دنباله دار شیرین کاری در مدرسه و دانشگاه!

*Elena*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/03/16
ارسالی ها
656
امتیاز واکنش
7,488
امتیاز
571
محل سکونت
زیر سایه خدا
یه بار از حرص مدیرمون تو قوری چایی مدرسه قرص اسهال ریختم.
زنگ بعد هم معلممون نیومد، تو تخته هوشمند اهنگ دانلود کردم با دوستام شروع کردیم رقصیدن.
:aiwan_lightsds_blum:
جاتون خالی خیلی باحال بود
 
  • پیشنهادات
  • *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    یه بار معلم دینی موضوع انشا داد اگه جای حضرت موسی بودید وقتی مادرش انداختش تو نیل چیکار می کردید؟:aiwan_light_dash1:
    منم یه هفته نشستم فکر کردم اخرش یه انشا نوشتم که خود حضرت موسی هم میدید کپ می کرد:aiwan_light_bbbbbblum:
    خلاصه روز بعد گفت کی میخواد بخونه گفتم من! بعد از اینکه انشا رو خوندم گفت حضرت موسی نوزاد بود از کجا اینارو فهمید؟:aiwan_light_sorry2:
    دفعه بعد که دوباره گفت انشا هاتون رو بخونید گفتم میشه من بخونم؟ گفت باشه.
    شروع کردم: ادا بدا ندا بدا بدا..
    یه صفحه کامل اینجوری پر کرده بودم. عصبانی شد گفت این دیگه چیه؟ گفتم زبان بچه! حضرت موسی که بچه بود پس اینجوری صحبت ی کرد.
    بدبخت تا نیم ساعت هنگ بود:aiwan_light_laugh1:
     

    نرگس مسیحا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/03
    ارسالی ها
    71
    امتیاز واکنش
    608
    امتیاز
    246
    محل سکونت
    زیرنگاه او
    ناظمون ادم سگ اخلاقی بود که به همه از جمله ابجی ساده وبیچا ره من نرجس خیلی گیر می داد نرجس من دوقلو بودیم توخفا شیطنت می کردم وکسی باور نمی کرد سردسته اخراجیای مدرسه من باشم تو سایتی که خودمونو درست کرده بودیم توطئه کفری کردن معلمارو می کشیدیم
    ناظم نرجسو الکی تنبیه کرد خواهر خلمو
    دریک اقدام تلافیانه جویانه اقدام به تهیه بدتر ین بد بوترین ماده کردم هرچیز بدبود گیرمود تومحلول ریختم وشب رفتم تو مدرسه ویه جای خوب جاسازی کردم فردا تو مدرسه مانور بود از طرف هلال احر یه اتیش درست کردند خانم ناظم رفت اتیشو خاموش کنه همین که پلمپ کپسولو بازکرد ماده بدبو روسر ولباسش ریخت بنده خدا تایه هفته مدرسه نیومد اخه بوی بد مگه می رفت
    بعد یه هفته اومدوپاکتی روز میز گذاشته بودمو باز کرد دستاش شروع به سیاه شدند کردند اخه جوهر نامه پچش بود ومقنه کرمییش خراب شد
     

    فاطمه السادات

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/09
    ارسالی ها
    15
    امتیاز واکنش
    782
    امتیاز
    221
    محل سکونت
    یزد
    چند روزی بود بچه ها می خواستند نمایش اجرا کنند از معلم ها می گفتند چند دقیقه ای وقت بهشون بدند تا تمرین کنند روز دوشنبه بود ساعت آخر کارو فناوری داشتیم بچه ها دیدند خانم دیره کرده رفتند تو اتاق تا تمرین کنند منم جز نمایش بودم اما گفتن تو کلاس باش چون نماینده کلاس بودم
    دیدم تا وسط زنگ شد خانم نیومدBoredsmiley رفتم دفتر گفتم خانم نمیاد گفتن تو نمازخونه است رفتم نمازخونه کمک تا خانم کارش تموم شود خانم بهم گفت برو صدای یکی بچه ها بزن بیارش کارش دارم
    منم رفتم تو سالن برم کلاس دیدم تو اتاق که بچه ها نمایش اجرا میکنند سروصدا زیاد میاد در و باز کردم داد زدم :aiwan_light_shout:چه غلطی میکنید دیدم ای دل غافل خانم معان تو اتاق نشسته :aiwan_light_shok:بچه ها زدند زیر خنده :aiwan_light_laugh3:منم سریع فرار کردم
     

    *My.moon.99*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/11
    ارسالی ها
    1,563
    امتیاز واکنش
    9,087
    امتیاز
    606
    محل سکونت
    زیر آسمون خدا
    آقا ما امتحان ترم تاریخ داشتیم من جواب یه سوال رو یادم نمی اومد از این طرف کلاس که من نشسته بودم علامت دادم به یکی از عشقی های کلاس که مثلا جواب سوال سه رو بگو
    چشمتون روز بد نبینه این ادا در می‌آورد که من بفهمم حالا اون وسط خندم گرفته بود از کارای این مراقبم یه چپکی به من نگاه می کرد یکی به اون هیچی دیگه یه چرت و پرتی از اون چیزی که از کاراش فهمیدم نوشتم
    ولی خداییش هیچوقت نتونستم مث آدم تقلب کنم
     

    برنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/27
    ارسالی ها
    305
    امتیاز واکنش
    4,502
    امتیاز
    485
    محل سکونت
    شهرجهانی (یزد)
    یادمه یه بار تو دوران دانشجوییم تمام سوالات رو جواب داده بودم و وقت اضافه آورده بودم .از بیکاری داشتم درو دیوار رو نگاه میکردم که یهو نگام افتاد به مراقب جلسه و با یه قیافه حق به جانب جوری که فقط خودش متوجه بشه گفتم ناخن نخور و یه چشمک براش زدم:aiwdffan_light_blum:
    وسطای جلسه بلند شد یه دوری بزنه بهش گفتم ما امتحان میدیم شما چرا استرس گرفتی ؟
    یکی آروم زد پس کلم و رفت سر جاش :campe45on2:
     

    RBahar79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/05/21
    ارسالی ها
    201
    امتیاز واکنش
    1,358
    امتیاز
    402
    سن
    23
    محل سکونت
    خونمون
    جا به جا کردن فلش اهنگ های حامد زمانی با حامد پهلان
    اشغال ریختن تو کفش حاج اقای مدرسه
    هک رمز وای فای
    برگذاری مراسم دیسکو
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    260
    پاسخ ها
    66
    بازدیدها
    2,044
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    208
    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    698
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    146
    پاسخ ها
    60
    بازدیدها
    2,186
    بالا