شعر دفتراشعار سیروس اسدی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,110
  • پاسخ ها 96
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
یادت ز باغ خاطره ها نازدودنی است
نام تو جاودانه تر از هر چه بودنی است

پیوسته ای اگر چه به رؤیا ولی هنوز
در پرده ی خیال حضورت ستودنی است

ای آن که شعر چشم تو سرشار عشق بود
هم چون غزل همیشه نگاهت سرودنی است

در کوچه باغ خاطره، پژواک نام تو
دیری ست چون، ترانه ی باران شنودنی است

آه! ای بهار رفته از این دشت بر گرد
بی تو هنوز عقده ی دل نا گشودنی است
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    باز هم شب و دل خراب من
    باز هم گرفته آفتاب من

    کاش می شد از حضور گرم تو
    پر بهار کوچه های خواب من

    یا که از نگاه آفتابیت
    گرم عشق لحظه های ناب من

    نیستی تو و به جا نمانده است
    واژه های عشق درکتاب من

    گفتمت:« دوباره بینمت نبود»
    جز سکوت تلخ تو جواب من

    ابری است هم چو چشم های تو
    آسمان شعر های ناب من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    باز امشب شب پریشانی است
    رو برویم دریچه ای وا نیست

    کوچه ها را غبار پوشانده است
    هیچ کس در غبار پیدا نیست

    پشت پرچین باغ کوچک من
    سَهره ای بود و دیگر امّا نیست

    دست هایم ز هرم عشق تهی است
    چشم هایم به سمت فردا نیست

    عاشقانه ترین غزل هایم
    آه! دیگر سرود دریا نیست

    زندگی با تمام زیبائیش
    دیگر آئینه ی تماشا نیست

    دیر گاهی است مرغ شبگردی
    یا گل خسته ای به نجوا نیست

    مانده ام خسته و شکسته زراه
    همدلی، غمگسار آیا نیست؟
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    نه مهربانی دستی، نه شور دلهره ای
    نه از بهار نشانی ، نه باغ و منظره ای

    نه با نسیم گل افشان سرود چلچله ای
    نه از نهایت این شب سرود زنجره ای

    گلی نمی شکفد با نسیم صبحدمی
    زدشت یاد نخیزد غبار خاطره ای

    چگونه بال گشاید کبوتر دل من
    در این هوا که نه پیداست چشم پنجره ای

    پس از تو چشم کسی عاشقانه گریه نکرد
    برای غربت گل ها و مرگ شب پره ای
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چگونه باورم آید که بی تو باید زیست
    که چون تو در همه آفاق مهربانی نیست

    تو را اگر نه زآفاق دور می خوانند
    پس این سکوت غم انگیز لحظه ها از چیست

    تو را چه ساده زمن دست روزگار گرفت
    چگونه؟آه! چگونه، پس از تو باید زیست

    هنوز بوی تو را می دهد گل و شبنم
    هنوز می شود آری بدین بهانه گریست

    چه فرق می کند این فصل های رنگارنگ
    به چشم من که بها و خزان همیشه یکی است

    نگاه کن که چه آوار می شوم در خویش
    دریغ و درد، دگر هیچ تکیه گاهی نیست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چشمی مگر هنوز بر این خاک مانده است
    کز بوی گریه خاک طربناک مانده است
    شاید به یاد توست که یک خوشه اشک سرخ
    برشاخه های خسته ی هر تاک مانده است
    پیچیده در غبار، زمین و زمان ولی
    تصویر تو در آئینه ها پاک مانده است
    مانده در این غبار- چو چشمم در انتظار -
    ماهی که بیقرار بر افلاک مانده است
    همچون غروب مرده ی پاییز های سرد
    با من بسی ترانه ی غمناک مانده است
    با آن که سطر آخر شعرم تو بوده ای
    شعرم ولی غریب براین خاک مانده است
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    الا ای دست هایت تکیه گاه آخرین من
    فدای چشم هایت ای امید واپسین من

    تو لیلای نجیب و مهربان ایل من بودی
    فدایت باد مجنون غریب سرزمین من

    در اعماق نگاه مهربانت راز غمگینی است
    که رنگی دارد از اندوه شب های حزین من

    چه تصویر قشنگی بود آن شب پای آن چشمه
    سکوت شرمگین تو و شعر دلنشین من

    تو را تنها به دست باد ویرانگر سپردند آی !
    نمی دانم چه خواهی کرد ای تنها ترین من

    دریغ از دست پر مهر نسیمی تا که بزداید
    غبار غربت از روی تفنگ و اسب و زین من

    پس از تو ای امیّد آخرین ای عشق دامنگیر
    کران تا به کران غم بین نشسته در کمین من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    با تو هر روز آسمان زیباست
    آسمان با تو بی گمان زیباست

    رود، و دریا و جنگل و شالی
    با تو تا هستم این و آن زیباست

    ساحل و ردّ پای ما بر آن
    با تو این ساحل و نشان زیباست

    شرم و چشمان تو همزادند
    چه قَدَر شرم نرگسان زیباست

    لحظه ی دیگری بمان زود است
    دیر رفتن برایمان زیباست

    می پرستم تو را باور کن
    با تو این جمله همچنان زیباست

    این غزل ساده بود چون چشمت
    سادگی با تو هر زمان زیباست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    هلاً رها شده در باد پیر، تنها گرد
    غریب واره ی شب های بی ستاره ی سرد

    به شانه های ستبرت عقیق زخم که ماند
    کدام حادثه ات بال و پر شکست ای مرد؟

    کدام واقعه در خود خراب کرده تو را
    کدام صاعقه آتش به خرمنت آورد؟

    تو آن تناور سر سبز، آن حکایت سرخ
    تو این شکسته ی دلتنگ، این ترانه ی زرد؟

    سمند سرکشت آن سوی دشت های غرور
    تفنگ کهنه ات آواز می دهد با درد:

    به یاد آر شکوه قبیله ات را باز
    ببین شقاوت نامردمان چه با او کرد

    دوباره با گل خورشید و شاخه ای از نور
    از اوج فاجعه بازآ! زعمق حادثه برگرد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    این جا گلوی عشق پر از سرب و آهن است
    شیوا ترین ترانه در این شهر شیون است

    دیری است دل سپرده به رؤیای سبز آب
    باغی که ابرهاش عقیم و سترون است

    از شانه ها ی خسته ی خورشید می چکد
    خونی که یاد آور مرگ تهمتن است

    آرام گریه می کند آرام شهر من
    چون گریه های مرد که مقهور دشمن است

    با درد خو گرفته و با داغ آشناست
    این چشم های خسته که هر سوی با من است

    ای خشم سـ*ـینه سوز! که در دل نهفته ای
    تا چند این شکیب که فصل شکفتن است
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا