تاپیک‌های دنباله‌دار شده تا حالا فکر کنی ته جاده ی زندگی هستی و به بن بست رسیدی؟

[husnavalizadeh]

سلام دوستان .
این تایپک رو زدم تا بعضیا که تنهان بیام و بگن بدترین لحظه کدوم لحظه بوده و آرزوی مرگ داشتن؟ یا فک کنن ته زندگیشونه؟ حالا چه احساسی دارین و از آون حس نادمین یا نه؟

با تشکر دوستانی که جواب میدین.

 

[maria1377]

آره بابا. تا دلت بخواد. فک میکنم توی یه اتاقی که درش قفله زندانی شدم. توی بدترین نوع کابوس گرفتار شدم.
انگار از درون شکسته شدی طوری که هیچ وقت اون تیکه ها به هم نمی چسبن.

 

[آنیساااااااااا]

...

لحظه ی سختیه

 

[BaHaR sHaYgAn]

نمی دونم، شاید حسم با چیزی که شما و خیلیای دیگه تجربش کردین فرق بکنه؛ ولی زمانی که حال خواهرم وخامت داشت حس کردم توی یک اتاقِ چند متری نشتم و درم از روم قفله.

 

[Forgettable]

نه..
شده دلگیر بشم، ولی این که به ته خط رسیدم نه. زندگی ما همیشه سالم و سوت و کور بود و هیچ وقت مشکلی نداشتیم..
این احساسات رو تجربه نکردم..!

 

[Winterlady]

من تو تمام لحظات زندگی که نه اما اکثرا زندگی مو یه بن بست میدونم یا بن بست که تاوان اشتباهات یه عده س اما خب هیچوقت تو اون بن بست نموندم هر بار یه راهی خدا جلوم گذاشته. خیلی یه مدت به مرگ فکر میکردم. الانم گاهی میکنم ولی بمیرم نمیرم دیگه اهمیت نداره... از حسی هم که دارم واقعا پشیمون نمیشم چون واقعا مثل بقیه هم سنو سال هام خوشی رو تجربه نکردم که ناخوشی و مرگ برام پشیمون کننده باشه.

 

[a..girl]

نمیدونم حسش کردم یا نه چون خیلی بیخیالم
ولی مطمئنم هیچ وقت ارزوی مرگ نکردم

 

[@Sahba]

گاهی وقتا آره ولی بعضی وقتا اینطور حس نمیکنم

 

[Printemps]

بیشتر اوقات تجربه اش کردم.

 

[husnavalizadeh]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

و میدونم این یعنی درد بی درمون