# دفتـــر شــــعـــر نـــگــاه #

ا.ج

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/10
ارسالی ها
595
امتیاز واکنش
15,713
امتیاز
671
محل سکونت
لرستان
آخرالزمان شده،اما
کسی نمی فهمد!
مردم،نفس میکشند،
بعضی ها زندگی هم می کنند،
همه چیز مثل زمان بودن است،اما
بودن ات نیست!
آخرالزمان شده و
کسی نمی فهمد!
(امیدجمشیدی)
 
  • پیشنهادات
  • رزمین رولینگ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/03
    ارسالی ها
    770
    امتیاز واکنش
    13,290
    امتیاز
    671
    سن
    22
    محل سکونت
    خرم آباد
    دنیایی که بعد از تو برام ساختن
    مثل قفس بود برای یه کبوتر
    دنیای بدون تو برام ویرونه ست
    هیچوقت نکردم رفتنت رو باور!

    گاهی خاطره ها فرار میکردن
    من هی تو خودم زندان میساختم
    شدم یه خونه نشین زندونی
    با اشکام هرروز باران میساختم

    نیستی و غم نبودت کمرشکن شد

    هرلحظه به یادت آینه هارو شکستم
    خونه بوی غم میده و داره برف میاد
    حیف اون همه عهدی که با تو بستم

    حیف از این خاطره و تکرار و تکرار
    حیف از این زمستونی که میرسه به بهار
    زمستون من تمومی نداره،میدونی؟
    برف میاد و آزار و اجبار!

    کبوترم تو یه قفس که رفیق درده
    درد تنهایی و هوایی که حسابی سرده
    بالمو شکستن نامردای روزگار
    لعنت به همونی که منو دیوونه کرده!

    دنیایی که بعد از برام ساختن
    مثل قفس بود برای یه کبوتر
    دنیای بودن تو برام ویرونه ست!
    هیچوقت نکردم رفتنتو باور!...
    "رفیق درد-رزا.د"




     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    آسمان،طعنه به زیبایی لبخند تو است
    و زمین،مظهر پهناوری کشور دل
    و زمان،دست به دامان خداست
    که پس از لحظه دیدار،ز قلب تو تپد
    جنگل امروز چه سبز است!ز بوییدن توست؟
    و هوا عطر فشان است،ز بوسیدن توست؟
    حیف باشد که بهاران ز تو گیرد نیرو
    و من اینجا پر صحرا و تب سوزانم
    هم از تو خوشحال
    ولی من حیرانم!
    (امیدجمشیدی)
     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    شب سیاه است
    آسمان روشن و جنگل سبز است
    آب،آبی و زلال است
    زمان چون نبض است
    این تمام نگرشهای منه سوجته جان
    قبل دیدار تو بود!
    دیر وقتی است که مشکوکم من
    و حقیقت به کجا رفته از این سوی نگاه؟
    شب اگر بود سیاه
    موی و ابروی تو،چه رنگی داشت؟!
    آسمان روشن و جنگل سبز است؟
    و زمان چون نبض است؟
    نکند دست بیانداخته اند این دل را
    هر کسی را که زمان
    کرده نگاهش تباه؛
    آسمان،جیره خور از روی چنان ماه تو بود!
    رنگ چشمان تو را ریخته اند بر دل دشت
    سبزه ی باغ و گیاه،مردمک چشمانت
    و زمان در گردش،
    گیج،بر دور خودش میچرخد
    از همان دم که نوایی به گوشش برسید
    و نوا...آه تو بود!
    (امیدجمشیدی)
     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    این شعر،پیش ازاین غزلی مغرور بود
    من مقصر نیستم که
    قافیه ها در نگاه تو،حل میشوند.
    (امید جمشیدی)
     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    اول صبح و عجیب است که ساعت نشنید
    فحش و دشنام ز دندان و لب تیره ی من!
    من که امروز ز چشمم غم و اشکی نچکید
    پس چرا آینه گریان شده است خیره به من؟
    آسمان رنگ زمین ست و زمین،وای کجاست؟!
    همه ی حسرت عمرم سر صبح،چیره به من
    هر شبم بار سفر بستنُ،مقصد به تو است
    غم و رنج و دل خونین شده است جیره ی من
    چشم گریان،شده خونین و عجیب است،چرا؟
    لابد این بار فنا شد دل چون زیره ی من
    (امیدجمشیدی)
     
    آخرین ویرایش:

    نارسیس زِد اِی آر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/23
    ارسالی ها
    354
    امتیاز واکنش
    37,931
    امتیاز
    788
    امروز همان روزیست که تو رفتی
    هر روز اما برایم همین روز است
    تو می روی و من می مانم و غم
    هر روز اما برایم همین روز است
    قلبم نمی تپد و جانم نمی ماند
    هر روز اما برایم همین روز است
    در سوت و کور این خلوت و تنهایی
    هر روز اما برایم همین روز است
    می مانم و می میرم و می بازم
    هر روز اما برایم همین روز است
    عطر سردت هنوز همین جا مانده
    هر روز اما برایم همین روز است
    بر گوشه گوشه این خانه صحرایی
    بر لحظه لحظه این ثانیه های تنهایی
    میروی و پشت میکنی اما
    هر روز برایم همین روز است

    نارسیس زِد اِی آر
     

    fateme6832

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/12
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    528
    امتیاز
    266
    سن
    31
    محل سکونت
    شیراز
    تو احساسی ترین رویام به آغوشت پناه بردم
    توروتو دفترشعرم به قعرقصه ها بردم
    توی قاب نگاه تو خودم روخسته میبینم
    میون وحشت واندوه توروآشفته مبیبینم

    فاطمه سعیدی عمادی
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    به من میگفت که از عشقش دست بکشم
    برای همیشه دور اسمش خط بکشم
    بهش گفتم عاشق نشدی تلخی نکشیدی
    چگونه دور دیوانگی یک خط بکشم؟
    گفت من خود عاشق دیگری ام..
    خدا..کمک کن از او دست بکشم
    قانعم ومنت عشاق کشیدن چرا؟
    ترجیح میدهم شبها سیگار یک بند بکشم
    در نبودش با بی خوابی سر کنم
    عاشقانه بر روی قاب عکس دست بکشم
    کارم به خودزنی بکشد اخر..اما
    روی این رگ بی رحم یک خط بکشم
    اشکهایم را به دوش می کشم تا اخرش
    قطع نمی شود...نه نمیشود دست بکشم
    چشمهای سیاهش هنوز در فکرم هست
    بزنم قید تو را پرده بر عشقت بکشم..
    قلب من با تک تک خندهایت درگیر است
    عاقبت از حرف دل دست بکشم یا نکشم
    عشق..ای حسی که دامان مرا سوزاندی
    چشمهایت را ببندم....یاکه درد را بکشم
    بر روی دیوارت تصویر دو تیله را..
    عاشقانه با رویا بکشم یا نکشم
    خسته ام وقلبم مدتهاست پیر شده
    قلب یک عاشق پیر میخواهی؟یا دست بکشم؟

    سما.ت
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    ازاعماق قلبت دوستم داشتی
    وهندوانه زیر بغلم نگذاشتی..
    عشق تو زیباترین هندوانه ام بود
    خدا...چه لطفی به من داشتی...
    دوتا چشم به رنگ دریا داشتی..
    یه عالم ..درجهانت رویا داشتی
    دنیای اطراف..برایت مهم نبود...
    توخود..یک دنیا داشتی..
    یه رویای خیلی دور داشتی..
    یه لبخندپراز نور داشتی
    در قلبت عشق کسی را
    پنهان..بی غرور داشتی...
    یه هندوانه در بغلش کاشتی
    وبه او گفتی که دوستش داشتی
    یه حال عجیب ...خوبی داشتی..
    احساس بی سابقه ای داشتی..
    درقلبت...حس قشنگی داشتی
    این شبها..بی خوابی داشتی..
    بی دلیل ..مدتها ذوق داشتی
    یه هندوانه در قلب داشتی
    یه. حس...مثل عشق داشتی..
    سما.ت
     
    بالا