گریه که نکردم ولی خیلی جاها بغض می کردم شدید که تا مرز گریه می رسیدم. رمان زیادی خوندم برای همین به طور نسبی میگم پرسه در شب فکر کنم وسطاش بود.
الهه شرقی بیشتر قسمتهاش.
افسونگری از جنس غم آخرش.
افسونگر آخراش.
پنجره ها می میرند بنظر من این یکی از اولش خیلی غم انگیز بود ولی ازاونجایی که مادر پدر دختره فوت میکنن دیگه شدید بغض کرده بودم.
این مرد امشب می میرداز اونجایی که دختره مریض میشه تا آخرش.
مرا یاد آر آخرش که همه چیز معلوم میشه.
طلاهای این شهر ارزانند. شهربازی و...
و خیلی رمانای دیگه که اگه بخوام بگم خیلی زیادن اما هیچکدوم به اندازه اینا ناراحت کننده و اشک آور نبودن.
الهه شرقی بیشتر قسمتهاش.
افسونگری از جنس غم آخرش.
افسونگر آخراش.
پنجره ها می میرند بنظر من این یکی از اولش خیلی غم انگیز بود ولی ازاونجایی که مادر پدر دختره فوت میکنن دیگه شدید بغض کرده بودم.
این مرد امشب می میرداز اونجایی که دختره مریض میشه تا آخرش.
مرا یاد آر آخرش که همه چیز معلوم میشه.
طلاهای این شهر ارزانند. شهربازی و...
و خیلی رمانای دیگه که اگه بخوام بگم خیلی زیادن اما هیچکدوم به اندازه اینا ناراحت کننده و اشک آور نبودن.
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
آخرین ویرایش: