اول یه نمه فکر میکردم در حد دودقیقه بعد با خلوص نیت ظبط رو روشن میکردم اول آهنگ غمگین باهاش گریه میکردم بعد آهنگ شاد باهاش قر میدادم بعدم دودقیقه مونده از زمانم مامانم و خواهر و برادرم رو میبوسیدم و رو تختم میخوابیدم
من وصیت ناممو نوشتم
همهی کتابام باید باهام خاک شن
همینطور تبلتمو pspم.
اصلا همه چیز!!!
من نمیزارم هیچی ازم برای ناتی باقی بمونه
دزد کوچولو
کلی هم مکسو بـ*ـوس و بغـ*ـل میکردم❤_❤
بعد مینشستم گریه میکردم که ای خداااااا، دارم میمیرم!!
دلم برای مامانم تنگ میشه، دلم برای مکس تنگ میشهههه
من گوشی نخریده از دنیا رفتمممممم. میذاشتی تل و اینستا نصب کنم بعد دار فانی رو وداع بگویممممممم
خدایاااااا میذاشتی من ویراستار بشم، طراح بشم، مترجم بشم، مدرس بشم، مدیر بشممممممم
بعد خدا هم بزنه پس سَرَم بگه دلم برات سوخت بشین سر جات