تاپیک‌های دنباله‌دار خفن ترین کاری که تاحالاکردین چی بود؟

  • شروع کننده موضوع Fatemesraji
  • بازدیدها 774
  • پاسخ ها 22
  • تاریخ شروع

Fatemesraji

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/15
ارسالی ها
195
امتیاز واکنش
1,615
امتیاز
336
سن
19
محل سکونت
TABRIZ
سلام
هرکی میادو خفن ترین وباحال ترین کاری که تاحالاکرده رومیگه و...
من خودم
(نمیدونم انقدردزیادبودکه دیگه یادم نمیاد:aiwan_lightsds_blum:
ببینم چیکارمیکنین
تشکریادتون نره
 
  • پیشنهادات
  • *S.M.Z*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/23
    ارسالی ها
    911
    امتیاز واکنش
    35,421
    امتیاز
    911
    یه بار جلو معلم به رفیقم تقلب رسوندم
    داشت شعر حفظی جواب میداد منم کتاب رو جوری گذاشتم که ببینه
    شانس اوردم که معلم نفهمید
     

    *S.M.Z*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/23
    ارسالی ها
    911
    امتیاز واکنش
    35,421
    امتیاز
    911
    یه بار دیگه سر زنگ علوم چون سه نفره بودیم من رو زمین نشستم و رو به روی کل بچه ها
    بعد معلم گفت حواست در حین امتحان بهشون باشه بعد خودش مشغول دفتر نمره ها شد
    بچه ها از ته کلاس سوال های درست نادرست و چهار گزینه ای هارو میپرسیدن منم میگفتم
    هر موقع معلم حواسش جمع میشد ما سرمون رو مثل بچه مظلوما مینداختیم روی ورقه هامون
    خخخخخ
    خیلییییی بچه خوب و آرومی بودم
     

    kiyanoosh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/26
    ارسالی ها
    6
    امتیاز واکنش
    1,334
    امتیاز
    221
    خفن ترین کاری که کردم هک کردن تلگرام دوست دخترم بوده که بعدش با جمع زیادی از شاهزاده های سوار بر اسب سفید روبرو شدم و کلا شکست عشقی بدی بود :| و باحال ترینشم عربی رقصیدم با این دستمال جینگیلیا که اسمشو نمیدونم;(
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    من کار خفن زیاد کردم
    یه بار یه پسر از خودم یه سال بزرگتر به دوچرخه ام توهین کرد منم زدمش(اونوقت کلاس چهارم بودم تازه پسره هم لاغر بود، سرما هم خورده بود. بماند که بعدش مثل جت دویدم تو خونه)
    یکی دیگه هم این بود که توی کلاس داشتم میرقصیدم یهو معلم اومد منم نفهمیدم و همچنان داشتم ادامه میدادم. .. اصن عابروم رفت:/
     

    Sarena

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/25
    ارسالی ها
    89
    امتیاز واکنش
    1,923
    امتیاز
    336
    سن
    22
    خیلی زیادن
    مثلا یه روز تو کلاس من و یکی از دوستام داشتیم آهنگ می خوندیم در حالی که من رو میز معلم نشسته بودم یهو در باز شد و معاون اومد تو من از رو همون میز با مخ پرت شدم زمین ، بماند بعدش چقدر خندیدیم:aiwan_ligsdht_blum:
    یه بار هم یکی از دوستام رو اذیت کردم با نام یه پسر آشنا
     

    N.a.Z.a.N.i.N

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/10
    ارسالی ها
    318
    امتیاز واکنش
    13,735
    امتیاز
    641
    محل سکونت
    یه جهنم دره
    اوووه زیادن یکیش مثلا شماره همه معلمای سال هفتمم و از دفتر معلما کش رفتم و شبا به همشون زنگ میزدم و با تقلید صدا تبلیغ پوشک مرسی میکردم

    خدایی دل و جرئت میخواست رفتن به دفتر معلما و کش رفتن شماره ها تازه با اون معاونی که ما داشتیم:aiwan_light_cray:
     

    .neybad.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/01
    ارسالی ها
    958
    امتیاز واکنش
    6,287
    امتیاز
    614
    خاطره خفن زیاده
    از شکستن دست یکی از بچه ها تا شکستن سر یکی دیگشونو شکستن تخم مرغای مامان بزرگه که از قضا توی یکیش جوجه بود:| تا شکستن شیشه مدرسه و 20های تقلبی
    ولی دوتا از خاطره هامو که خیلی دوستشون دارم
    یه بار سر جلسه پایانی امتحان فیزیک داشتیم من دیر رسیدم قشنگ جلو میز مراقب نشسته بودم:/ بعد تو دستمال کاغذی فرمول نوشته بودم داشتم مینشتم از روش بعد یه دفعه دیدم مدیرمون گفت وایسا ببینم........من یه سکته ناقص زدم نگاش کردم گفت وایسا ببینم برگت مهر داره.....حالا منم دستمو مشت کرده بودم ولی بین انگشتام تیکه های دستمال با نوشته های صورتی ابی زده بود بیرون ولی شوت الدوله نفهمید:campe45on2:
    یه بارم خیر سرم امتحان فیزیک داشتم دوباره .من مدرسم به خونمون نزدیکه بدون سرویس میرم بعد کتاب تو دستم بود داشتم یه فرمول حفظ میکردم یهو سرمو اوردم بالا تا یه پسر رو موتور داره هی نمیدونم موتورو چیکار میکنه روشن بشه هی نمیشد منم همینطور که حفظ میکردم نگاش میکردم ببینم اول صبحی میخواد موتورش رو چیکار کنه ..بعد اون بنده خدا هر سرگرم موتوره میشد هی سرشو میاورد بالا تا من دارم نگاه میکنم هی دوباره سرشو مینداخت پایین دوباره سرشو میاورد بالا تا من دارم نگاه میکنم هنوز و باز هم و باز هم حالا من اصلا حواسم نبود دارم نگاش میکنم حواسم پی فرموله بود دیدم هی نگاه میکنه تو ذهنم گفتم عجب هیزیه ها ...دیگه رسیده بودم نزدیکش یدفعه بهم گفت هیزه...
    من 25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi
    پوکیدم از خنده البته دیگه ازش رد شده بودم شاید توی 30ثانیه اتفاق افتاد ولی یکی از بهترین خاطراتمه:aiwan_lightsds_blum:
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    11
    بازدیدها
    1,097
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    211
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    206
    پاسخ ها
    34
    بازدیدها
    847
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    208
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    450
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    1,990
    پاسخ ها
    61
    بازدیدها
    1,323
    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    461
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    261
    پاسخ ها
    40
    بازدیدها
    2,390
    پاسخ ها
    122
    بازدیدها
    4,064
    پاسخ ها
    62
    بازدیدها
    2,067
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    596
    پاسخ ها
    39
    بازدیدها
    865
    بالا