رویداد روز معلم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

رهای من

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/21
ارسالی ها
103
امتیاز واکنش
479
امتیاز
246
سن
27
محل سکونت
زمین
سلام:aiwan_light_boast:
یادمه امتحان مستمر داشتیم،از سه روز پیش با بچه هاقرار گزاشتیم امتحان ریاضی لغو کنیم .به همین دلیل هیچ کس درس نخونده بود:aiwan_light_beach:
.دو کلاس تجربی داشتیم.اسم کلاس ما تجربی ۲بود ،ساعت اول کلاس تجربی های ۱امتحان داشتن ما ساعت آخر ،بچه های اون کلاس فهمیدن که ما لغو کردیم میخواست امتحان لغو کنن وقتی زنگ تفریح خورد ،اومدن گفتن معلم ازشون امتحان گرفته ،اگه امتحان نمیدادن براشون صفر رد میشده.اونا هم گفته بودن ماامتحان لغو کردیم ،معلم گفت:«من اصلا قبول ندارم لغوش کردن بهشون بگید تا زنگ آخر زمان دارن بخونن ،ازشون امتحان میگیرم»:aiwan_light_dash1:
ما هم ناراحت که چیکار کنیم:aiwan_light_girl_cray2:
تمام زنگا ما کتاب دستمون بود ،با اون استرس وزمان کم چیزی نتونسته بودیم بخونیم.:aiwan_light_cray:
که شنیدیم معلم از پله ها افتاده ودستش شکسته ورفته بیمارستان
اون لحظه اینقدر خوش حال شدیم که حد واندازه نداشت:campeon4542::aiwan_light_blfffffffm:
،البته متاسف چون معلم خیلی خوبی بود وخیلی دوسش داشتییم:aiwan_lighfffgt_blum:،البته بعد این که اومد مدرسه برای معلم گل خریدیم:aiwan_light_heart:
روز معلم بر تمام معلم ها مبارک:aiwan_light_give_rose::aiwan_lggight_blum:
 
  • پیشنهادات
  • Poker Mood

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/22
    ارسالی ها
    1,800
    امتیاز واکنش
    42,170
    امتیاز
    923
    خب دیگ، بریم تقلب:campe545457on2:
    روزی از روز‌ها ما یه امتحان بسیار سخت داشتیم که اگه تقلب نمی‌کردیم حتما صفر می‌شدیم :/ پس همه نشستیم هم‌فکری کردیم دیدیم می‌تونیم رمزی تقلب برسونیم دیگ :/ حالا رمزی ما هم این بود، که فکر می‌کردیم هیچ دبیری نمی‌فهمه:
    گزینه یک) خیلی سخت
    گزینه دو) سخت
    گزینه سه) آسون
    گزینه چهار) خیلی آسون
    اینطوری بود که سر امتحان یهو یکی می‌گفت اغا سوال ۵۶ خیلی سخته :/ ینی گزینه یک :/ هیچ دبیری هم نفهمید ولی یک روز که امتحان خیلی مهمی داشتیم و دبیر عربی هم ناظر بود، بعد از کلّی تقلّب بهمون گفت، فکر نکنید نمی‌فهمم، سر امتحان من تقلّب نکنید!
    ینی فقط نگران امتحان خودش بود :/
    @*S.M.Z*
    @Lightning᭄
    @Hamed.NM
     
    آخرین ویرایش:

    ۰Kiaya۰

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/19
    ارسالی ها
    1,413
    امتیاز واکنش
    3,463
    امتیاز
    570
    محل سکونت
    شـهربـازے...¤

    Lady_s

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/16
    ارسالی ها
    161
    امتیاز واکنش
    1,865
    امتیاز
    377
    یه معلم ریاضی داشتیم ایشون تقریبا یه فاصله 40-50کیلومتریطی میکردند برای کلاس ما
    یه روز تعطیل شده بودیم همه منتظر بودیم ایشونم منتظر آژانس بودند یه ماشینی اومد ایشون سریع رفتند سوار شدند بعد مثل اینکه آژانس نبوده پیاده شدند :aiwan_lightsds_blum: مام که میخندیدیم اصلا به روی خودشون نیاوردند رفتند
    تقدیم به معلم عزیزم که به جز ریاضی به من عشق وزندگی آموخت
    @.SARISA.
    @Elahe_V
    @Zhila.h
     
    آخرین ویرایش:

    Delaram7997

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/07/21
    ارسالی ها
    50
    امتیاز واکنش
    1,877
    امتیاز
    316
    محل سکونت
    19.نصف جهان
    :aiwan_light_wacko2::aiwan_light_wacko2:سال چهارم دبیرستان بودیم یه اکیپ چهارنفره داشتیم بعد زنگای تفریح که تموم میشد هرکی دیر میرفت سرکلاس درسالنو میبستن که توحیاط بمونه واسمشوبنویسن:aiwan_light_swoon:ماچهارتاهم همیشههههه دیرمیرفتیم و اسممونو مینوشتن یه روز زنگ دوم که شیمی داشتیم ومعلم شیمیم به خاطر اذیت کردنامون چشم دیدن مارونداشت باز پشت درموندیم
    مونده بودیم چیکارکنیم که یه دوستامونو دیدیم وبهش اشاره کردیم بیاددرسالنو بازکنه اونم اومد اروم باز کرد همگی پابه فرارگزاشتیم:aiwan_light_sarcastic:که معاونمون مارودید وشروع کرد دوییدن دنبالمون ما میدوییدیم اون میدویید رسیدیم سرکلاس کلی مظلوم شدیم گف برین بشینین تامانشستیم معاونمونم رسید وگف کیابودن هیشکی لومون نداد خودش اشاره کرد شماچهارتا بیاین معلم شیمیم تااوضاع رودید سریع گف همیشه همینن دیگه منم راهشون نمیدم واخراجن ازکلاس من:aiwan_light_aggressive:جلسه اول که اخراج شدیم رفتیم توحیاط والیبال دیدن ماخیلی بیخیالیم خودشون بامعلم شیمی حرف زدن وفرستادنمون سرکلاس:aiwan_light_biggrin::aiwan_light_biggrin:انظباطمم سال چهارم ۱۴شد:aiwan_light_wacko2:


    @
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    @
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    @
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش:

    @nicedavil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/30
    ارسالی ها
    9,967
    امتیاز واکنش
    30,539
    امتیاز
    941
    سن
    20
    محل سکونت
    بآبُل
    دلم میخواد خاطره ی اردو مشهدمو بگم : پارسال همراه بیست نفر از بچه ها رفته بودیم مشهد . بعد ما طبقه ی اول هتل بودیم:campe45on2:
    پسرا هم نمازخونه خوابیده بودن .
    بعد ما شب اولمون بود و تا ساعت سه شب مثل تراکتور فک میزدیم . یکهویی یکی از پسرا داد زد : نصفه شبی چی خوردین شماها؟:aiwan_light_mosking::aiwan_light_ireful3:
    منم توی هتل به این گندگی داد زدم : ببند طویله رو . Snapoutofit
    هیچی بعد دوساعت درگیری لفظی داشتیم :aiwan_lightff_blum:. منم یکدفعه ای یدونه از این شامپوهای هتلو پرت کردیم پایین که خورد به کله یکیشون که دادش رفت هوا:aiwan_light_bdflum:
    صبح بعدش که من ساعت هشت رفتم پایین خواب و منگ بودم خوردم به یکی از پسرا . پسره هم جیغ دخترونه کشید و بشقاب از دستش افتاد شکست:aiwan_ligsdht_blum: من و اون باهم جیغ کشیدیم هیچدیگه هر دومون خجالت کشیدیم و بعد شاخ و شونه کشیدن دور شدیم:aiwan_lightsds_blum:

    @❤F.korea❤
    @*asemani*
    @N.H.L.L.Z
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    یه بار سرکلاس خوابم برد معلم کلاس چهارم دبستان فامیلیش خانم قاضی بود فوق العاده جدی و خیلی باجذبه
    برای اولین بار در طول دوران تحصیل اون موقع بود که خنده اش رو دیدم
    وقتی همکلاسی هام صدام کردن یهو از خواب پریدم
    خانم قاضی هم خندید و گفت *ساعت خواب خانم مومنی*
    انقدر خجالت کشیدم
    از اون روز خودمو تنبیه کردم تا دیگه سرکلاس چشم روی هم نذارم

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    .
     

    F@EZEH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/18
    ارسالی ها
    2,743
    امتیاز واکنش
    70,134
    امتیاز
    1,115
    محل سکونت
    ραяƨıαп
    خب ممنون از مطهره، مهدی و نازنین بخاطر تگ کردن من
    منم میخوام خاطره اولین تقلبم رو تعریف کنم:D
    کلاس پنجم بودم یه امتحان شدید سخت داشتیم امتحان علوم بود من و دوتا از بچه های کلاس مونده بودیم تو کلاس و هنوز داشتیم امتحان می نوشتیم چون واقعا هیچی ازش نمیفهمیدیم یهو معلم برگشت گفت خیلی سخته ما هم گفتیم آره و نمیشه جواب داد برگشت گفت اشکال نداره از رو دست هم بنویسید:aiwan_lightsds_blum: هیچی دیگه نمره ما سه نفر از همه بالاتر بود یعنی ما کامل گرفته بودیم امتحان رو میشه گفت!:aiwan_lightsds_blum:
    اولین تقلب من با اجازه خود معلم شروع شد:aiwan_lightsds_blum:
    دومیش هم توی همون سال پنجم بود:aiwan_lightsds_blum: ی روز صبح بابام کار داشت شرکت بخاطر همین منو زودتر از همیشه رسوند مدرسه حالا چقدر هم غرغر کردم بماند:aiwan_lightsds_blum: وقتی رفتم داخل دیدم هیچکس تو کلاس نیست یعنی ی مگس هم نبودا. خلاصه منم کیفمو گذاشتم ی سر به همه فحش دادم یهو دیدم کلی برگه گذاشته رو میز معلم عاقا رفتم نزدیک دیدم چی اونجاس؟:D برگه های امتحان جغرافیایی که اون روز داشتیم:aiwan_lightsds_blum: منم برگه رو برداشتم و بعد از چند دور خوندن کل سوالات رو با جوابش حفظ کردم به هیچکس هم برگه ها رو ندادم:aiwan_lightsds_blum: خلاصه باز بگم من کامل گرفتم امتحانو:aiwan_lightsds_blum:

    @Fatemeh-D
    @zeinab_jokal
    @☾♔TALAYEH_A♔☽
    @کوکیッ
    @F.sh.76
    @AMIN.M
    @*یـگـانـه*
    @zansia
    @آدینه

    @zahra 380
     
    آخرین ویرایش:

    Ellery

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    10,683
    امتیاز واکنش
    46,118
    امتیاز
    1,274
    سن
    20
    محل سکونت
    ~•° jonub ~•°
    چند نفر رو انتخاب کردن که منم توشون بودم و بهمون یه کتاب دادن تا از روش بخونیم و بعد امتحان بدیم:|ب نفرات برتر هم جایزه میدادن
    ماهم ک درگیر امتحانای خودمون بودیم هییییییچ کدوممون نخوندیم...ی روز اومدن و گفتن الان باید امتحانه رو بدین
    ی اکیپ شدیم و تو یه ردیف نشستیم....هر کی هرچی بلد بود به بقیه هم میگفت
    تقریبا 10 نفر جواباشون عین هم بود:aiwan_lightsds_blum:جوابا اومد تا هممون 15 گرفتیم از 20 فقط یکیمون 14 بود:aiwan_lightsds_blum:هی سر امتحان بهش گفتم این جوابت اشتباهه ها ولی گوش نکرد:aiwan_lightsds_blum:
    معلممون هم با ی حالت بدیییییی نگامون کرد:aiwan_light_girl_haha:فک کنم فهمید جریان چی بوده:aiwan_light_nea:
    @Mehran Schreiber

    @гคђค1737
    @Kiarash70


     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    سلام.
    والله من ان قدر خاطره های سه نقطه ای دارم که نمیدونم باید کدومشون رو تعریف کنم.:aiwan_light_crazy:

    همیشه‌ی خدا ناخون های من بلند بوده هیچ وقت هم یادم نمی موند واسه شنبه کوتاهشون کنم. یه معاون چاق و بی ریختی داشتیم شبیه اورانگوتان می موند.
    جوری سرت داد می کشید دیگه تا سه روز هیچی نمی شنیدی! 7 صبح طبق معمول سر صف شروع کرد داد و بیداد کردن و خلاصه حسابی گوشای ما رو مورد عنایت خودش قرار داد و دخترا شروع کردن دونه دونه جلو رفتن تا خانم ناخون ها رو ببینه. همه هم چادری بودیم چون اجباری بود و اگه کسی چادر سر نمی کرد حکمش یقیناً اعدام بود. در حدی بگم که این معاون ما صبح زود میومد سر کوچه مدرسه تو ماشینش زیر فرمون قایم می شد تا ببینه کی از سرویسش بدون چادر پیاده میشه و به سر کوچه که می رسه چادر سر میکنه! دیگه نگم براتون که چه بلایی سر اون بدبختا میاورد=/
    آقا ما هر کاری کردیم نشد ناخون گیر بیاریم، اونم گوشاشو تیز می کرد که اگه صدای تق تق ناخون گرفتنای بچه ها اومد سریع بره سر وقتشون و...
    خلاصه منم چادرمو درآوردم و گذاشتم تو کوله، کوله‌م رو به دوستم دادم گفتم زیر چادرت قایمش کن، میرم سمت آب خوری یکم لفتش میدم تا صف تموم بشه رسیدی کلاس کوله‌م رو بذار رو صندلی خودم تا بیام.
    تا این صف تموم بشه من هی الکی مثلاً آب خوردم. صف که تموم شد اون زشتوک بی ریخت هم تشریفش رو برد داخل دفترش منم سریع از پله ها بالا رفتم و خودمو به کلاس رسوندم.
    این اتفاق یه بار دیگه هم پیش اومد ولی این بار نشد که مستقیم خودمو از سالن ورودی به کلاس برسونم چون خانم عینهو کفتار کمین کرده بود جلو در.
    منم کم نیاوردم و از پشت مدرسه چون کلاس ما زیر زمین بود، رفتم زدم به پنجره دوستام در پنجره رو گشودن و بنده خیلی شیک وارد کلاسم شدم.:aiwan_light_sun_bespectacled:


    @فاطمه تاجیکی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    @سروش73
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    28
    بازدیدها
    1,259
    پاسخ ها
    42
    بازدیدها
    1,465
    پاسخ ها
    41
    بازدیدها
    1,701
    پاسخ ها
    197
    بازدیدها
    8,888
    پاسخ ها
    39
    بازدیدها
    1,085
    پاسخ ها
    23
    بازدیدها
    2,301
    تاپیک قبلی
    بالا