اگه قرار بود قدرت جادویی داشته باشی، کدوم رو انتخاب می کردی؟
۱.آتش و خورشید
۲.یخ
۳.برف
۴.برق
۵.ابر
۶.آسمان(ستاره ها شهاب سنگ)
۷.گل و گیاه
۸.کشتن بقیه
۹.قدرت خواب
۱۰. قدرت عشق
۱۱. خوندن ذهن بقیه
۱۲.نامرئی شدن
۱۳.زنده کردن
یک چیز دیگه...(خودتون بگید)
راستی تشکر فراموش نشه!!!!
رمان: دختر اژدها (Dragon Girl)
نویسنده: Melissa Nichols
ترجمه: س.زارعپور کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر: تخیلی، عاشقانه
سطح رمان: حرفهای
ویراستار: @فاطمه صفارزاده
خلاصه:
از وقتی به دنیا آمدم، با همه فرق داشتم.
من استعداد تبدیل شدن به یک اژدها را داشتم و خیال میکردم این یک موهبت است؛ اما واقعیت...
به نام خدا
رمان : فراق عشق
نویسنده : maral.abbasi کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر : عاشقانه
خلاصه : همه چیز از آن دعوتنامه شروع شد...بین عشق یا پیشرفت انتخاب سختی است...
داستان درباره ی یه دختره به اسم ماریا که با پسر عموی خودش نامزد کرد ولی به دلایلی این نامزدی به هم خورد
درحال تایپ - رمان...
:aiwan_lggight_blum:به نام خدایی که عشق را افرید:aiwan_lggight_blum:
نام رمان : عشق نفس
نام نویسنده: اتناسرلک
زانر: عاشقانه و پلیسی. :aiwan_light_give_heart2:
مقدمه : تصادف چشمانم با نگاه تو یک دنیا خسارت داشت ومن سالهاست که مشغول به جبرانشم....اما ..اما گاهی سخت میشود دوستش داری و...
رمان :عشق یا مسئولیت؟ (جلد اول)
نویسنده :فرزانه رجبی 76
ژانر:عاشقانه
ویراستار: لیلی تکلیمی
"تشکر می کنم از الکا عزیزم برای تهیه جلد رمان..."
خلاصه:
"بنام آنانکه با نام «عشق» حرمت ها را نشکسته اند"
داستان از زبون یه دختر ۱۸ساله به اسم ساحل هستش...
عاشق فوتباله و زندگیه ارومی داره !
یه اتفاق...
رمان: عشق در حدمرگ
نام نویسندگان: فاطی گلی 1380 و eli goli825 کاربران انجمن نگاه دانلود
ژانر:عاشقانه.کل کلی
خلاصه
:
نفس..دختر سربه هوا و بازی گوشی که تو دنیا مثلش
نیست از خنگی و لجبازی...به ساختمونشون یه همسایه
جدید میاد که بچه اون همسایه برای نفس کنجکاو
یه مجهوله..بعداز یه مدت پسری تقریبا...
نام رمان : تو تمام قصه ی منی
نویسنده : ariel کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر :عاشقانه ،اجتماعی
خلاصه رمان :این قصه عشق که خیلی وقته تمام قصه همدیگرشدن ..
یه عشق قدیمی که خودشون نمیدونن کی کجا دلشون برای همدیگر لرزید ..
.یا شایدم معنی درست این احساس نمیدونن.ولی خودشونم میدون که یه عشق پاکه نه چیزی...
سلام !
انتقاداتون باعث پیشرفتم می شه :)
اما باید ذکر کنم که اولین رمان من هستش پس زیاد انتقادای بزرگ نکنید که باعث ناامیدیم بشه . باتشکر
اما راجب رمانم:
ژانر:عاشقانه-غمگین- طنز
درباره ی داستان:رمانم بایه تهمت اغازمی شه یه تهمت ....تهمتی که برای ارضای حس فراگیر جاه طلبیه .... درباره ی قدرت یک...
به نام خدا
خلاصه:
هزار تا اسم هزار تا فامیل همه واسه یه ادم یه خلاف کار یه ادم زرنگ که پلیسا همیشه ازش عقب ترن ولی این بار یه سرگرد پیدا شده که یه قدم ازش جلوتر و بهش نزدیکه داره بازی میکنه غافل از این که این نزدیکی باعث عشق میشه یه عشق دوطرفه،باید دید بازم سرگردمون میخواد برنده بازی باشه...
تایپ رمان - رمان سرعت _ ماشین _ عشق | مهدیس 0095 کاربر انجمن نگاه دانلود
داستان درمورد دختری به اسم آناهید هستش آناید روحیه شادی و داره و داره داخل یه بیمارستان واسه پرستاری طرح میبینه آناهید عشق سرعته و همیشه درحال کورس گذشتن تا اینکه.........
تایپ رمان - رمان سرعت _ ماشین _ عشق | مهدیس 0095...
نام رمان:عشق مصنوعی
نام نویسنده:
Sara_Honey
رمان عشق مصنوعی
مقدمه نویسنده:
این رمان قبلا نیمه تمام رها شده بود چون اشکالات زیادی توش میدیدم ولی حالا برگشتم تا با قلمی بهتر و اصلاحاتی در رمان اون رو در سایت خوب نگاه دانلود ادامه بدم...
و اما توضیحاتی در مورد رمان:
موضوع: جنایی، معمایی، مرموز،...
سلام.....
این رمان هفتمین رمان من و Rasa.shو سومین رمانیه که توی این سایت میذاریم....
امیدوارم2رمان قبلیمون ((رادیکال عشق)) و ((این حوالی بوی مرگ میدهد)) رو خونده باشین....
رمان نگهبان ماهم شو یکم متفاوت تر از بقیه داستانامونه....
شاید اوایل رمان حس کنین که با یه موضوع کلیشه ای طرفین ولی از...
نام رمان:جدال و جنایت
نام نویسنده: پریسا مظلومی کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر:جنایی_مافیایی.عاشقانه
داستان درباره ی پسری به اسم سامیار که مشکلات زیادی سر راهش قرار گرفته و اتفاقات زیادی رو پشت سرمیذاره در مقابلش دختری ایستاده که اتفاقات تلخ و ناگوار زیادی براش افتاده و حالا دست روزگار این...
به نام نگارنده هستی
نام رمان:پرورشگاه عشق
نام نویسنده: HAD!S کاربر انجمن نگاه دانلود
ویراستار :Ava Banoo
ژانر : عاشقانه
تو این داستان خبری از دختر پولدار و پسر پولدار نیس ؛خبری از کل کل پسر دختر نیست؛خبری از تنفر نیست ؛خبری از ازدواج اجباری و هم خونه ای هم نیست .پس بیاید باهم این رمان رو...
خاطرات همیشه شیرین نیستن و لبخند به لب نمیارن.بارون همیشه عشق نیست بعضی وقت ها عذابه. قلم رو لای سررسید قهوه ای رنگم که تو هر صفحش گل های خشک شده پخش کرده بودم جا دادم و دفتر رو بستم. شال کاموایی آبی رنگم رو که هدیه ای از مادر بزرگم بود روی شونه هام انداختم کنار پنجره ای که کمی باز بود...