- عضویت
- 2018/05/13
- ارسالی ها
- 4,744
- امتیاز واکنش
- 20,639
- امتیاز
- 863
یه ساعت کمه
دوس ندارم کسی بفهمه
یه دست لباس تمیز و سفید می پوشم. یه نامه کوتاه می نویسم.
چنتا کار خصوصی هست که انجام می دم. توی این یه ساعت به دورترین و خلوت ترین جای ممکن میرم.
بعد دراز می کشم. شایدم گریه کردم. ولی بهش که فکر می کنم می خندم :)
اومممم بعدش هیچی. نامه تو خونه است
لباس های سفید تنمه و من دراز کشیدم جایی که هیچ کس پیدام نمی کنه. با کار هایی که انجام شدن
اوممم محتوای اون نامه برام خیلی می تونه حالب باشه
چه خوب می شد اینجوری! همین حالا و در همین لحظه می تونم راحت بمیرم!
دوس ندارم کسی بفهمه
یه دست لباس تمیز و سفید می پوشم. یه نامه کوتاه می نویسم.
چنتا کار خصوصی هست که انجام می دم. توی این یه ساعت به دورترین و خلوت ترین جای ممکن میرم.
بعد دراز می کشم. شایدم گریه کردم. ولی بهش که فکر می کنم می خندم :)
اومممم بعدش هیچی. نامه تو خونه است
لباس های سفید تنمه و من دراز کشیدم جایی که هیچ کس پیدام نمی کنه. با کار هایی که انجام شدن
اوممم محتوای اون نامه برام خیلی می تونه حالب باشه
چه خوب می شد اینجوری! همین حالا و در همین لحظه می تونم راحت بمیرم!