- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]پیشرفت روزافزون تکنولوژیهای فنی و بصری در حوضه سینما مدتی است که تبدیل به جولانگاهی برای آثار سینمایی کامیک بوکی شده که اکثرشان صرفا برای سرگرمی و تجارت پا به میدان میگذارند. آثاری که عموم مردم، چه طرفداران کتابهای مصور و چه آن دسته از مخاطبانی که تازه قصد آشنایی با دنیای ابرقهرمانها را دارند، برای صرف وقت و هزینه و کسب یک تجربه ناب و بینظیر به سمت سینماها سرازیر میشوند. اما سوال اصلی اینجاست که صرف کردن این وقت و هزینه تا چه حد ارزشش را دارد و آن تجربه ناب و بینظیر تا چه حد حاصل میشود؟ اینجاست که چندگانگی جالبی پدید میآید و آثار مختلفی پیدا میشوند که بعضیهایشان شدیدا قابل قبول و بعضی دیگر شدیدا مضحکاند که در این مقاله قطعا به سراغ یکی از آن مضحکها خواهیم رفت و آن را بررسی میکنیم![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]این داستان ابرقهرمانانی است که همانند موش و گربه به جان هم میافتند و سه ساعت وقت من و شما را هدر میدهند و با خونسردی تمام شعور و شخصیت مخاطب را مورد تمسخر قرار داده و به آن میخندند! این داستان «بتمن علیه سوپرمن» است.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
در همین ابتدای کار بدون مقدمه چینی بیشتر به سراغ اصل مطلب میرویم؛ «بتمن علیه سوپرمن» یک فیلم ناامیدکننده است. فیلمی که برای مدتها همگان را در انتظار گذاشت به امید اینکه یک اثر فاخر و بالغ را از دو ابرقهرمان دیسی ببینند اما در نهایت چیزی بیشتر از یک احمقانهی سه ساعته نصیبشان نشد. فیلمی شلخته که با هدفی بیارزش شروع خواهد شد، بدون هیچگونه وحدت رویه جلو میرود و احمقانه به پایان میرسد. داستان فیلم حول محور دو ابرقهرمان اصلی دنیای دیسی یعنی «بتمن» و «سوپرمن» میچرخد و فیلم در همان ابتدای کار با روند غیر منطقی و بی محتوایی که دارد، بهانهای برای متنفر شدن بتمن از سوپرمن را تحویل مخاطب میدهد که دو ساعت و نیم بعد این بهانه به یک نبرد ۸ دقیقهایِ ناامید کننده ختم شده و پس از آن شخصیتهای داستان تصمیم میگیرند که اختلافات را کنار بگذارند صرفا به این دلیل که نام مادرانشان مشترک است؛ به همین سادگی! بدترین قسمت قضیه این است که مخاطب برای رسیدن به این لحظه مضحک باید دو ساعت و نیم بخشهای به مراتب مضحکتر را تحمل کند! مسیری که از ابتدای فیلم طی میشود تا به نبرد نهایی برسد واقعا پوچ و خستهکننده است. فیلم مسائل بی مربوطی را پیش میکشد. از جلسه روزنامهنگاری یک عده خبرنگار گرفته تا بحثهای هنری و فلسفی پوچ و دیالوگهای اضافی و بی محتوایی که قرار بود کوبنده و ماندگار شوند ولی به هیچ وجه اینطور نبودند و مخاطب مجبور است که این لحظات اسفناک را تحمل کند تا به لحظات پایانی فیلم برسد و ناامیدی را لمس کند! لحظاتی که جز جلوههای ویژه هیچ چیز دیگری در چنته ندارد. اما سوال اینجاست که چرا چنین بلایی بر سر این فیلم آمده است؟[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]دسته خاصی از فیلمها هستند که قصد دارند بار داستانی سنگینی را در طول مدت زمان نسبتا زیادی (به عنوان مثال زمان سه ساعته) بیان کنند اما موفق نمیشوند به این دلیل که بار زیادی برداشتهاند و حجم داستان بزرگتر از آن است که بتوان کل آن را در این مدت زمان بست. شاید در نگاه اول «بتمن علیه سوپرمن» هم همینگونه باشد اما اگر دقیقتر به اجزای فیلم نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که عملا اینگونه نیست. فیلم به هیچ وجه داستان سنگینی ندارد؛ حتی اجزاء سنگینی را هم دربر ندارد! کل اتفاقی که در طول سه ساعت فیلم میافتد این است که کارگردان گرامی قصد داشته تا مباحث آبکی زیادی را در یک فیلم بگنجاند. سکانسها و صحنههایی که بودن و نبودنشان عملا تفاوت خاصی در روند اصلی فیلم ایجاد نمیکند (شاید به این دلیل است که روند اصلی فیلم از تمام موارد ذکر شده آبکیتر است!) و همین موارد است که باعث میشود مخاطب از فیلم زده شود. فیلمی را تصور کنید که اکثر اجزایش خالی و پوچ است؛ نتیجهاش میشود اثری که بر روی هوا شناور است و حرفی برای گفتن ندارد. فیلمی که «بتمن علیه سوپرمن» مصداق بارز آن است![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] فارق از این مباحث مطرح شده، باید گفت که داستان فیلم از پایه و اساس ناقص است چرا که هدف اصلی فیلم چیز دیگری است. به لطف کارگردانی «زک اسنایدر» (Zack Snyder) در طول فیلم یک روند بی هدف و پراکنده را شاهد هستیم که ظاهرا تمامش فقط برای این هدف پیادهسازی شدهاست که در آینده «لیگ عدالت» (Justice League) هم ساخته شود! در واقع کارگردان این فیلم سه ساعت وقت من و شما را به بازی میگیرد که برای فیلمهای آیندهاش مقدمه چینی کند و بتواند باز هم من و شما را به دیدن فیلمهایش وادار کند![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]دسته خاصی از فیلمها هستند که قصد دارند بار داستانی سنگینی را در طول مدت زمان نسبتا زیادی (به عنوان مثال زمان سه ساعته) بیان کنند اما موفق نمیشوند به این دلیل که بار زیادی برداشتهاند و حجم داستان بزرگتر از آن است که بتوان کل آن را در این مدت زمان بست. شاید در نگاه اول «بتمن علیه سوپرمن» هم همینگونه باشد اما اگر دقیقتر به اجزای فیلم نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که عملا اینگونه نیست. فیلم به هیچ وجه داستان سنگینی ندارد؛ حتی اجزاء سنگینی را هم دربر ندارد! کل اتفاقی که در طول سه ساعت فیلم میافتد این است که کارگردان گرامی قصد داشته تا مباحث آبکی زیادی را در یک فیلم بگنجاند. سکانسها و صحنههایی که بودن و نبودنشان عملا تفاوت خاصی در روند اصلی فیلم ایجاد نمیکند (شاید به این دلیل است که روند اصلی فیلم از تمام موارد ذکر شده آبکیتر است!) و همین موارد است که باعث میشود مخاطب از فیلم زده شود. فیلمی را تصور کنید که اکثر اجزایش خالی و پوچ است؛ نتیجهاش میشود اثری که بر روی هوا شناور است و حرفی برای گفتن ندارد. فیلمی که «بتمن علیه سوپرمن» مصداق بارز آن است![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] فارق از این مباحث مطرح شده، باید گفت که داستان فیلم از پایه و اساس ناقص است چرا که هدف اصلی فیلم چیز دیگری است. به لطف کارگردانی «زک اسنایدر» (Zack Snyder) در طول فیلم یک روند بی هدف و پراکنده را شاهد هستیم که ظاهرا تمامش فقط برای این هدف پیادهسازی شدهاست که در آینده «لیگ عدالت» (Justice League) هم ساخته شود! در واقع کارگردان این فیلم سه ساعت وقت من و شما را به بازی میگیرد که برای فیلمهای آیندهاش مقدمه چینی کند و بتواند باز هم من و شما را به دیدن فیلمهایش وادار کند![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]احمق، احمقتر، احمقترین…[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
شخصیتپردازی این فیلم یکی از بزرگترین مشکلاتش است. اجازه دهید از ابتدا شروع کنیم. تیتراژ ابتدایی فیلم با یک مقدمه از کودکی «بروس وین» (Bruce Wayne) شروع میشود و صحنه قتل پدر و مادرش به تصویر کشیده میشود. مقدمهای که با موسیقی زیبا و تاثیرگذار «هانس زیمر» (Hans Zimmer) ادغام شده و صحنه نسبتا عمیقی را خلق میکند. تا اینجا ظاهرا همه چیز خوب است و شاهد شکلگیری یک داستان پایهای هستیم. اما در سکانس بعدی متوجه میشویم که هیچ چیز پیش زمینه نخواهد داشت! مخاطب بدون کوچکترین شناخت از شخصیتها ناگهان میان یک جنگ قرار میگیرد و از آنجا به بعد این خود مخاطب است که باید شخصیتهای فیلم را بشناسد و در ذهن خود آنها را پرورش بدهد چراکه شک نکنید اسنایدر این کار را برای شما انجام نخواهد داد! اکثر شخصیتهای فیلم از نظر شخصیتپردازی خام و نابالغ هستند و عملا پیش زمینه خاصی ندارند و به همین دلیل ارتباط برقرار کردن با آنها توسط مخاطب بسیار سخت و تا حدی غیرممکن است. تقریبا میتوان گفت هر شخصیتی نقطه ضعف خاص خود را داراست. بسیاری از شخصیتهای این فیلم تک بعدی هستند و صرفا پا به فیلم گذاشتهاند تا جای خالیشان حس نشود وگرنه هیچ نقش خاصی ایفا نمیکنند که از نمونه بارز اینگونه نقشها در فیلم میتوان به «آلفرد جی پنیورث» (Alfred J. Pennyworth) اشاره کرد. شخصیتی که صرف نظر از بازی خوب «جرمی آیرنز» (Jeremy Irons)، به دلیل ضعف کارگردانی یک شخصیت خام و تک بعدی است و در فیلم قدم مهم و تاثیرگذاری را برنمیدارد. مشابه این اتفاق برای شخصیت «لوییس لین» (Lois Lane) با بازی «ایمی آدامز» (Amy Adams) هم افتاده است. شخصیت «لکس لوثر» (Lex Luthor) با بازی «جسی آیزنبرگ» (Jesse Eisenberg) واقعا ناامید کننده است. شخصیتی که هنگام ایفای نقشش حس و حال «جوکر» به خود میگیرد اما در نهایت یک بازی کاملا لوس و بی مزه از خود نشان میدهد و ثابت میکند که شناخت زیادی از لکس ندارد. از دیگر کرکترهای فیلم میتوان به Doomsday اشاره کرد که نحوه بوجود آمدنش در فیلم با خلقتش در کامیک بوک کاملا مغایر است و این شخصیت در فیلم تنها به شکل یک جانور وحشی و مخرب نشان داده شده و دیگر هیچ![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]شخصیت بتمن اما امیدوار کننده است. پیش از اکران فیلم طرفداران پر و پا قرص بتمن به شدت از این قضیه نگران بودند که «بن افلک» (Ben Affleck) قرار است این نقش را بر عهده بگیرد. نگرانیها تا زمان اکران فیلم ادامه داشت به صورتی که بسیاری از طرفداران پیش بینی کرده بودند که افلک به هیچ وجه بتمن خوبی نخواهد شد! اما پس از اکران فیلم ظاهرا همه چیز تغییر کرد. صراحتا میتوان گفت که بتمن جدید با بازی بن افلک بهترین و قویترین مهره فیلم B V S به شمار آمده و افلک به خوبی از پس ایفای نقش جدیدش برآمده است. بتمن در این فیلم به معنای واقعی یک ضدقهرمان یا Anti-Hero است. شخصیتی که با وجود اینکه از پیش زمینهاش چیز زیادی نمیدانیم، اما کاملا مشخص است که دست خوش تغییرات زیادی در طول سالیان نسبتا طولانی شده است؛ آدم میکشد، بر روی دشمنان خود نشانی از بتمن حک میکند، بی رحم است و در مجموع تصویر یک ضدقهرمان را به خوبی به تصویر کشیده است. ناگفته نماند که بتمنِ افلک ضعفهایی نیز دارد که عموما به ضعف کارگردانی فیلم بازمیگردد اما در مجموع بتمن جدید بسیار امیدوارکننده است.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در نقطه مقابل سوپرمن قرار میگیرد. شخصیتی که پیچیدگی زیادی ندارد، در نقش یک قهرمان واقعی ظاهر شده و میخواهد همیشه و در هر حال به همه کمک کند. کسی که با شغل اصلی خود (روزنامهنگاری) زیاد میانه خوبی نداشته چراکه در این شغل از خودش اختیاری ندارد. اما در نقش یک ابرقهرمان، او نیز قوانین و مرزهای خاص خود را دارد که زیر پا گذاشتن این قوانین و رد شدن از این مرزها باعث دشمنیاش با بتمن میشود.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جایگاه سومین شخصیت اصلی از ابرقهرمانهایمان متعلق به «زن شگفتانگیز» (Wonder Woman) است. شخصیتی که «گل گدوت» (Gal Gadot) نقشش را بر عهده گرفته بود و نشان داد که به خوبی میتواند از عهده این نقش برآید. مشکل اصلی اینجاست که باز هم به لطف کارگردانی ضعیف فیلم، شخصیت واندرومن بدون هیچگونه پیش زمینه تنها با یک هدف نیمه کاره پا به فیلم میگذارد و ناگهان به یکی از سه مهره اصلی تبدیل میشود! مشخصا حضور این شخصیت در فیلم تنها به این دلیل بوده که کارگردان برای فیلمهای آیندهاش به واندرومن هم نیاز دارد.
یکی از بدترین و بیمنطقترین بخشهای فیلم که به کرکترها مربوط میشود، متعلق به شخصیتهای لیگ عدالت است. «آکوامن»، «فلش» و «سایبورگ» هر کدام به مدت چند ثانیه در یک فایل ویدئویی مشاهده میشوند که این سکانس فقط و فقط عطش کارگردان برای ساختن فیلمهای آیندهاش را نشان میدهد و به جز آن هیچگونه هدف و جذابیتی برای مخاطب نخواهد داشت.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در زمینه بخشهای فنی فیلم هم نکات و مواردی وجود دارد که صحبت کردن در مورد آنها خالی از لطف نیست. به عنوان مثال جلوههای ویژه، یکی از برجستهترین نقاط قوت فیلم به شمار میآید اما متاسفانه از این عنصر قدرتمند به هیچ وجه به درستی استفاده نشده است. به دلیل ضعفهای کلی فیلم که پیشتر به آنها اشاره شد، جلوههای ویژه نمیتواند آنطور که باید خودنمایی کند اما اگر به صورت کاملا مستقل به این بخش توجه کنیم درمییابیم که جلوههای ویژه فیلم یکی از نکات مثبت فیلم خواهدبود. از دیگر نکات مثبت فیلم میتوان به موسیقی آن اشاره کرد. موسیقی فیلم BvS ساخته هانس زیمر بوده و بدون شک یکی از بهترین عناصر فیلم است. آثاری که در ابتدا و انتهای فیلم پخش میشوند، کل بار تاثیرگذاری آن سکانسها را یک تنه بر دوش میکشند و همین امر اثبات کننده اهمیت و قدرت موسیقیهای این فیلم است.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]شخصیت بتمن اما امیدوار کننده است. پیش از اکران فیلم طرفداران پر و پا قرص بتمن به شدت از این قضیه نگران بودند که «بن افلک» (Ben Affleck) قرار است این نقش را بر عهده بگیرد. نگرانیها تا زمان اکران فیلم ادامه داشت به صورتی که بسیاری از طرفداران پیش بینی کرده بودند که افلک به هیچ وجه بتمن خوبی نخواهد شد! اما پس از اکران فیلم ظاهرا همه چیز تغییر کرد. صراحتا میتوان گفت که بتمن جدید با بازی بن افلک بهترین و قویترین مهره فیلم B V S به شمار آمده و افلک به خوبی از پس ایفای نقش جدیدش برآمده است. بتمن در این فیلم به معنای واقعی یک ضدقهرمان یا Anti-Hero است. شخصیتی که با وجود اینکه از پیش زمینهاش چیز زیادی نمیدانیم، اما کاملا مشخص است که دست خوش تغییرات زیادی در طول سالیان نسبتا طولانی شده است؛ آدم میکشد، بر روی دشمنان خود نشانی از بتمن حک میکند، بی رحم است و در مجموع تصویر یک ضدقهرمان را به خوبی به تصویر کشیده است. ناگفته نماند که بتمنِ افلک ضعفهایی نیز دارد که عموما به ضعف کارگردانی فیلم بازمیگردد اما در مجموع بتمن جدید بسیار امیدوارکننده است.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در نقطه مقابل سوپرمن قرار میگیرد. شخصیتی که پیچیدگی زیادی ندارد، در نقش یک قهرمان واقعی ظاهر شده و میخواهد همیشه و در هر حال به همه کمک کند. کسی که با شغل اصلی خود (روزنامهنگاری) زیاد میانه خوبی نداشته چراکه در این شغل از خودش اختیاری ندارد. اما در نقش یک ابرقهرمان، او نیز قوانین و مرزهای خاص خود را دارد که زیر پا گذاشتن این قوانین و رد شدن از این مرزها باعث دشمنیاش با بتمن میشود.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جایگاه سومین شخصیت اصلی از ابرقهرمانهایمان متعلق به «زن شگفتانگیز» (Wonder Woman) است. شخصیتی که «گل گدوت» (Gal Gadot) نقشش را بر عهده گرفته بود و نشان داد که به خوبی میتواند از عهده این نقش برآید. مشکل اصلی اینجاست که باز هم به لطف کارگردانی ضعیف فیلم، شخصیت واندرومن بدون هیچگونه پیش زمینه تنها با یک هدف نیمه کاره پا به فیلم میگذارد و ناگهان به یکی از سه مهره اصلی تبدیل میشود! مشخصا حضور این شخصیت در فیلم تنها به این دلیل بوده که کارگردان برای فیلمهای آیندهاش به واندرومن هم نیاز دارد.
یکی از بدترین و بیمنطقترین بخشهای فیلم که به کرکترها مربوط میشود، متعلق به شخصیتهای لیگ عدالت است. «آکوامن»، «فلش» و «سایبورگ» هر کدام به مدت چند ثانیه در یک فایل ویدئویی مشاهده میشوند که این سکانس فقط و فقط عطش کارگردان برای ساختن فیلمهای آیندهاش را نشان میدهد و به جز آن هیچگونه هدف و جذابیتی برای مخاطب نخواهد داشت.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در زمینه بخشهای فنی فیلم هم نکات و مواردی وجود دارد که صحبت کردن در مورد آنها خالی از لطف نیست. به عنوان مثال جلوههای ویژه، یکی از برجستهترین نقاط قوت فیلم به شمار میآید اما متاسفانه از این عنصر قدرتمند به هیچ وجه به درستی استفاده نشده است. به دلیل ضعفهای کلی فیلم که پیشتر به آنها اشاره شد، جلوههای ویژه نمیتواند آنطور که باید خودنمایی کند اما اگر به صورت کاملا مستقل به این بخش توجه کنیم درمییابیم که جلوههای ویژه فیلم یکی از نکات مثبت فیلم خواهدبود. از دیگر نکات مثبت فیلم میتوان به موسیقی آن اشاره کرد. موسیقی فیلم BvS ساخته هانس زیمر بوده و بدون شک یکی از بهترین عناصر فیلم است. آثاری که در ابتدا و انتهای فیلم پخش میشوند، کل بار تاثیرگذاری آن سکانسها را یک تنه بر دوش میکشند و همین امر اثبات کننده اهمیت و قدرت موسیقیهای این فیلم است.[/BCOLOR]
یکی از بهترین و ساختارشکنترین بخشهای فیلم… حیف که فقط در حد یک رویا بود و ای کاش ایده کلی فیلم را از همین بخش میگرفتند!
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]اما در سمت دیگر فیلمنامه مشکلاتی دارد و دیالوگهای فیلم آن طور که باید نمیتوانند حق خود را ادا کنند. در اکثر بخشهای فیلم دیالوگهایی را خواهیم شنید که بدون هیچ هدف یا مفهوم خاصی صرفا برای خالی نبودن عریضه گفته میشوند! نمونه بارز اینگونه دیالوگها را میتوان در بحثهای به ظاهر فلسفی لکس لوثر پیدا کرد که بی هدف بیان شده و بی دلیل رها میشود! از این قبیل دیالوگها در فیلم کم نیستند و همین دیالوگها جدا از مواردی که تا کنون مطرح شد، مزید بر علت میشوند که تحمل سه ساعت فیلم برای مخاطب خستهکننده باشد و پکیج کلی فیلم احمقانه به نظر برسد.[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در نهایت باید گفت که فیلم BvS واقعا فیلم ضعیفی است. تمام نکات مثبتش در سه آیتم خلاصه میشوند: موسیقی قوی، جلوهها ویژه و شخصیت قابل قبول بتمن جدید که یک ضدقهرمان تمام عیار است. از سوی دیگر موارد منفی فیلم بسیار زیاد است؛ از روایت داستان پوچ و بی محتوا و شخصیتپردازی ضعیف و فیلنامه ناقص گرفته تا بی هدف بودن و سرگردانی کامل فیلم و مقدمه چینیاش برای فیلمهای آینده، همه و همه باعث میشود که Batman V Superman: Dawn Of Justice به یک فیلم کاملا احمقانه تبدیل شود. یک احمقانهی بینظیر![/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در نهایت باید گفت که فیلم BvS واقعا فیلم ضعیفی است. تمام نکات مثبتش در سه آیتم خلاصه میشوند: موسیقی قوی، جلوهها ویژه و شخصیت قابل قبول بتمن جدید که یک ضدقهرمان تمام عیار است. از سوی دیگر موارد منفی فیلم بسیار زیاد است؛ از روایت داستان پوچ و بی محتوا و شخصیتپردازی ضعیف و فیلنامه ناقص گرفته تا بی هدف بودن و سرگردانی کامل فیلم و مقدمه چینیاش برای فیلمهای آینده، همه و همه باعث میشود که Batman V Superman: Dawn Of Justice به یک فیلم کاملا احمقانه تبدیل شود. یک احمقانهی بینظیر![/BCOLOR]