مطالب طنز داستان دو گدا

  • شروع کننده موضوع sarkhosh
  • بازدیدها 175
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

sarkhosh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/11/03
ارسالی ها
2,032
امتیاز واکنش
32,281
امتیاز
806
محل سکونت
خونمون
گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند

یکی از آنها صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود

مردم زیادی که از آنجا رد می شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می ریختن .

کشیشی که از آن جا رد می شد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیب نشسته پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد.

رفت جلو و گفت :

رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟

اینجا یک کشور کاتولیک هست، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست.

پس مردم به تو که ستاره داوود جلو خود گذاشتی پولی نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار دست گدایی که در جلو خود صلیب گذاشته است.

در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به او پول می دهند نه به تو.

گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرف های کشیش رو به گدای پشت صلیب کرد و گفت :

هی موشه نگاه کن کی اومده به برادران گلدشتین بازاریابی یاد بده؟
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
108
پاسخ ها
0
بازدیدها
233
پاسخ ها
0
بازدیدها
112
پاسخ ها
1
بازدیدها
124
پاسخ ها
0
بازدیدها
191
پاسخ ها
15
بازدیدها
489
پاسخ ها
0
بازدیدها
150
پاسخ ها
0
بازدیدها
187
بالا