دنباله دار بزرگ ترین سوتی که تا حالا دادید چی بوده ؟؟

  • پیشنهادات
  • Alone M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/04/19
    ارسالی ها
    128
    امتیاز واکنش
    1,567
    امتیاز
    389
    محل سکونت
    دنیای بیخیالی

    shaghayegh-Ai

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/22
    ارسالی ها
    23
    امتیاز واکنش
    155
    امتیاز
    121
    محل سکونت
    اﺯ ﻣﺎﻩ
    اﻳﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺻﺎﻑ ﺑﺎ ﻛﺘﻮﻧﻲ پﺎﺷﻨﻪ ﺗﺨﺖ ﺑﺨﻮﺭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮاﻱ ﻣﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﻋﺎﺩﻳﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﻫﺮﺭﻭﺯ اﺗﻔﺎﻕ ﻣﻴﻔﺘﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﻮﺗﻴﻢ اﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﻳﻪ ﺯﻥ و ﺑﭽﺮﻭ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﻮﺯاﺩ و ﺧﻴﻠﻲ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ و ﻧﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﻫﻢ ﻛﻠﻲ ﺫﻭﻗﺸﻮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻳﻪ ﺩﻓﻌﻪ اﺯ ﺩﻫﻨﻢ پﺮﻳﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﻭاﻱ ﻣﻨﻢ ﻣﻴﺨﻮاﻡ,ﺯﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﺎ ﺗﺎﺳﻒ ﻓﺮاﻭاﻥ ﺫﻝ ﺯﺩ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ,ﺁﺏ ﺷﺪﻡ
     

    Zedzedianfar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/24
    ارسالی ها
    91
    امتیاز واکنش
    1,079
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    سرزمین دلتنگیای یار
    بدترین سوتی عمرم معلم قطع به یقین اینه که یه بار تو کلاس ما برگشت گفتش که چیزاتونو چیز کنین که فردا صبحش میخوان چیزاتو چیز کنید چیز نشه
     

    *LARISA*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/24
    ارسالی ها
    1,053
    امتیاز واکنش
    5,197
    امتیاز
    658
    محل سکونت
    Wonderland :)
    من عادت دارم در همه جا رو با لگد میزنم و باز میکنم !
    یه شب هم مهمونی داشتیم منم میخواستم گلاب به روتون ، برم دستشویی !
    همینجوری با لگد زدم در توالت باز کردم که چشمتون روز بد نبینه !
    پسر دایی مامانم اونجا بود و ....
    فقط میدونم الان که الانه نمیتونم تو روش نگاه کنم ..... خندم میگیره !:campe545457on2::campe45on2:
     

    zhrw_650

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/24
    ارسالی ها
    43
    امتیاز واکنش
    129
    امتیاز
    178
    سن
    24
    محل سکونت
    MshD
    من بدترین سوتیم این بود..
    شب خواستگاریم، بعداز چایی آوردن و ایناها نشستم پیش مامانم که دوستم بهم زنگ زد ! جواب دادم و داشتیم مثل همیشه سر ب سر میذاشتیم و اصن حواسم به مهمونا نبود ..یهو دوستم گفت از خواستگارت چه خبر؟
    منم بی حواس گفتم :
    هیچی دیگه اون ننه عملیش همه موزامونو خورد ..خود دماغوشم خشتکش پارس نفهمیده واسه من گشادم نشسته.. خواهر عنشم داره مخ داداشمو میزنع ...
    بعداز کلی حرف زدن برگشتم ..که دهنم باز موند و با همون چادر و گوشی و نگاه های برزخی دویدم تو اتاقم ...فقط میدونم دیگه زنگم نزدن واسه جواب گرفتن..
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    208
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    205
    پاسخ ها
    34
    بازدیدها
    823
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    199
    پاسخ ها
    11
    بازدیدها
    1,095
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    444
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    1,980
    پاسخ ها
    61
    بازدیدها
    1,307
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    455
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    259
    پاسخ ها
    40
    بازدیدها
    2,371
    پاسخ ها
    122
    بازدیدها
    4,020
    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    2,049
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    588
    بالا