مورچه سیاه کوچولو
مورچه سیاه کوچولو
کار می کنه، بار می بره
دونه هارو جمع می کنه
داخل انبار می بره
مورچه سیاه کوچولو
زیرِ زمین لونه داره
تو لونه ی زیرِزمین
یه عالمه دونه داره
مورچه سیاه کوچولو
عاشق کار و کوششه
تابستون و فصل بهار
همیشه زحمت می کشه
مورچه سیاه کوچولو
خوشحاله و غم نداره
فصل زمستون که بیاد
آب و غذا کم نداره
کلاغ قارقاری
نی نی وولکی کلاغی رو
دده رو پشت بومشون
کلاغه قارقار می کنه
رفته صداش به آسمون
نی نی می گـه :آهای کلاغ
این قدر سروصدا نکن
بازیهای کلاغی رو
رو پشت بوم ما نکن
بابام تو خونه خوابیده
قارقار کنی بیدار می شه
مامانم هم ناراحت از
صدای قار و قار میشه
برو تو باغا بازی کن
آواز بخون با قاروقار
***(*
آی گربه ی نا قلا
بیا پاور چین بیا
به این سوراخ نگاه کن
بگرد یه موش پیدا کن
اون موشه را تو بردار
سربه سر موش بذار
ببین موشه چه نازه!
دمش چقد درازه!
چه دندونایی داره!
عجب چشایی داره!
اما چرا ترسیده؟
معلومه، گربه دیده
یه گربه ی چاقالو
بابدن پشمالو
با اون چشای ریزش
با دندونای تیزش
موشه را گیر آورده
انگار اسیرآورده
موش اسیر بیداره
فقط فکرفراره
گربه هه خسته میشه
چشاش که بسته میشه
موش کوچولو باترس و لرز
یواشکی جیم میشه
******
کلاغه روی دیوار
صدا می کرد قار و قار
می گفت خبرخبردار
آمده فصل بهار
هوا شده پاکِ پاک
سبزه در آمد ازخاک
برفها دیگه آب شدند
چشمه ها پرآب شدند
بهار و عید نوروز
آمده اند امروز
با سبدای پرگل
با لاله و با سنبل
در این بهار زیبا
دنیا شده باصفا
بهار
بهار یواش یواش میاد
صدای کفش پاش میاد
سرما دیگه بار سفر را بسته
منتظر فصل بهار نشسته
بهار میاد رو شاخه ها
برگ و شکوفه می ذاره
میون دشت، تو باغچه ها
گلهای خوشبو می کاره
ابرا میان به آسمون
نم نم بارون می باره
ماهم باید پنجره را واکنی
بهار زیبا را تماشا کنیم
تو دلهامون بذر امید بکاریم
بگردیم و شادی را پیدا کنیم
لحاف بهار
روی لحافم یک باغ زیباست
یک آسمان گل در باغ پیداست
شبها که هستم در رختخوابم
سقفی پر از گل هست این لحافم
بر روی گلها من میخورم تاب
با بوی گلها من میروم خواب
در بين اين باغ لالا چه زیباست
چون بوی مادر در بین گلهاست
گربه ملوس
یه گربهی ملوسی داشتم
که اونو خیلی دوست میداشتم
گربهی کوچکم قشنگ بود
رنگش مثل پلنگ بود
با پاهای کوتاهش میدوید
هی میدوید
تا صدایش میکردم
زودی میشنید
نام گربهام پلنگی بود
چه قدر گربهی قشنگی بود
یه روزی گربهی مززی
رفت به دنبال بازی
هرچه صدایش کردم
باز نیامد
هوا که تاریک شد
از رو دیوار آمد
صبح که از خواب پا میشم
اول آفتاب پا میشم
یه کمی ورزش میکنم
تو باغچه نرمش میکنم
صدا میزنم مامان جون
چایی رو بریز تو فنجون
وقتی چایی رو نوشیدم
مامانو بابارو بوسیدم
میرم به کودکستان
خوشحال و شاد و خندان
یه روز تازه ☀️
خروسه میگه قوقولی قوقو
وقته بیدار شی کوچولو
خورشید خانوم بیدار شده
صب شده وقت کار شده
باید چشاتو وا کنی
دنیا رو خوب نگا کنی
خدا رو شکر کنی زیاد
چون یه روز تازه ای داد