داستان تولد خانم کوچولو

  • شروع کننده موضوع ԼƠƔЄԼƳ
  • بازدیدها 257
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

ԼƠƔЄԼƳ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/08
ارسالی ها
3,970
امتیاز واکنش
22,084
امتیاز
736
محل سکونت
زیر سقف آسمون
شهرزاد: جشن تولد خانم‌کوچولوی زیبا بود خانم‌کوچولو، موهاش رو بافته، کلاه تولدش رو گذاشته و منتظر نشسته بود تا دوستاش بیایند. مامان، برای تولد، کیک شکلاتی خوش‌مزه‌ای پخته بود. دخترکوچولو، کیک‌های مامان را خیلی دوست داشت. او، لحظه‌شماری می‌کرد که تولد شروع شود و دوست‌هایش بیایند تا بتواند کیک را بخورد.



index,P2812,P29.jpg.pagespeed.ce.rPZeJ3uxsH.jpg




وقت بریدن کیک که رسید، مامان، با یک کیک شکلاتی خوش‌مزه آمد. خانم‌کوچولو که دیگه طاقت نداشت و دلش می‌خواست یک تکه از این کیک رو بخوره، سریع، چاقوی کیک‌بُری را برداشت تا آن را ببرد. نشست جلوی کیک. وقتی دستش را بالا آورد تا کیک را ببرد، مامان گفت: "اول، یه آرزوی خوب بکن و بعد، شمع‌ها رو آروم فوت کن تا یک عکس یادگاری بگیریم. بعدش کیک رو می‌بریم."



خانم‌کوچولو، آن‌قدر حواسش به کیک شکلاتی بود که اصلا صدای مامان رو نشنید و فقط داشت به کیک و شکلات‌های روی آن نگاه می‌کرد. مامان، دوباره او را صدا زد و گفت: "اگر آرزو کردی، شمع‌هات رو فوت کن"، اما دخترکوچولو، این بار هم نشنید و این بار، به جای او، دوستش، شمع‌ها رو فوت کرد!



وقتی همه دست زدند، خانم‌کوچولو، با صدای دست‌ها متوجه شد که شمع‌ها رو فوت نکرده. او با تعجب پرسید: "شمع تولد منو، کی فوت کرد؟"

مامان و دوستانش، همگی زدند زیر خنده؛ اما دخترک که هنوز آرزو نکرده بود؟! مامان مهربانش، دوباره شمع‌های کیک را روشن کرد. بچه‌ها، دوباره دست زدند و این بار، حواس دخترک جمع بود. اول، چشم‌هایش را بست و آرزو کرد و بعد، با خوش‌حالی، شمع‌ها را فوت کرد.



در جشن تولدت، حواست به شمع کیکت بود؟
 

برخی موضوعات مشابه

بالا