آموزشی آموزش گام به گام اصول شعر
- شروع کننده موضوع همایون
- بازدیدها 10,757
- پاسخ ها 220
- تاریخ شروع
پیشنهادات
ا.ج
کاربر نگاه دانلود
همین چند دقیقه پیش یه شعر نو به ذهنم رسید.اولین شعر نو منه.لطفا نقد کنید.
زندگی لـ*ـذت هر ثانیه از زندگی است
زندگی،زندگی است
زندگی قهقهه ی کودک مـسـ*ـت از شکلات
سر خوش از نقل و نبات
یا که گل خندِ همان دخترک شش ساله
بعد بوییدن عطر چایی
داخل کاسه ی اسباب بازی
زندگی،به شکلات یا به یک خنده ی خوش بستگی است
زندگی،زندگی است
زندگی حس خوش تابستان
طعم یخ، زیر زبان
طاقت طاق شده،از پشه و شب پره ها
زندگی مزه ی خوبِ انگور
زندگی خواندن یک جمله ی زیبا،منثور
زندگی عطر خوش طالبی است
زندگی،زندگی است
زندگی لحظه ی احساسی باران دعاست
زندگی حالت چشمان خداست
آن زمانی که سر خورده به سنگِ آدم
از سر عشق به آغـ*ـوش خدا سجده کند
زندگی عشق خداست،که همه جوره از ایراد بشر می گذرد
زندگی لـ*ـذت این بندگی است
زندگی، زندگی است
(امید جمشیدی)
زندگی لـ*ـذت هر ثانیه از زندگی است
زندگی،زندگی است
زندگی قهقهه ی کودک مـسـ*ـت از شکلات
سر خوش از نقل و نبات
یا که گل خندِ همان دخترک شش ساله
بعد بوییدن عطر چایی
داخل کاسه ی اسباب بازی
زندگی،به شکلات یا به یک خنده ی خوش بستگی است
زندگی،زندگی است
زندگی حس خوش تابستان
طعم یخ، زیر زبان
طاقت طاق شده،از پشه و شب پره ها
زندگی مزه ی خوبِ انگور
زندگی خواندن یک جمله ی زیبا،منثور
زندگی عطر خوش طالبی است
زندگی،زندگی است
زندگی لحظه ی احساسی باران دعاست
زندگی حالت چشمان خداست
آن زمانی که سر خورده به سنگِ آدم
از سر عشق به آغـ*ـوش خدا سجده کند
زندگی عشق خداست،که همه جوره از ایراد بشر می گذرد
زندگی لـ*ـذت این بندگی است
زندگی، زندگی است
(امید جمشیدی)
همایون
کاربر انجمن نگاه دانلود
در یک جمله خلاصه عرض میکنم:
عالی بود
آقای جمشیدی حتما به بوطیقای سه گانی سر بزنید
ن. مقصودی(ngn)
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2017/01/17
- ارسالی ها
- 794
- امتیاز واکنش
- 62,699
- امتیاز
- 1,003
- سن
- 31
سپاس از وقتی که گذاشتین...روی تذکراتتون حتما تمرکز میکنم
باز هم ممنون
نیلوفر.ر
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2016/12/17
- ارسالی ها
- 992
- امتیاز واکنش
- 16,031
- امتیاز
- 694
ن. مقصودی(ngn)
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2017/01/17
- ارسالی ها
- 794
- امتیاز واکنش
- 62,699
- امتیاز
- 1,003
- سن
- 31
نهراسید مردم..
باران میبارد
اشک سرد و ترش از چشم من و تو دور است
دست خوش بینی به چشم ها ببریم
شاید این چشم نبید غم آن چشم ترو....
دلم از دست خودم دلگیر است
آن زمان را که به فخر
کور بودیم و ندیدم غم آن چشم ترو....
نهراسید مردم
آسمان پاک و زمین تا به سحر، سره سجاده عشقش به سجود...
ما نبردیم به فنا ،آب از روی کسی...
و نخوردیم به حرام،جویی از سهم کسی
نهراسید مردم...
چشم خورشید باز است
پاک میکند از چشم زمین نکبت رو
بغض در عمق گلو میشکند
و نفس از عمق گلو میسوزد
من و تو ....
من آدم با تو...
چرا باز از اشک یتیم میگذریم....
چرا بر آن کمر خم شده از جور کسی
دست یاری نزدیم؟؟؟
نهراسید مردم....
آنکه عالم به نفس میشکند....
آنکه از سهم خودش میگذرد....
آنکه با مورچه ای هم سخن است....
دست یاری به سره ما دارد....
منتظر نظراتتون هستم
باران میبارد
اشک سرد و ترش از چشم من و تو دور است
دست خوش بینی به چشم ها ببریم
شاید این چشم نبید غم آن چشم ترو....
دلم از دست خودم دلگیر است
آن زمان را که به فخر
کور بودیم و ندیدم غم آن چشم ترو....
نهراسید مردم
آسمان پاک و زمین تا به سحر، سره سجاده عشقش به سجود...
ما نبردیم به فنا ،آب از روی کسی...
و نخوردیم به حرام،جویی از سهم کسی
نهراسید مردم...
چشم خورشید باز است
پاک میکند از چشم زمین نکبت رو
بغض در عمق گلو میشکند
و نفس از عمق گلو میسوزد
من و تو ....
من آدم با تو...
چرا باز از اشک یتیم میگذریم....
چرا بر آن کمر خم شده از جور کسی
دست یاری نزدیم؟؟؟
نهراسید مردم....
آنکه عالم به نفس میشکند....
آنکه از سهم خودش میگذرد....
آنکه با مورچه ای هم سخن است....
دست یاری به سره ما دارد....
منتظر نظراتتون هستم
آخرین ویرایش:
همایون
کاربر انجمن نگاه دانلود
انتقال از مشاعره
واژگان رو ساده و تقریبا از محاوره های روز مره انتخاب کنید . واژگان دشوار مخاطبین شما رو محدود میکنه ! من یه تغییرات کوچکی رو برای این شعرتون پیشنهاد میدم
سایه است دنیای پست
هرکه هستی چه مردی و چه زنی
در ره حق برو که جان نکنی
الببته در مصرع آخر یه سوالاتی پیش میاد که مگه به راه رب رفتن موجب جان نکندن میشه ؟ اما در کل برای شروع نمیگم خوب بلکه عالی بود
باز هم تاکید میکنم که بوطیقا رو مطالعه بفرمایید
تبریک به شما امید جان / گام محکمی رو برداشتید
واژگان رو ساده و تقریبا از محاوره های روز مره انتخاب کنید . واژگان دشوار مخاطبین شما رو محدود میکنه ! من یه تغییرات کوچکی رو برای این شعرتون پیشنهاد میدم
سایه است دنیای پست
هرکه هستی چه مردی و چه زنی
در ره حق برو که جان نکنی
الببته در مصرع آخر یه سوالاتی پیش میاد که مگه به راه رب رفتن موجب جان نکندن میشه ؟ اما در کل برای شروع نمیگم خوب بلکه عالی بود
باز هم تاکید میکنم که بوطیقا رو مطالعه بفرمایید
همایون
کاربر انجمن نگاه دانلود
شعر زیبا و با محتواست اما چون ظاهرا در قالب غزل سروده شده لا اقل 2 بیت دیگه نیاز داره تا در یک قالب (غزل) جا بگیره .
اگر سختگیرانه بخوایم قضاوت کنیم ، بعضی جاها مثل مصراع دوم على اصلا خودش اقاى عشق است اصلا خودش فقط برای جور کردن وزن آورده شده در مقایسه با مصرع اول که تمام کلمات درای محتوا و جایگاه هستند اما مصرع دوم بدون حشو میشه : علی آقای عشق است .
مصراع سوم هم زیباست (اگرچه اندکی درون مایه کفرآمیز به چشم میخوره) اما باز هم کامل هست و سوای اینکه غلامم،عبد اويم اصرار به یک مطلب هست ، اما جالبه و قابل قبول
مصراع پنجم اندکی چالش ایجاد میکنه که چرا پدر باش و به حیدر اقتدا کن مثلا مادر ها یا مجردها نمیتونن اقتدا کنن ؟
در کل خوب و زیبا بود
همایون
کاربر انجمن نگاه دانلود
شعر زیبایی یود / ظاهرا در قالب سپید سروده شده / جای تصویرسازی در شعرتون خالیه /
نهراسید مردم..
باران میبارد
اشک سرد و ترش از چشم من و تو دور است
سوای از سردی و گرمی که معمولا اشک گرم به نظر میاد ، با قبول اینکه حس شاعرانه ای اون رو به دلیل شاعرانه ای سرد به تصویر کشیده اما اشک معمولا شور هست /آیا با قبول اینکه گفته شده اشک سرد و ترش از چشم من و تو دور است از چشم من و تو دور است رو میتونیم به معنای اینکه چنین چیزی وجود نداره تعبیر کنیم ؟
دست خوش بینی به چشم ها ببریم
منظور از دست خوشبینی به چشم بردن رو هم درک نردم
شاید این چشم نبید غم آن چشم ترو ....
و... منظور و چی بوده چون در 3 سطر پایینتر هم که تکرار شده باز هم ادامه خاصی نداشته معمولا از .... تصور ادامه میره اما خوب اینجا خواننده زمینه ای برای ادامه ندارد
دلم از دست خودم دلگیر است
این تعبیر خیلی جالب بود
آن زمان را که به فخر
کور بودیم و ندیدم غم آن چشم ترو....
مورد بالایی
نهراسید مردم
آسمان پاک و زمین تا به سحر، سره سجاده عشقش به سجود...
ما نبردیم به فنا ،آب از روی کسی...
جالب و زیبا مخصوصا آب از روی کسی
و نخوردیم به حرام،جویی از سهم کسی
نهراسید مردم...
چشم خورشید باز است
پاک میکند از چشم زمین نکبت رو
رو در این شعر چون کلا زبان محاوره نداره مناسب نیست
بغض در عمق گلو میشکند
در دو بیت پشن هم از عمق استفاده کردید که چندان جذاب نیست
و نفس از عمق گلو میسوزد
گلو معمولا میسوزد نه نفس / نفس که همان جریان هواست حالا ممکنه طی تنفس ریه ، گلو ، نای ، .. بسوزه
من و تو ....
من آدم با تو...
آن تو کیست ؟ آیا آدم با شخصی غیر از آدم در گفتگوست ؟
چرا باز از اشک یتیم میگذریم....
چرا بر آن کمر خم شده از جور کسی
دست یاری نزدیم؟؟؟
منظور از دست یاری بر کمر کسی زدن را هم متوجه نشدم
نهراسید مردم....
آنکه عالم به نفس میشکند....
آنکه از سهم خودش میگذرد....
آنکه با مورچه ای هم سخن است....
دست یاری به سره ما دارد....
با این اوصاف هم متوجه نشدم که دقیقا دست یاری از کیست ؟ کسی که عالم را با نفس خود میشکند و از سهم خودش میگذرد و با مورچه همصحبت است و دست یاری بر سر ما دارد
اگرچه حس میکنم که منظور شاعر قطعا باید خدا باشد اما با نشانی هایی که میدهید آدرس را گم میکنیم
ا.ج
کاربر نگاه دانلود
سلام .جساتا چون گفتید نظر بدیم،منم نظرم رو با اجازه تون درج میکنم .امیدوارم مفید باشه.
میشه که این 8 مورد رو بجای تعابیر داخل شعر جایگذاری کرد.
1.اشک سرد و درد از چشم من و تو دور باد
2.کاش این چشم نبیند غم آن چشم تو را
3.آن زمانی که به فخر
4.کور بودیمو ندیدم،غم چشم تورا
5.ما نبردیم به خطا،آب از روی کسی
6.پاک می کند از قلب زمین نکبت را
7.نفس از عمق قفس(قفسه ی سـ*ـینه)می نالد
8.دست یاری نبریم؟؟؟
برخی موضوعات مشابه
- مهم
