ننه سرما رسیدن قدوم سفید و سردت را بعد از۱۰ ماه گرامی می داریم و امید داریم که پس از این برف های نشسته بر روی گیسوانت را باز هم بتکانی و زمین را به سفیدی بگرایی🔮۹۹/۱۱/۰۲
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
زمستان همیشه به نظر فصل بیرنگ و رویی میآید.
ولی میدانی؟ شگفتزده میشوی اگر لحظهای بروی جلو و به بازتاب نور خورشید در قندیلها نگاه کنی.
تا زمستان از راه میرسد، شور و شوق آدم بزرگها از بین میرود و در عوض بچهها گویا بهترین همبازی خود برگشته است از شوق در جایشان بند نمیشوند!
به راستی زمستان با خود چه طلسمی دارد؟
به دریاچههای یخزده و نقاشیهای برفکها بر روی شیشهها نگاه کن؛ آخر کجای این فصل بیرنگ است؟
این همه سفیدی و درخشش نورهای رنگارنگ را نمیبینی؟
اگر نه چشمهای بچهها را قرض بگیر و دوباره نگاه کن.
از اونجایی که قلم آنچنان خوبی ندارم بذارید براتون یه خاطره از بچگیام تعریف کنم!
یه دفعه وقتی بچه بودم اواسط اردیبهشت برف اومده بود، مادربزرگمم صبحا تا ظهر میومد مواظب من باشه چون مامانم شاغل بود. من با کلی شوق و ذوق مشغول بالا پایین پریدن بودم و میخواستم برم بیرون برف بازی کنم ولی مامان بزرگم اجازه نمی داد! خلاصه منم انقدر چرا چرا کردم که مامان بزرگم اومد برای من یه داستان سر هم کرد که سرم گرم بشه و بی خیال بشم:
بهم همون داستان معروف رو تعریف کرد که ننه سرما و عمو نوروز عاشق هم بودن ولی هیچوقت نمی تونستن همو ببینن چون وقتی زمستون تموم می شد و ننه سرما کاراشو کرده بود و منتظر عمو نوروز نشسته بود که بیاد و لحظه ی عوض شدن زمستون و بهار رو کنار هم باشن، ننه سرما همش از خستگی خوابش می برد و عمو نوروز میومد و ننه سرما رو خوابیده پیدا می کرد؛ یه پتوی گرم می انداخت روش و پیشونیش رو می بــ*وسید و می رفت تا شاید سال بعد همدیگه رو ببینن.
ولی اون روز که وسط خرداد برف اومده بود، به خاطر این بود که ننه سرما بالاخره طاقتش طاق شده بود و دلش اونقدر برای عمو نوروز تنگ شده بود که هر چی زمستون و تابستون بود رو ول کرده بود و وسط بهار اومده بود دیدار عمو نوروز!
بعدش هم مامان بزرگم بهم گفت که الان عمو نوروز و ننه سرما بعد از مدت ها دارن توی برف ها واسه خودشون قدم می زنن و از خاطرات گذشته میگن؛ اگه ما بریم بیرون برف بازی خلوتشون بهم می خوره پس باید تو خونه بمونیم!
روز بهمن - وهمن- از ماه بهمن
.............
آگاهي هايى در باره جشن بهمنگان
چنانكه ميدانيد، از دير و دور تاكنون هر روز و هر ساعت در اين دنياي پهناور پيشآمدهايي روي داده و صفحات تاريخ و نوشتهها آن رويداد را در سينه خود ثبت و نگهداري كردهاست.
تاريخ كشور ايران و دين زرتشتي نيز خود گوياي بسياري از اين رخدادها است كه برخي از رويدادها در بهمن ماه بودهاست.
از جمله روز دوم بهمن ماه به نام بهمن خواندهميشود كه مربوط به «امشاسپند بهمن» است و به مناسبت هم نام بودن ماه و روز به بهمنگان و يا بهمنجه ناميده ميشود. امشاسپند بهمن بنا به نوشتههاي باستان و اوستا نگهبان چهارپايان سودمند است.
پس از همين رو بوده كه در بهمن روز از كشتن گوسفند و خوردن گوشت خودداري ميكنند. چون فرشته بهمن مظهر نيكانديشي و نهاد پاك و نماد خرد و دانش است و نيك انديشي يكي از سه اصل اساسي دين زرتشتي است.
براي جشن بهمنگان چكامههايي نيز سرودهاندكه از آن ميان، به شعر كوتاهي از «انوري» شاعر بسنده ميكنيم:
بعدها كز سر عشرت همه روزه افكندي سخن رفتــن و نارفتن ما در افواه
انـــــدر آمد ز در حجــــره من صبــحدمي روز بهمنجنه يعني دوم بهمن ماه
«ابوريحان بيروني» نيز در كتاب التفهيم مينويسند: بهمنجنه بهمن روز است از بهمن ماه، دراين روز بهمن سعيد يا شير خالص و پاك ميخورند و ميگويند حافظه ميآورد و فراموشي را ببرد. اما در خراسان هنگام اين جشن مهماني ميكنند بر ديگي كه اندر او از پردانه خوردني و گوشت حيوان حلال گوشت و تره سبزيها وجود دارد.
و سرانجام «علي بن طوسي» در كتاب نعمت خود معروف به «نعمت فرس» زير نام كلمه بهمنجه مينويسد: بهمنجنه رسم عجم است. چون دو روز از ماه بهمن ميگذشت، بهمنجه ميكردند و اين عيدي بود كه در آن روز طعام ميپختند و بهمن سرخ و بهمن زرد بر سر كاسها ميافشاندند.
♫♫ زمستون خدا سرده دمش گرم
زمینو مثل یخ کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمینو مثل یخ کرده دمش گرم
دم گرم کسی نیست توی این شهر
اون عاشقی که ولگرده دمش گرم
اون عاشقی که ولگرده دمش گرم
دوباره من غرورم رو شکستم
نخوردم چیزی اما مـسـ*ـت مستم
خداوندا الهی نه نگه که
میشم بدتر از این کسی که هستم
میشم بدتر از این کسی که هستم
زمستون خدا هوا چه سرده
میترسم دیگه یارم بر نگرده
زمستون خدا هوا چه سرده
میترسم دیگه یارم بر نگرده
دلم دل دیگه نیست خونیه درده
ببین یارم خدا با من چه کرده
ببین یارم خدا با من چه کرده
دوباره من غرورم رو شکستم
ببین عشقش چه کاری داده دستم
خداوندا الهی نه نگه که
میشم بدتر از این کسی که هستم
میشم بدتر از این کسی که هستم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمین از غصه تب کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمین از غصه تب کرده دمش گرم
تو آیین خدا لوطی گری نیست
زمینو جون به لب کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم