سخترین کار دنیا اینه که بخندی در حالی که دوست داری فریاد بزنی از این همه ظاهر سازی جلوی دیگرون خسته شدی
از مادر زمنین گیرت پرستاری کنی وقتی هم که به رحمت خدا رفت بگن نکنه تو انسولینشو اشتباه زدی که مرد
همه بگن نباید گریه کنی بعداز مادرت امید پدرت و خواهرو برادرته به تو
نباید گریه کنی الان بابات تو بیمارستان دلش بتو خوشه
نباید گریه کنی چشم یک خانواده بتو
ولی هیچکس نپرسه تو چی میخوای دل تو به کی خوشه
سخته ببینی همون خواهرا ازدواج کردن زندگی دارن بچه دارن برادرت وقته دامادیشه و تو باید حسرت بخوری چرا بفکر خودم نبودم وقتی که پدرم زن گرفت نرفتم سراغ سرنوشت خودم چون از نامادری بالای سر خواهر وبرادرم میترسیدم
سخت ترین کار ....
اثبات حرفت به یکی که خیلی خودشو عاقل میدونه
دوست داشتن کسی که از عواطف و احساساتش هیچی نمیدونی
زندگی تو جمعی که بعضی کارهاتو نمیتونن درک کنن
و در آخر ......
یاد دادن الف ب پ ت ، به یه بچه کلاس اولی :aiwan_light_cray2: