تاپیک‌های دنباله‌دار بدترین خراب‌کاری زندگیتون؟

  • شروع کننده موضوع *NAFAS.B*
  • بازدیدها 2,019
  • پاسخ ها 66
  • تاریخ شروع

_Negin.LTI_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/08/31
ارسالی ها
14
امتیاز واکنش
95
امتیاز
81
محل سکونت
یه جایی همین بغلا
خب من معمولا خرابکاریامو سوتیام زیاده اما یادمه یه بار که بچه بودم داداشم تو اتاق داشت درس میخوند منم رفتم کنارش همینجوری اون مینوشت و واسه اینکه یاد بگیره برا من توضیح میداد(یکی نیس بگه داداش من من هم قد توام نه اصن همسن توام پووووف)خلاصه چون نمیفهمیدم گند زده شده بود تو اعصابم که یهو چشمم به تل میل مامانم افتاد رفتم برداشتم باهاش بازی کنم که یه لحظه به ذهنم افتاد اگه اینو تو پریز برق بکنم چی میشه؟
هیچی دیگه خدا این بلا رو سر هیچکس نیاره چنان منو برق گرفت که دستم خشک شده بود مامانم و داداشام کم مونده بود سکته کنن با کلی ماساژو فلانو فلان بهتر شدم
بعد خودم موندم چجوری بعد اون اتفاق تازه لبخند ژکوندم میزدم:aiwan_lffghfdght_blum::aiwan_lffghfdght_blum::aiwan_lffghfdght_blum:
 
  • پیشنهادات
  • mahdeih

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/18
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    21
    امتیاز
    51
    سن
    18
    پنج سالم که بود از خواب بلند شد دیدم مامانم خونه نیس. شال و کلاه کردم رفتم بیرون در خونه همسایه ها رو میزدم می گفتم :مامانم گم شده شما میدونید کجاست انقدر در به در دنبالش گشتم تا آخر بابابزرگم منو تو کوچه دید خلاصه زنگ زد به مامانم اومد خونه تا من خوردم اون زد آخرشم از حرصم رفتم رو فرشی آشپزخونه رو آتیش زدم خودتون بقیشو تصور کنید:aiwan_lightff_blum::aiwan_lightff_blum:
     

    Sheyda _sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/09/19
    ارسالی ها
    17
    امتیاز واکنش
    121
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    جایی که شاد باشم
    تو عروسی عمو کو چیکه ام با دختر عموم اینا رفتیم بیرون بعد یکی از فامیلای زن عموم دختر عموم رو اذیت کرد عصبانی شدم یک سنگ بزرگ برداشتم محکم زدم تو سر پسره ازش خون اومد ما هم فرار کردیم ولی یکم بعد مامان پسره اومد و ماجرا رو گفت مامانم هم مارو (من و دختر عمو هام ) رو دعوا کرد
     

    _Saba_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/17
    ارسالی ها
    431
    امتیاز واکنش
    3,992
    امتیاز
    481
    محل سکونت
    توو بَغَلِ یِه کاکتووس :|
    خرابکاری؟؟ بابا من اُستــاد خرابکاری ام..
    اینا بدترین نیستن ولی... خرابکاری ان دیگه ..
    خودم زدم با دستای خودم کُلِ رمانم رو که تو لپ تاپ تایپ کرده بودم رو از دَم پاک کردم.. کُپی هم نداشت...
    بابام فلش گرفت از این ضدآب ها و فلان... انداختمش تو چایِ داغ تا ثابت کنم فِیکه! -_-
    و...
     

    mahdeih

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/18
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    21
    امتیاز
    51
    سن
    18
    یه بار مامانم واسه اربعین آش می پخت نخودا رو داد به من با عجز و التماس خواهش کرد تمیز پاک کنم منم که اصولا حوصله کارای این مدلی رو ندارم فقط گفتم باشه وقتی رفت یه نگاه اجمالی به نخودا انداختم دیدم روش خیلی تمیزه همونجوری گذاشتم موند مامانمم به خیال اینکه پاک شدن ریخت تو آش ،هیچی دیگه تا یه مدت هرکی به ما میرسید چپ چپ نگاه میکرد .از درد دندون و قیمت ایمپلنت میگفت....بعد ازاون مامانم دیگه تو مراسمات بزرگمون ازم :aiwan_lffghfdght_blum::aiwan_lffghfdght_blum::aiwan_lffghfdght_blum:کمک نخواست
     

    purple crazy

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/19
    ارسالی ها
    39
    امتیاز واکنش
    151
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    دیونه خونه
    یع بار داشتم تو خونه مامان بزرگم اینا راه میرفتم همه تو اشپزخونه بودن یه ظرف هندونه هم وسط اتاق بود منم حواسم نبود پام رفت تو هندونه ها له شدن و برگشتن رو زمین منم برا اینکه گندش در نیاد له شده هارو جمع کردم بردم تو حیاط پرت کردم تو خونه بغلی بقیشم برگردوندم تو ظرف...
    همه هم خوردن خیلیم راضی بودن :campe45on2: Hanghead
     

    *LARISA*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/24
    ارسالی ها
    1,053
    امتیاز واکنش
    5,197
    امتیاز
    658
    محل سکونت
    Wonderland :)
    بدترین خرابکاری زندگی من موقعی بود که...
    حدود بیست سی نفر مهمون داشتیم. دستشویی ماهم توی حیاته.
    خلاصه اینکه بعد از شام خواستم برم دستشویی. من احمق هم به این فکر نکردم که خب بابا... در دستویی که بسته ست چراغش هم که روشنه; پس لابد یه نفر اون تو هست دیگه.
    چشمتون روز بد نبینه که طبق عادت زدم با لگد در دستشویی را باز کردم ....
    پسرخاله ی مامانم توی دستشویی بود. خودتون بقیشو حدس بزنید دیگه Hanghead Hanghead
     

    _Negin.LTI_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/31
    ارسالی ها
    14
    امتیاز واکنش
    95
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    یه جایی همین بغلا

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    697
    پاسخ ها
    85
    بازدیدها
    2,527
    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    691
    بالا