غمِ تو بحر مصائب،خدا خدا نکنم ت تن ت تن ت ت تن تن ت تن ت تن ت ت تن توصیف
چگونه در غم چون بیکران شنا نکنم؟ ت تن ت تن ت ت تن تن ت تن ت تن ت ت تن توصیف
برون در آتش و خون،از درون ولی زردم ت تن ت تن ت ت تن تن ت تن ت تن تن تن جناس و تضاد
تمام خون ز بدن رفتو اعتناء نکنم ت تن ت تن ت ت تن تن ت تن ت تن ت ت تن تکرار
بسیار از نظر وزنی انتخاب زیبایی داشتید و مفهومی خوب بود آفرین
با کلمات روانتر شعرتان را به روز کنید
مثلا ما در گفتگوی روزمره نمیگیم بحر مازندران یا خزر میگیم دریا و همچنین شاید شعر فارسی بهتره با کلمات فارسی استفاده بشه مگر به ناگزیری واژه.
مصراع دوم از لحاظ روان بودن بهتر از مصراع اول و از نظر محتوا ظاهرا حسن تعلیلی بر خداخدا نکنم به نظر میاد . با حالت استفهام انکاری یا پرسش مطرح شده .
مصرع سوم هم خوب بود اون همزه که مصرع 4 بعد اعتنا(ء) گذاشتید وزن رو خراب میکنه . میشه Eetena و EetenaE
شاید اگر مصرع های دیگه هم بودند و شعر رو کامل میذاشتید هم دوستان از شعر شما لـ*ـذت میبردند و هم بار و محتوای شعر رو با دوستان بررسی میکردیم .
پیشنهاد میکنم که شعر ها با یک بار معنایی مشخص سروده بشه و ببینیم که آیا مخاطب ما قادر به درک منظور ما هست !
اگر به هر نحو دوستان همین سایت نگاه هم که علاقه مند به شعر هستند نظراتشون رو بدهند میتونه محک مناسبی برای عیار اشعار همه ما باشه .
غمِ تو بحر مصائب،خدا خدا نکنم
چگونه در غم چون بیکران شنا نکنم؟
دلم به دیدن تو سر به سـ*ـینه میکوبد(یا:دلم که در طلبت هر طپش کند فریاد،)
ولی زبان من الکن شده،صدا نکنم
برون در آتش و خون،از درون ولی زردم
تمام خون ز بدن رفتو اعتنا نکنم
مگر که مردم از این چشم خون فشان فهمند
وگرنه من که جفای تو برملا نکنم
نگاه مهر و رخ ماه و صوت عاشق کُش
به کس نگویم و تثلیث از آن به پا نکنم
تا اینجا گفتم.لطفا نقد کنید.
خسته نباشید
اول که دور از جونتون چقدر این واژ] هراسناک در شعرتون با مصراع های کوتاه به نوعی با توجه به حالت تلفظ کلمه گور کشیدگی ایجاد کرده و زیبا شده .
تا حال ديده ايى زنده به گور؟
تن تن ت تن ت تن تن ت ت تن عشق مرا كرده به گور
تن ت ت تن تن ت ت تن
هيچ ندانم حال خود
تن ت تن تن تن ت تن
گويى شدم گور به گور
تن تن ت تن تن ت ت تن
از نظر ادبی خوبه و شباهت ظاهری با رباعی داره
مقداری وزن و قافیه رعایت بشه تبدیل به رباعی میشه