تاپیک‌های دنباله‌دار بد ترین اتفاق عمرتـــــــ ...

[sahar 21]

بد ترین و خنده دار ترین اتفاقی که توی عمرت واست اتفاق افتاده چیه ؟؟؟؟ :106:
*********************************************************************************
بد ترین و خنده دار ترین اتفاق زندگیه من چند سال پیش وقتی که سوم راهنمایی بودم اتفاق اُفتاد... رفتم بشینم روی صندلی که ... خدا اون روز رو نیاره شلوارم تا ناکجا آباد جــ ر خـ ـورد!!! :444:هیچی دیگه بدون هیچ تکونی نشستم روی صندلی ... از بخت بد من معلم صدام زد که برم پای تخته ... منم با زاری گفتم : خانوم من استرس دارم میشه سر جام جواب بدم ؟؟؟ اونم که قیافه ی زارمو دید گفت باشه ... اما مسئله وقتی بد تر شد که میخواستم برم خونهههه !! هیچی دیگه من شدم یه پنگوئن به تمام معنا !!:81: دوستامم که از خنده تا یه هفته پخش زمین بودن نامردا !!:87::87::87:

 

[vyda]

منم کلاس چهارم ابتدایی بودم فکر کردم توی پاچم سوسکه گریه میکردم و جیغ میکشیدم اون روز هم امتحان ریاضی داشتیم مدیرمونم میترسید بیاد سوسک را در بیاره دستمو گرفت بردم داخل کلاس و پاچمو بال ترس و لرز دید اما توی پاچم سوسک نبود پاپیون شلواری بود که زیر شلوار مدرسه پوشیده بودم:14::14:

 

[نفیس]

خنده دار نیست ولی باخوشحالی گفتم برای منه گفت واسه دوست دخترمه
بدترین روز زندگیم بود

 

[ranma]

میخواستیم بریم خرید خیلی عجله داشتم منم رفته بودم دستشویی

(شرمنده گل روتون ) اومدم بلند بشم کمرم محکم خورد به شیر اب هیچی دیگه قشنگ صدای ترک استخونمو شنیدم نفسم قطع شد با زور اومدم بیرون گریه میکردم ها یکی میدید منو فکر میکرد خدای نکرده بلای سر کسی اومده
بعد از یه ربع مامانم و خواهرام اومدن بالا سرم گفتن چی شده؟ چرا گریه میکنی؟ منم گفتم چی شده اینو که گفتم زدن زیر خنده قهقهه میزدن انقدر خندیدن که اشک از چشمشون ریخت یه همچین خانواده ای دارم من :hmmsmiley02:خوب که خندیدن یه نگاه به قیافه ی من کردن فکر کنم دیدن دارم از دست میرم

بهم اب اوردن اینم خاطره ی من

 

[mahdis.a]

همین امروز جواب امتحانمو گرفتم:screaming:هیچی دیگه با معلمم رفتیم رو دنده لج
بعدش...

 

[maedesalimi]

جونم براتون بگه که بدترین اتفاق عمرم این بوده که :3362413997930284021با پدرم رفته بودم خرید بعد یه خانمی اونجا ایستاده بود هی همه رو هل می داد تا خودش برسه جلو :0114_nono:یه آقایی بغـ*ـل دست من ایستاده بود شروع کردم غر زدن که مردم وحشی شدن و اووووو کلی چیزا بعد که زن خریدشو کرد مردِ دستشو گرفتُ گفت:بریم عزیزم :291: انقدر خجالت کشیدم که الانم که دارم تایپ می کنم سرخ شدم :dadad4:

 

[dakhooo]

man bd tarin soti omram vaghti bod ke bara tavalod 16 salegim mamanam baram eskeyt gerefte bod ghayem karde bod ke nabinam vali man ke dide bodam:4chsmu1:bad roze tavalodam sare sofre bahs resid be tavalod manam zogh zade goftam bego baram chi gerefti mamanam gof hichi.manam yeho az zogham goftam khar khodeti didam chi kharid baram to komode agha ma ino goftim mage mamanamo babam nemidonestan bekhandan gerye konan mano bezanan ....
hichi dige inam yeki az hezaran soti man:5::6:

 

[شقایق دهقانپور]

11 آبان 92 تولد بهترین دوستم که بدترین اتفاق زندگیم افتاد و من تا آخر عمر هرگز فراموش نمیکنم:hmmsmiley02:

 

[Heart Cold]

سلام

بدترین اتفاق زندگیم از دست دادن عموی عزیزم اونم 5 ماه پیش بود
​

 

[atenaadinfar]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

:87::87::87::87::87: