تاپیک‌های دنباله‌دار خفن ترین کاری که تاحالاکردین چی بود؟

  • شروع کننده موضوع Fatemesraji
  • بازدیدها 774
  • پاسخ ها 22
  • تاریخ شروع

Fatemesraji

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/15
ارسالی ها
195
امتیاز واکنش
1,615
امتیاز
336
سن
19
محل سکونت
TABRIZ
اشپزخونه رواتیش زدم:aiwan_lightsds_blum:
چیزخاصی نبودتوخونه تنهابودم سیب زمینی سرخ کرده به سرم زده بود
هیچی دیگه شروع کردم به سرخ کردن سیب زمینی هاااوبعدش ۰۰۰۰
خودتون تصورکنین بعدش چی شدفقط شانس اوردم مامانم زودرسیدخونه
خودم سوختم ٬ماهیتابه سوخت٬کفگیرسوخت٬سیب زمینی هاسوخت و.....
کدبانوی کیم؟؟
 
  • پیشنهادات
  • shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    بنظر خودم خفن ترین کاری ک کردم این بود ک یکی وارد حساب اینستام شد و بصورت کاملا حرفه ای شوتش کردم بیرون
    چ بااستعدادم25r30wi
    یا مثلا اینقد از خواننده مورد علاقم دفاع کردم ک خواننده مقابلش ک ضدش بود زد هکم کرد25r30wiحتی شمارمم بلاک کرد25r30wi
    و خیلی کارای دیگ:campe45on2:
     

    ToloAm

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/23
    ارسالی ها
    142
    امتیاز واکنش
    2,116
    امتیاز
    378
    محل سکونت
    از AHW
    هیچوقت دوست نداشتم اینکارو باکسی بکنم اما چند روز پیش مدیرمون بخاطره ناحقی که کرده بود کاری کردیم که زنگ آخر اشکش درامده بود.اخیییی بچه آروم کی بودم من خخخخ
     

    هستی علیپور

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/15
    ارسالی ها
    1,989
    امتیاز واکنش
    7,911
    امتیاز
    650
    سن
    27
    محل سکونت
    گیلان
    توی یه شهر غریب و ادماش همه هیز گم شدم اصلا به روی خودم نیاوردم .خیلی عادی ادرسو پیداکردم البته بعد ۲ساعت گشتن و پیاده روی این طرف و اون طرف وچندبار ماشین سوارشدن.زبانشونم بلدنبودم هیچی هم نداشتم بجز اسم یه خیابون..‌.. خیلی سخته.
     

    هستی علیپور

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/15
    ارسالی ها
    1,989
    امتیاز واکنش
    7,911
    امتیاز
    650
    سن
    27
    محل سکونت
    گیلان
    یبار زمان مدرسه روز چهارشنبه سوری جلوی پایگاه بسیج و جهاد.همیشه درش بستس بجزیه نگهبانی .داخلش پرپلیس .. تو کوچه مدرسمون .. همزمان همه بچه ای کلاس ترقه انداختیم تا سربازا به خودشون بیاند زدیم به چاک .. هنوز بهش فک میکنم قلبم مباد تودهنم.عجیب می دویدیم..Hapydancsmil
     

    Queen_Raha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/21
    ارسالی ها
    6
    امتیاز واکنش
    200
    امتیاز
    111
    محل سکونت
    Earth
    ترم قبل همین دی ماه توی دانشگاه امتحانات توی راهرو برگزار میشد. یکی از پسرای اکیپمون گفت من هیچی نخوندم اگه میتونی بهم برسون. از چینش صندلیا خبر نداشتیم. گفتم باشه. رفتیم دیدیم صندلی من جلوی دره و صندلی اون ته سالن. برگه ی خودمو جواب دادم یه ربع مونده بود امتحان تموم شه کلید سوالو توی برگه نوشتم . رفتم جلو برگه رو بدم به مراقب بهش گفتم سوییچ ماشین دوستم دست منه و من میخوام برم خونه و نمیبینمش دیگه. گفت برگه رو بده برو سوییچو بده و برگرد. توی سالنم یکی از استادای سخت گیر مراقب بود. منم رفتم ته سالن همه نگاه میکردن که من چرا برعکس میرم رفتم تا رسیدم به صندلی اونی که میخواستم بهش برسونم استاد مراقب دقیقا یه قدم جلوتر از من پشتش به من بود. منم تقلبو گذاشتم رو میز و انگار سوتی دادم چون یهو برگشت با شک نگام کرد. منم تا ته رفتم و سوییچ ماشین خودمو دادم به یکی از دوستام دادمو گفتم بیرون منتظرتم. بنده خدا با شک نگام میکرداومدم بیرون . یه ربع بعد که امتحان تموم شد . اونی که بهش رسوندم اومد گفت دمت گرم لعنتی موقعی که داشتی میرفتی برگه رو بدی رنگم پرید و گفتم این درسو میوفتم . شرمنده کلی فوشت دادم منم گفتم بیا و خوبی کن. خلاصه خیلی خفن بود. حالا خدا کنه دوربینا ضبط نکرده باشن :campe545457on2:
     

    Elle marie

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/06
    ارسالی ها
    1,432
    امتیاز واکنش
    19,501
    امتیاز
    914
    یه بار جفت دستیم توی امتحان تفکر از پنج نمره فقط نیم نمرشو جواب داد0_0
    بعد موقعی که همه ی بچه ها بلند شدن برگشونو بدن من سریع 3 نمره بهش رسوندم!بعد دوستم آیات از اونور منو دید گفت بیشتر بش میرسوندی0_0
    پریروزم خودمو رفیق فابم شکوفه توی روبیکای اون یه صفحه ی روبینو ی دیگه درست کردیم بعد مزاحم بقیه شدیم0_0بش گفتم ای کاش اینستا داشتیم.اونم گفت وقتی در دسترس نیست مجبوریم با این چیزا سر کنیم.0_0
    یه بار خندید گفت:ببین از بی کاری چه کارایی میکنیم0_0
    یکم قبلشم لامپارو خاموش کردیم شمع روشن کردیم مثلا میخواستیم ......کینزی انجام بدیمو آتیشو کنترل کنیم!شقایق هم خواهر دو قلوی شکوفه(دوتاشون بهترین دوستامن)با یه نگاه عاقل اندر سفیهانه نگامون میکرد0_0
     

    SECRET GIGGLE

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/08
    ارسالی ها
    1,332
    امتیاز واکنش
    4,796
    امتیاز
    578
    جشن داشتیم و بهمون کیک داده بودن منم میخواستم کیک و بزنم توی صورت دوستم اشتباهی خورد توی صورت مدیرمون
    بد شانسی چقدر اخه تنبیه م این بود که اون روز کل سالن و تمیز کنم
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    11
    بازدیدها
    1,097
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    211
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    206
    پاسخ ها
    34
    بازدیدها
    847
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    208
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    450
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    1,990
    پاسخ ها
    61
    بازدیدها
    1,323
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    461
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    261
    پاسخ ها
    40
    بازدیدها
    2,390
    پاسخ ها
    122
    بازدیدها
    4,064
    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    2,067
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    596
    پاسخ ها
    39
    بازدیدها
    865
    بالا