مطالب طنز داستان واقعی اعدام دختری که همسرش را کشت :(

Ðαяӄ ƨнαÐσω

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/16
ارسالی ها
3,653
امتیاز واکنش
1,051
امتیاز
507
محل سکونت
رشت
داستان واقعی!!!!

حتما بخونید!!!!
قاضی حکم رو اعلام کرد: اعدام !!!!
حضار اعتراض میکردن! اما دخترک که سرتا پا پر از ترس و لرز شده بود نمیتونست حرفی بزنه و حتی صدای دیگرانم نمیشنید!
دخترک رو دستبند به دست بردن! داشت گریه میکرد! نمیخواست که شوهرشو بکشه اما ...
هر شب کابوس میدید تا اینکه ...
مسئول بند: بیا بیرون کتی! وقتشه!
ترسی که وجود دخترک رو گرفته بود پاهاشو قفل کرده بود!
جائی رو نمیدید! افکارش پر بود از صداهای مختلف!
چشماشو باز کرد. دید که روی سکو ایستاده.
قاضی: حرفی نداری اما دخترک حرفی نداشت اما بغضش داشت میترکید.
کلاه سیاهی روی سرش کشیدن تا جائی رو نبینه! مسئول طناب رو انداخت دور گردنش!
دیگه همه چی تموم شده بود براش! امیدی نداشت! تو دلش از خدا کمک خواست که یک لحظه زیر پاش خالی شد!!!!!
دادستان: بیارینش پائین!
جنازه دخترک رو آوردن پائین.دکتر در حال بررسی بود که با صدای بلند گفت : آقای دادستان! اینکه زنده س!!!!!!!!!!!!
گروهی مسئول رسیدگی شدن! دخترک بیهوش افتاده بود!
پس از تحقیقات مشخص شد که طناب رو اشتباهی به کلیپس دخترک بسته بودن!
بعععله !! و بدین گونه بود که یک کلیپس جآن یک کلیپس ( ) رو از مرگ نجات داد ...
کلیپس های محترم : قدر خودتون و کلیپس هاتونو بدونین

:icon_49::icon_49::icon_49:​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
174
پاسخ ها
0
بازدیدها
106
پاسخ ها
0
بازدیدها
232
پاسخ ها
0
بازدیدها
111
پاسخ ها
1
بازدیدها
124
پاسخ ها
0
بازدیدها
191
پاسخ ها
15
بازدیدها
488
پاسخ ها
0
بازدیدها
148
پاسخ ها
0
بازدیدها
185
بالا