آموزشی آموزش گام به گام اصول شعر

ن. مقصودی(ngn)

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/17
ارسالی ها
794
امتیاز واکنش
62,699
امتیاز
1,003
سن
31
جسارت نیس و لطفه که شما میکنید ....من منظورم حسه شاعره قافیه و وزن جای خود داره اگه نباشه که شعر شعر نیست متنه.....
باز هم شعر میزارم و منتظر نقدتون هستم..واقعا کارآمد بود و البته حس آمیزی به نظر شخصیم شعر باید محکم باشه شعری که خیلی حسی و اغراق باشه لوس میشه...متاسفانه این نکته در مورد شعر های من به جاست که یکم سرد و بدون حس هست
 
  • پیشنهادات
  • ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    بسیار زیبا و خیال انگیز
    بیشتر روی مصرع سوم تمرکز کنید
    اصل کوبندگی و بستن شعر رو در نظر بیارید
    مثلا اینجا به طور خلاصه ( ایجاز که از اصول سه گانی است ) :
    رویایم
    پرش از پرچین خاطره ها
    همه سبز و سیاه
     

    نیلوفر.ر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/17
    ارسالی ها
    992
    امتیاز واکنش
    16,035
    امتیاز
    694
    شعراى عزيز منتظر نقد سه گانه هاى ارسالى هستم.يه صفحه عقب ترلطفاً .

    صفحه ى سوم من
    تو چه زيبا هستى
    بس دلارا هستى
    پر ز اصلاح قلم
    مى كنم سرمه تو را
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    در لغت نامه در معنی بوطیقا آمده است :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    معرب کلمه‌ی یونانی (Poyetikes) است و اصطلاحا به اثری اطلاق می‌شود که درباره‌ی شعر و اصول آن، وزن، قافیه یا نقد شعر نوشته شده باشد. معروف‌ترین اثر در این زمینه "رساله‌ی فن شعر یا هنر شاعری ارسطو،" فیلسوف یونانی است. آنچه ارسطو در این رساله به‌عنوان شیوه‌ی شناخت و نقد شعر عنوان کرده است تا قرن‌ها بعد از او حتی تا دوره‌ی معاصر مورد بحث و دقت منتقدان و شاعران بوده است.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    شعر های سه گانی که در نقد گذاشتید رو به استاد بزرگ سه گانی (استاد حسین محمدی فرد ) برای نظردادم
    حسین محمدی.ف:
    درودها، تا سه گانی شدن راه درازی را در پیش دارند، بعضی مشکل وزن نیز دارند
    سه‌گانی عرصه مضمون یابی ست
    یعنی کشف و بیان ناگفته ها
    چیزی که مخاطب انتظار شنیدنش را نداشته باشد، شعاری نباشد، ضربه غافلگیر کننده را به ذهن مخاطب بزند

    در تاپیک بوطیقا چند شعر از استاد حسین محمدی فرد برای نمونه میگذارم
     

    ن. مقصودی(ngn)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    794
    امتیاز واکنش
    62,699
    امتیاز
    1,003
    سن
    31
    کجا میتوانم پیدایت کنم..
    پدرم میگوید
    میتوان در تب و تاب برگ ها
    در هیاهوی نسیم در پاییز
    میتوان اورا یافت
    (ولی در اشک یتیتم هم خدا پیدا هست)
    من نمیدانم چیست
    آنچه از او به خدا یاد شود
    من خدارا در گریه ی طفلی خرد
    در هیاهوی قلم میدانم
    ولی آیا درست هست یا نه
    آنکه اورا مادرم میشناسد به خدا
    مادرم میگوید
    خدا عطر نسیم سحر است
    که به سجاده ی او میپاشد
    ولی من میگویم
    زنده باد آنچه بر او میبالم
    زنده باد گردش ماهی در حوض
    زنده باد زمزمه ی گنجشک ها
    زنده باد آمد و شد شب و روز بر من و تو..
    زنده باد خاک ،قلم...
    ولی از خود میخاهم که بدانم آن چیست؟؟
    آنچه میرقصاند ماهی
    میگشاید لب گنجشک به آواز خانی
    بلی...حتما خداست
    آن خدایی که هنوز هم باقیست
    میتوان از او خاست
    میتوان شبها با یادش خفت
    میتوان با او به ماهی نگریست
    و خداوند هنوز هم جاریست
     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    سلام.این شعر سپید رو الان گفتم. با اجازه:
    خوبی امروز؟عزیزم خوبی؟
    منتظر ماندی؟اما...چه کنم؟
    کارها روی دستم
    باد کرده بود
    راستی،امروز نهار آبِ گوشت خوردیم
    قیمت نخود،سر به سَما می ساید
    به جایش عدس ریختم
    پدرت به رویم نیاورد
    نمی دانم تازگی ها من ضعیف تر شده ام یا تشتِ پدرت سنگین تر
    بین خودمان باشد،دلم میخواست لااقل دستشویی را
    خودش می رفت که از چشمش شرمندگی نبارد
    و دلش داد نکشد
    که: خدایا کو مرگ؟
    منتظر ماندی.آخر همه ی عالم در صف گل اند.
    باید بیایی و ببینی که جماعت
    برای گل و برگ
    له له می زنند.
    گفتم گل،یادت هست آن شب را؟
    که رفتیم برایت خاستگاری
    یادت است.
    گفتند:نه.گفتی:این((نه))برای...
    گفتم:مادر چه عجله ای داری؟دیر نیست.
    دروغ گفتم.دیر بود.
    لحظه ها دیر بودن را جیغ می کشیدن.ساعتها ناقوس مرگ لحظه ی قبلی را
    می نواختن
    گفتم:از تو بهتر کجاست؟
    که گفتی زیرخاک،زیر تانک
    ودل من لرزید
    بغض راهِ جگر تا حنجره را دوید.
    آن شب که جواب رد شنیدی؛پنجمین تکرار بود
    گفتم: توکل کن به خدا.من خودم آستین میزنم بالا
    تو فقط سرفه نکن،قلب مرا ریش نکن
    من برایت میروم پی زن.
    خون به گونه هایت دوید
    خودمانیم،ازمن هم خجالت می کشیدی.
    خُب دیگر،باید بروم
    برای تو دوست گمنامت
    گل میگذارم
    عکست را با گلاب شسته ام
    راستی مواظب بچه شعله های شمع ها باش
    یاعلی،تابعد
    (امید جمشیدی)
    *اقتباس از داستان کوتاه شمع ها خاموش نمی شوند از کامران محمدی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا