جنگ جانشینی اسپانیا را می توان نخستین نزاع قدرتهای اروپایی در قرن ۱۸ میلادی قلمداد کرد. این جنگ به نوعی ایستادگی دولتهای اروپایی در برابر توسعهطلبی لویی چهاردهم – پادشاه فرانسه – بود. از طرفی بحران جانشینی شاه متوفی اسپانیا که بدون وارث مانده بود ، آتش جنگ را شعله ور کرد.
دلایل آغاز جنگ
شارل دوم، امپراتور اسپانیا ، در سال ۱۷۰۰ میلادی درگذشت. او عضوی از خاندان بزرگ هابسبورگ بود. هابسبورگها از قرن ۱۶ میلادی به بعد ، بر کل آلمان و اسپانیا حکومت می کردند. شاخههای متعدد این خاندان در گوشه و کنار اروپا آماده بدست گرفتن سلطنت بی وارث اسپانیا بودند. در این میان ، امپراتور اتریش که فرمانروایی ایالات آلمان نیز در دست او بود ، یکی از مدعیان قدرتمند به شمار می رفت.
شارل دوم ، پادشاه اسپانیا
در مقابل ، لویی چهاردهم شاه فرانسه که برای گسترش نفوذ خود در اروپا تلاش می کرد ، از این موقعیت بهره برداری کرد. همسر او ، خواهر شاه اسپانیا بود. لویی این مسئله را به عنوان برگ برنده خود استفاده کرد. سرانجام فشارهای بینالمللی شاه اسپانیا را واداشت تا در پاییز سال ۱۷۰۰ – هنگامی که آخرین روزهای عمر خود را سپری می کرد – وصیت نامهای تنظیم کند. او در این وصیت نامه اعلام کرد که تمامی متصرفات اسپانیا و مستعمرات آن را به خاندان بوربون (خاندان حاکم بر فرانسه) خواهد سپرد.
در اول نوامبر ۱۷۰۰ ، شاه اسپانیا درگذشت. بعد از سه هفته ، در ۲۴ نوامبر ، لویی چهاردهم رسماً نوه خود ، فیلیپ ، را به عنوان شاه فیلیپ پنجم اسپانیا اعلام کرد و نیروهای فرانسوی را وارد منطقه جنوبی هلند – که متعلق به اسپانیا بود – کرد.
آغاز جنگ
در سپتامبر سال بعد ، اتحادی از کشورهای اروپایی علیه فرانسه تشکیل شد. انگلستان ، جمهوری هلند و امپراتور مقدس روم – لئوپولد که اینک در رسیدن به سلطنت اسپانیا ناکام مانده بود – موسسان اصلی این گروه بودند. بعدها پروس ، هانوور ، ایالات آلمان و پرتغال نیز به این اتحادیه ملحق شدند.
ویلیام سوم ، شاه انگلستان که رقیب سرسخت لویی چهاردهم بود ، در سال ۱۷۰۲ درگذشت. جانشین او – ملکه آن – جنگ را همچنان ادامه داد. جان چرچیل – دوک مالبورو که طراح اصلی جنگ علیه فرانسه بود – به ملکه انگلستان در مقابله با فرانسه یاری رساند. ژنرال اوژن ساووا – فرمانده نیروهای امپراتوری مقدس روم – یکی دیگر از فرماندهان شاخص جنگ جانشینی اسپانیا بود.
دوک مالبورو
ژنرال اوژن ساووا
پیروزی متحدین
همکاری ژنرال اوژن و دوک مالبورو پیروزیهای ارزشمندی برای متحدین به ارمغان آورد. تهاجم فرانسه به آلمان در ۱۷۰۴ با شکست رو به رو شد. نیروهای فرانسوی تا سال ۱۷۰۸ توسط دوک مالبورو از هلند بیرون رانده شدند. فرانسویان در نبرد تورین (۷ سپتامبر ۱۷۰۶) مغلوب تاکتیکهای بی نظیر ژنرال اوژن شدند. این نبرد به منزله خروج آنان از ایتالیا نیز بود. تنها جایی که متحدین توفیقی بدست نیاوردند ، جبهه اسپانیا بود. فیلیپ پنجم – شاه بوربون اسپانیا – موفق شد موقعیت خود را در کشورش تحکیم ببخشد.
بن بست در مذاکرات
از سال ۱۷۰۸ لویی چهاردهم حاضر شد که در ازای واگذاری سلطنت اسپانیا به خاندان هابسبورگ ، به جنگ پایان دهد. اما انگلیسیها با پیشنهاد عجیب خود موجبات ادامه درگیری را فراهم کردند. آنها از شاه فرانسه خواستند تا با ارتش خودش ، نوهاش را از سلطنت اسپانیا خلع کند. این موضوع مورد پذیرش فرانسه قرار نگرفت ؛ لذا ، جنگ ادامه یافت.
پایان جنگ
پیروزیهای فرانسویان در سال ۱۷۱۱ ، اوضاع را به نفع آنها عوض کرد. در آوریل ۱۷۱۱ ، آرشیدوک شارل – برادر امپراتور لئوپولد – با مرگ او به سلطنت رسید. متحدین (هلند و انگلستان) دیگر تمایلی به ادامه جنگ برای حفظ حقوق شاه جدید هابسبورگ نداشتند. از طرفی ، اتحاد اسپانیا و امپراتوری مقدس روم می توانست شرایط بدی برای تمامی کشورهای همسایه به وجود آورد. افزایش قدرت خاندان هابسبورگ ، بیش از این قابل تحمل نبود.
در انگلستان – که اینک پس از اتحاد با اسکاتلند ، بریتانیا نام گرفته بود – مخالفان دوک مالبورو به قدرت رسیدند. آنها فرمان عزل او را از ملکه آن گرفتند. با سقوط اتحادیه ضد فرانسه ، مذاکرات در سال ۱۷۱۲ آغاز شد.
پیمان اوترخت به امضاء رسید. به موجب آن ، متحدین سلطنت بوربونها بر اسپانیا را به رسمیت شناختند. در مقابل ، فرانسه بخشی از مستعمرات خود در آمریکای شمالی را به بریتانیا واگذار کرد.
نتایج جنگ
جنگ جانشینی اسپانیا بیش از پیش موجب آشفتگی اوضاع امپراتوری مقدس روم شد و خاندان هابسبورگ را دچار ضعف و تزلزل کرد.
این جنگ خسارات فراوانی برای فرانسه به بار آورد. قحطی مرگبار زمستان ۱۷۰۹ موجب مرگ صدها هزار فرانسوی و کاهش سطح زراعت گردید.
این جنگ را می توان عرصه ظهور بریتانیا به عنوان قدرتی مستعمراتی دانست. از این پس ، بریتانیا به تحکیم قدرت خود در دریاها پرداخت و از این طریق ، در قرن ۱۹ به قدرتمندترین امپراتوری جهان تبدیل شد. یکی از پیامدهای پیمان اوترخت ، واگذاری ناحیه جبلالطارق به بریتانیا بود که حتی تا به امروز نیز ، جزئی از قلمرو این کشور باقی مانده است.
دلایل آغاز جنگ
شارل دوم، امپراتور اسپانیا ، در سال ۱۷۰۰ میلادی درگذشت. او عضوی از خاندان بزرگ هابسبورگ بود. هابسبورگها از قرن ۱۶ میلادی به بعد ، بر کل آلمان و اسپانیا حکومت می کردند. شاخههای متعدد این خاندان در گوشه و کنار اروپا آماده بدست گرفتن سلطنت بی وارث اسپانیا بودند. در این میان ، امپراتور اتریش که فرمانروایی ایالات آلمان نیز در دست او بود ، یکی از مدعیان قدرتمند به شمار می رفت.
شارل دوم ، پادشاه اسپانیا
در مقابل ، لویی چهاردهم شاه فرانسه که برای گسترش نفوذ خود در اروپا تلاش می کرد ، از این موقعیت بهره برداری کرد. همسر او ، خواهر شاه اسپانیا بود. لویی این مسئله را به عنوان برگ برنده خود استفاده کرد. سرانجام فشارهای بینالمللی شاه اسپانیا را واداشت تا در پاییز سال ۱۷۰۰ – هنگامی که آخرین روزهای عمر خود را سپری می کرد – وصیت نامهای تنظیم کند. او در این وصیت نامه اعلام کرد که تمامی متصرفات اسپانیا و مستعمرات آن را به خاندان بوربون (خاندان حاکم بر فرانسه) خواهد سپرد.
در اول نوامبر ۱۷۰۰ ، شاه اسپانیا درگذشت. بعد از سه هفته ، در ۲۴ نوامبر ، لویی چهاردهم رسماً نوه خود ، فیلیپ ، را به عنوان شاه فیلیپ پنجم اسپانیا اعلام کرد و نیروهای فرانسوی را وارد منطقه جنوبی هلند – که متعلق به اسپانیا بود – کرد.
آغاز جنگ
در سپتامبر سال بعد ، اتحادی از کشورهای اروپایی علیه فرانسه تشکیل شد. انگلستان ، جمهوری هلند و امپراتور مقدس روم – لئوپولد که اینک در رسیدن به سلطنت اسپانیا ناکام مانده بود – موسسان اصلی این گروه بودند. بعدها پروس ، هانوور ، ایالات آلمان و پرتغال نیز به این اتحادیه ملحق شدند.
ویلیام سوم ، شاه انگلستان که رقیب سرسخت لویی چهاردهم بود ، در سال ۱۷۰۲ درگذشت. جانشین او – ملکه آن – جنگ را همچنان ادامه داد. جان چرچیل – دوک مالبورو که طراح اصلی جنگ علیه فرانسه بود – به ملکه انگلستان در مقابله با فرانسه یاری رساند. ژنرال اوژن ساووا – فرمانده نیروهای امپراتوری مقدس روم – یکی دیگر از فرماندهان شاخص جنگ جانشینی اسپانیا بود.
دوک مالبورو
ژنرال اوژن ساووا
پیروزی متحدین
همکاری ژنرال اوژن و دوک مالبورو پیروزیهای ارزشمندی برای متحدین به ارمغان آورد. تهاجم فرانسه به آلمان در ۱۷۰۴ با شکست رو به رو شد. نیروهای فرانسوی تا سال ۱۷۰۸ توسط دوک مالبورو از هلند بیرون رانده شدند. فرانسویان در نبرد تورین (۷ سپتامبر ۱۷۰۶) مغلوب تاکتیکهای بی نظیر ژنرال اوژن شدند. این نبرد به منزله خروج آنان از ایتالیا نیز بود. تنها جایی که متحدین توفیقی بدست نیاوردند ، جبهه اسپانیا بود. فیلیپ پنجم – شاه بوربون اسپانیا – موفق شد موقعیت خود را در کشورش تحکیم ببخشد.
بن بست در مذاکرات
از سال ۱۷۰۸ لویی چهاردهم حاضر شد که در ازای واگذاری سلطنت اسپانیا به خاندان هابسبورگ ، به جنگ پایان دهد. اما انگلیسیها با پیشنهاد عجیب خود موجبات ادامه درگیری را فراهم کردند. آنها از شاه فرانسه خواستند تا با ارتش خودش ، نوهاش را از سلطنت اسپانیا خلع کند. این موضوع مورد پذیرش فرانسه قرار نگرفت ؛ لذا ، جنگ ادامه یافت.
پایان جنگ
پیروزیهای فرانسویان در سال ۱۷۱۱ ، اوضاع را به نفع آنها عوض کرد. در آوریل ۱۷۱۱ ، آرشیدوک شارل – برادر امپراتور لئوپولد – با مرگ او به سلطنت رسید. متحدین (هلند و انگلستان) دیگر تمایلی به ادامه جنگ برای حفظ حقوق شاه جدید هابسبورگ نداشتند. از طرفی ، اتحاد اسپانیا و امپراتوری مقدس روم می توانست شرایط بدی برای تمامی کشورهای همسایه به وجود آورد. افزایش قدرت خاندان هابسبورگ ، بیش از این قابل تحمل نبود.
در انگلستان – که اینک پس از اتحاد با اسکاتلند ، بریتانیا نام گرفته بود – مخالفان دوک مالبورو به قدرت رسیدند. آنها فرمان عزل او را از ملکه آن گرفتند. با سقوط اتحادیه ضد فرانسه ، مذاکرات در سال ۱۷۱۲ آغاز شد.
پیمان اوترخت به امضاء رسید. به موجب آن ، متحدین سلطنت بوربونها بر اسپانیا را به رسمیت شناختند. در مقابل ، فرانسه بخشی از مستعمرات خود در آمریکای شمالی را به بریتانیا واگذار کرد.
نتایج جنگ
جنگ جانشینی اسپانیا بیش از پیش موجب آشفتگی اوضاع امپراتوری مقدس روم شد و خاندان هابسبورگ را دچار ضعف و تزلزل کرد.
این جنگ خسارات فراوانی برای فرانسه به بار آورد. قحطی مرگبار زمستان ۱۷۰۹ موجب مرگ صدها هزار فرانسوی و کاهش سطح زراعت گردید.
این جنگ را می توان عرصه ظهور بریتانیا به عنوان قدرتی مستعمراتی دانست. از این پس ، بریتانیا به تحکیم قدرت خود در دریاها پرداخت و از این طریق ، در قرن ۱۹ به قدرتمندترین امپراتوری جهان تبدیل شد. یکی از پیامدهای پیمان اوترخت ، واگذاری ناحیه جبلالطارق به بریتانیا بود که حتی تا به امروز نیز ، جزئی از قلمرو این کشور باقی مانده است.