ʂąɠąƈıơųʂ ɱơཞɬąƖ
کاربر اخراجی
غضنفر بو گندو یه روزی به خودش اومدو قصد کرد جوراباشو تو قابلمه بشور یه سیگارم گذاشت کنج لبش و ژاکتم انداخت رو کولش سیگارشو روشن کرد که یه هویی گربه میپره پایین و بو ول میده و سیگار غضنفر خاموش میشه انقدر این گاز معده گربه زیاد بوده که غضنفر مچسبه به درخت.
..
شورت. کلاه . دماغ گیر
..
شورت. کلاه . دماغ گیر