تاپیک‌های دنباله‌دار بزرگ ترین شیطنت دوران بچگیت چی بوده؟

  • شروع کننده موضوع ***MAHDIS***
  • بازدیدها 1,071
  • پاسخ ها 35
  • تاریخ شروع

***MAHDIS***

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/07/08
ارسالی ها
638
امتیاز واکنش
18,579
امتیاز
671
محل سکونت
کشمیر
بزرگ ترین شیطنت دوران بچگیت چی بوده ؟

۱.زنگ خونه مردم میزدی و الفرار
۲.تلفن میزدی و فوت می کردی :aiwan_light_buba_phone:
۳.چیز میز پرت می کردی خونه مردم:aiwan_light_bomb:
۴.خونه مردم و دید میزدی:aiwan_light_crazy:
۵.بچه مردم و کتک میزدیSnapoutofit
۶.از بقالی محل چیز میز بلند می کردی:aiwan_light_spiteful:
۷.از جیب بابا پول کــش میرفتی
۸.خودت بــــــــگو چکار می کردی شیــــطون ؟:aiwan_light_diablo:


*تشکر فراموش نشه
 
  • پیشنهادات
  • ^M_A_K_I_A^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/23
    ارسالی ها
    2,595
    امتیاز واکنش
    17,359
    امتیاز
    813
    محل سکونت
    نگاه دانلود عزیز ... :)
    یادمه یه بار وقتی دو سه سالم بود، اشتباهی در رو برای یه دیوونه باز کردم.
    هیچی دیگه، خواهرام تا سه ساعت درگیر بیرون انداختنش بودن.
    به افتخار خواهرم، پری که کاربر انجمنه!
     

    Ali Reza rad

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/27
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    27,395
    امتیاز
    759
    استاد پیانوی داداشم که میومد بنده خدا کچل بود منم آب میوه هرو بر می داشتم یه راس خودمو مینداختم بغـ*ـل استادش ابمیوه هرو می ریختم روش هیع بنده خدا از دست من ذله شده بود
    الکی شماره می گرفتم جیغ می کشیدم بعد قطع می کردم
    کلا بچه ی خوبی بودم
     

    *SAmirA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/09
    ارسالی ها
    30,107
    امتیاز واکنش
    64,738
    امتیاز
    1,304
    کاری نمی کردم بچه خجالتی بودم
    فقط موقع مدرسه رفتن پول خرد از جیب بابا یا داداشم بر میداشتم
     

    *S.M.Z*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/23
    ارسالی ها
    911
    امتیاز واکنش
    35,421
    امتیاز
    911
    خیلی بچه مظلومی بودم
    فقط تو فامیل به جیغ جیغو مشهور بودم
    و پسر عموم رو نگم هی مو هاش رو میکشیدم و در گوشش جیغ میزدم و گازش میگرفتم
    و خونه مامان بزرگم مرغ خروس داشت با پسر داییم نقشه میریختیم و جوجه ها رو میگرفتیم و سر همین ماجرا دو جوجه جان باختند یکی من کشتم یکی اون از عمد نبود دمپایی برامون بزرگ بود پامون رفت روشون هنوز یادش میوفتم اشکم در میاد مامانم و خانواده هنوز نمیدونن شما هم نگین بهشون :aiwan_light_secret:
    تو مدرسه هنوز هم معلم ها از دستم عاصی هستن ولی سر درس ساکتم امسال هم تو حیاط کرم میریزم نه تو کلاس ولی تیکه پرونی دارم
    و....
    خیلی بچه آروم و مظلومی هستم :campe45on2::campe45on2:
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    زنگ خونه رو میزدم و الفرار
    پشت ستون قایم میشدم پخ میکردم به بقیه که حواسشون نیست و ...
    کلا بچه خیلی خوبی بودم
    بعلللله:campe545457on2:
     

    __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,605
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن
    نوچ نوچ همه هم که مظلوم بودن ...
    کلا من ادم کش برویی بودم که سر نداشت چیزی رو کش می رفتم همون یه دقیقه بعدش مال خودم بود :aiwan_light_biggrin:
     

    .neybad.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/01
    ارسالی ها
    958
    امتیاز واکنش
    6,287
    امتیاز
    614
    من کلا توی خراب کردن معروفم
    یه بار از دست جوجم عصبی شدم با پا زدم زیرش خورد توی دیوار خون اومد توی چشمش بعد فردا صبح مثل تاکسیدرمی خشک شده بود:|
    یه بارم سر دوستمو شکوندم مهد بودم
    دست یکی دیگرم کلاس شیشم شکوندم
    یه بارم شیشه سرویس بهداشتی مدرسه رو اوردم پایین خودمم مصدوم شدم
    ولی کلا تا کسی کارم نداشته باشه کاریش ندارم:)
     

    پ.وانیث

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    635
    امتیاز واکنش
    43,771
    امتیاز
    881
    محل سکونت
    • سرزمین خیال •
    شیطنت که زیاده اما خطرناک ترینشو میگم :
    یادمه یه روز که مثل همیشه روی نرده فلزی بالکن مون ایستاده بودم به فکرم رسید که آیا میتونم اون سمت نرده هم بایستم؟ ( در کل کودک کنجکاوی بوده ام :aiwan_lightsds_blum: )
    اینم بگم طبقه دوم!
    برا جواب این سوال با کلی تلاش و جانفشانی به اون سمت نرده آویزان گشتم خخخ البته چند باری داشتم میافتادم مخصوصا که پدربزرگم داشت تو کوچمون قدم میزد یهو نگاهش میافته به من با ترس فریااااااااد میزنه منم از فریاااادش پاهایم لیزیدولی چون دستم محکم به نرده بود از طبقه دوم نیوفتادم و زنده موندم :aiwan_lightsds_blum:
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    212
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    206
    پاسخ ها
    34
    بازدیدها
    847
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    209
    پاسخ ها
    11
    بازدیدها
    1,098
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    451
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    1,992
    پاسخ ها
    61
    بازدیدها
    1,334
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    467
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    261
    پاسخ ها
    40
    بازدیدها
    2,396
    پاسخ ها
    122
    بازدیدها
    4,074
    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    2,071
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    596
    بالا