها استفاده می کنم . تا روزی که به یاد خاطره ها بیفتم و هیچ وقت حسرت خوشی های الان را نخورم.:)
سخت است بغض داشته باشی و بغضت را هیچ اهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست.

 

[MOBIRAD]

_گاهی اوقات لازم نیست نفست قطع شود
یا روی زمین بی حرکت افتاده باشی؛
همین که قلبت از نامردی خویش شکسته باشد،
مغز به خود حملاتی دائمی کند
وجسمت به اندازه روحت آسیب دیده باشد،
مُرده ای بیش حساب نمی شوی!
ایستاده مُردن یعنی همین!

#قسمتی از رمان ایستاد مردن|مبینا راد
​

 

[Pari_A]

سلام
من اهل خاطره نوشتن نیستم ولی وقتی تایپک رو دیدم یه‌لحظه گفتم از فردا تا چند روز دیگه به نت دسترسی ندارم و شاید مَرگ به سراغم اومد و دیگه نبود. جالبیش اینجاست که دقیقا همین الان بعد از فکر کردنش عطسه کردم و به قول یارو گفتنی، صبر اومد. نمیدونم معنیه این صبر اومدن چیه ولی هر چی که هست، منجر شد تا خاطره امروز رو بنویسم.
امروز اتفاقی خاصی نیوفتاد تنها چیزای خوبش، این بود که فردا عازم مشهد میشیم و بدش، سرماخوردگیه یه جغله که عمر خاله‌ش ( بچه خواهرمه) محسوب میشه و اسمش محیاست. حالا بحث‌های همیشگی و دعواهایی که بعضی وقتا پیش میاد رو فاکتور میگیرم. امیدوارم هیچکس مریض نشه، اللخصوص بچه‌ها که تنها فرشته‌های روی زمین هستن.
امشب میخوام همه‌ی بدی‌هایی که در حقم شده رو ببخشم و بخوام در هر حق هرکسی که بدی کردم، منو ببخشه.حلالم کنید، دوستان. این صبر اومدن یه حس ترس بهم داد. اگه بگیم از مرگ نمیترسیم، دروغ گفتیم. هر چقدرم که توی مشکلات و زمانی که کم میاریم، آرزوی مرگ میکنیم بازم سر بزنگاه، ازش خوف داریم.
خب دیگه خسته‌تون نمیکنم. خداحافظ تا زمان برگشت، البته اگه برگشتی بود. ؛)
پایان

 

[toorjoor]

حال این روزهام هم میتونم بگم خوبه هم میتونم بگم خوب نیست یه جوری به یه بیتفاوتی رسیدم.
هم راضیم هم ناراضی .حس خود درگیری بدی هست.
تا حالا شده ندونید چی میخواید؟؟

 

[Negarنگار]

هستن دخترایی که نگران پاک شدن آرایششون نیستن
چون آرایش ندارن
هستن دخترایی که وقتی یه پسر. پولدار میبینن دلشون نمی لرزه
چون دلشون دله نه ژله
هستن دخترایی که با دیدن ماشین پسرا کف نمیکنن
چون اینا دخترن نه دلستر...

 

[I.MehrDãd]

خیلی وقته تصمیم گرفتم به تموم روزایی ک تو زندگیم چه خوب چ بد میان و میرن، فقط پوکر بدم.

 

[//Donya]

❤️


نیاز دارم مدتی نباشم ؛

سفر کنم به جایی که هیچ کسی را نشناسم ،

به جایی که هیچ کسی مرا نشناسد ...

دور باشم و رها

سبُک باشم و آزاد ...

آدم هایی را ببینم ، که هیچ تصور بدی از آنها ندارم ،

مسیرهایی را بروم ، که تا به حال نرفته ام ،

عطرهایی را بزنم ، که تا به حال نزده ام ،

و لباس هایی را بپوشم ، که تا به حال نپوشیده ام ...

در مکان هایی بنشینم ، که هیچ خاطره ای را برایم زنده نمی کنند ،

موسیقی هایی گوش کنم ، که مرا یادِ کسی نمی اندازند ،

و نوشیدنی هایی بنوشم ، که مرا بیخیال تر از همیشه کنند ...

نه به کسی فکر کنم ،

نه نگرانِ چیزی باشم ،

نه از پیشامدِ پیش نیامده ای بترسم !

من نیاز دارم مدتی در خنثی ترین حالتِ ممکن باشم ...


❤️

 

[بابا لنگ دراز]

امروز اتفاق خاصی نیفتاد و من همچنان بی تفاوت و سرگردانم و هیچ وقت فکر نمیکردم یک ماه بعد کنکور به این حد از بی تفاوتی برسم و البته یه سرگردانی و ترس و دودلی برای انتخاب رشته. هر وقت ابجیم میگفت انتخاب رشته سخت تر از کنکوره باور نمیکردم ولی الان میبینم راست میگه... برام دعا کنید اون چیزیکه حقمه و به صلاحمه قبول شم مرسی:)

 

[Sima_ch]

امروز یه روز جدیده یه شروع دوباره
امروز حس عجیبی دارم
خواب بودم که با جیغ و فریاد مامانم و خواهرم که میخوندن تولدت مبارک بیدار شدم و با یه کیک و شمع های اضافه شده رو به رو شدم شمع هایی که هرکدومشون نشونه ی یه ساله و حالا این شمع ها سال های عمرم رو نشون میده
امروز رو خیلی دوست دارم چون روز منه و خیلی خوشحالم که یه فرصت دوباره واسه زندگی دارم چون من امروز دوباره متولد شدم

 

[Flaming flower]

وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ، این بغض لعنتی است