تاپیک‌های دنباله‌دار * کِی از خنده ریسه رفتین¿¿¿¡¡¡*

[minoo.346]

توی کلاسمون داشتم برابقیه اهنگ میخوندم یه اهنگ بدازاون زشتا همونروزم یه پسره اومده بود داشت روی دیوارای مدرسه مطلب مینوشت اون لحظه هم دقیقا زیرپنجره کلاس ما بود و من خبر نداشتم داشتم بلندبلند میخوندم اهنگوبرابقیه روبه رو پنجره هم واستاده بودم میخوندم یه لحظه پسره بلند شدواستاد
حالا من
پسره

 

[dorsawaj]

خیلی موقع ها شده،ولی همین امروز رفیقم گفت: درسا پشتتو نگاه کن،دیوار ترک داره
منم اصلا ترک دیوار که می بینم از خنده ریسه می رمدیوانه هم خودتونید

 

[Maryam.B27]

یه روز با دوستام داشتیم از مدرسه بر می گشتیم داشتم با دوستم حرف می زدم اونم روشو برگردوند طرف من به جلوش نگاه نکرد یهو یه ستون آهنی جلوش سبز شد و اونم با مخ رفت توی ستون و ما بودیم که از خنده مرده بودیم همون موقع بود که @Maryam.ey برای بار هزارم این جکو تعریف کرد که یه مرغه می خوره به یه آهنه میگه قدینگگگ

 

[فاطـمه زهـرا]

ارههههه کلاهمیشه مدرسه

 

[*Parmiss*]

نمیدونم آدامس متری خوردین یا نه اون موقع که من می خریدم بسته اش دایره ای شکل بود بعد می‌کشیدی بیرون ازش... بعد من تو فاصله این که عینکم رو درس کنم رفتم سوپرمارکت خرید کردم .. وقتی داشت حساب می‌کرد از اون بسته های دایره ای پشت سرش بود منم گفتم ببخشی از اون آدامس‌ها هم می خوام.. بنده خدا برگشت قفسه رو نگاه کرد .بعد برگشت سمتم گفت ازاینا؟؟؟! ... گفتم آره دیگه آدامس متری.. پسره هم گفت ببخشید خانم اینا بوگیر دستشویی ان ... دیگه نگم که من آدم قبلی نشدم

 

[Firelight̸]

من یه روز داشتم ظرفا رو میشستم. و میذاشتم بالی ظرف شویی یهو یکی شون افتاد تو سرم
مامانم اینقدر خندید منم از خنده های مامانم خنده ام گرفت

 

[*S.M.Z*]

من همیشه در حال خندیدنم مخصوصا زنگای دینی و قرآن و علوم
یعنی کافیه از اداره بیان مدرسه میرن تو افق محو میشن
پارسال که ششم بودم یکی از دوستام تو مدرسه تو راهروی دستشویی افتاد
داشتیم از دست یه بنده خدایی فرار میکردیم اومدید از راهرو رد بشیم زمین خیس بود پاش لیز خورد به به طور فجیحی افتاد
حالا من مونده بودم خودمو از خنده جمع کنم یا رفیقو از زمین
آخرس چهادم پنجما اومدن جمعمون کردن
اصلا وعضی بود
شاید برای شما خنده دار نباشه ولی اگه بودید و میدیدین تا ر سال سوژتون بود

 

[Snow Wolf.z]

من معمولا یکسره درحاله ریسه رفتنم
همین چهار شنبه پیش
دوستم اومد گفت کی میتونه پاشو بیشتر بالا بندازه؟
منم اومدم حرکت آکروباتیک بزنم
هم پام و پرتاب کردم بالا، احساس کردم اون یکی پامم پرتاب شد
یهو خوردم زمین پاهامم موند رو هوا
با سختی بلند شدم گفتم ماله من از همه بیشتر رفت بالا
غش کرده بودیم از خنده ینی

 

[*S.M.Z*]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

 

[فاطمه صفارزاده]

همین امروز.
یکی از بچه‌ها قشنگ دستشو برد سمت مقنعه معلممون و از روش مو برداشت.
حالا یه‌کن تصور کنین دستشو بـرده نزدیک بالاتنه‌ی معلم