بعد چهار سال اون هیچ وقت برنمیگرده
چون رفته پیش اون بالایی
اما اگر خدا بهم برمیگردوندش بهش هیچی نمیگفتم .....
فقط نگاهش میکردم و عطرش رو نفس میکشیدم!!!!....
نیومده اصلا که بخواد بره و برگرده
حالا مثلا علکی رفت و منم شکست عشقی خوردم
بهش هیچی نمیگم تو صورتش یه نگاه میندازم. یه پوزخند میزنم و پشتمو میکنم بهش و میرم