- عضویت
- 2018/02/17
- ارسالی ها
- 23,992
- امتیاز واکنش
- 29,350
- امتیاز
- 1,104
نمایی از فرودگاه بزرگ و مدرن بینالمللی چاتراپاتی شیواجی در بمبئی.
در پرواز شبانه از بمبئی به گوآ هواپیمایی ایر ایندیا به مهربانی دفعه پیش نبود و به جای شام یک پذیرایی خیلی مختصر (در حد عصرانه) کرد. اینقدر خسته بودیم که خوابمان بود و نفهمیدیم که چقدر در راه بودیم (زیر یک ساعت). گوآ از آسمان در شب چیزی نشانمان نمیداد. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، گوآ نه شهر است، نه روستا، بلکه کل آن ایالت را گوآ میگویند. وجه تمایز آن با بقیه هند آن است که بسیار زودتر از بقیه این سرزمین، به زیر استعمار اروپاییها رفته (سده ۱۶) است. یعنی در زمانی که امپراتوران مغولان کبیر (بابُر تا شاهجهان) قدرتمندترین دولت تاریخ هند را سامان بخشیده بودند و هیچ خبری از نفوذ انگلیس نبود، گوآ در اختیار پرتقالیها بود و پس از حضور کمپانی هند شرقی بریتانیا و سپس سقوط پادشاهی هند و الحاق کامل هند به بریتانیا، همچنان گوآ در دست پرتقال بود و پس از استقلال هند در ۱۹۴۷ از بریتانیا نیز گوآ پرتقالی باقی ماند تا سال ۱۹۶۱ که هند در عملیاتی نظامی گوآ را از دست پرتقالیها آزاد کرد. مرکز گوآ شهر کوچکی به نام پاناجی یا پانجیم است که از سده ۱۹ پرتقالیها مرکزیت خود را در آنجا قرار داده بودند و این شهر تا امروز پایتخت ایالت گوآ مانده است و تنها بخشی از گوآ است که حالت شهری دارد. پیش از آن پایتخت پرتقالیها در ولها گوآ یا گوای قدیم بود که امروزه چندین کلیسا و خرابههایی از دیگر بناها و خانههای پرتقالیها در آنجا قرار دارد و میتوان با یک تور به مبلغ ۱۳۰۰ – ۱۵۰۰ روپیه گشتی یک روزه در آنجا زد. در خود پانجیم امروز چیز زیادی برای دیدن جز یک موزه وجود ندارد.
فروگاه گوآ در بخش جنوبی این ایالت در شبهجزیره واسکودوگاما (کاشف پرتقالی) جای دارد. پانجیم و گوای قدیم در شبهجزیره شمالیتر قرار گرفتهاند و بخش اصلی توریستی گوآ یعنی کانگالوت و باگا در شبهجزیرهی دیگری در شمال پانجیم. و این یعنی فرودگاه گوآ که چیزی در حد و اندازههای فرودگاه امام تهران است، همچون فرودگاه ما، به مرکز شهر دور است. ساعت ۱۰ شب از چهارمین فرودگاهی که در یک روز دیده بودیم، خارج شدیم و با نگاهی به تعرفه تاکسیها متوجه شدیم که برای رسیدن به هتل خود در قلب توریستی گوآ یعنی دهکده باگا، باید ۱۲۰۰ روپیه خرج کنیم. منتها چون باورمان نمیشد که واقعا این مسیر اینقدر طولانی باشد، بهتر دیدیم که بر خلاف بمبئی اینبار خودمان از فرودگاه خارج شویم و ماشینهای خارج از فردوگاه را کرایه کنیم. ولی در بیرون فرودگاه هم هر سواری که جلوی پای ما ایستاد همان ۱۲۰۰ روپیه و گاه رقم بیشتری را پیشنهاد میکرد تا اینکه یک نفر پیدا شد که راضی شد با ۸۰۰ روپیه ما را به باگا ببرد. مسیر ۴۵ دقیقهای تا باگا و جاده تنگ و تاریک روستایی گوآ باعث شد تا بفهمیم که همان رقم ۱۲۰۰ روپیه هم چندان پربیراه نبوده است.
هتل ما، فیِستا بیچ ریزورت در خیابان تیتوس یعنی شلوغترین و به اصطلاح زندهترین جای گوآ قرار داشت و هم فاصلهاش با دریا بسیار کم بود (۱۰۰ متر) و هم هرآنچه در مناطقی چون گوآ جذابیت دارد دور تا دور این هتل قرار داشت. در خود سایت هتل هم تاکید شده که از پذیرش کودک معذورند. چراکه یک کودک نخواهد توانست در چنین منطقهای آسایش داشته باشد. کارکنان هتل تبتی بودند و مدیریت آن هم به نظر اروپایی میرسید. هتل بسیار کوچک ولی بسیار شیک و مجلل بود و عبارت بود از یک کافه زیبا و یک مسیر نسبتا دراز در کنار استخر و فضای سبز تا برسد به کلبهها. گمان میکنم شمار کارکنان هتل از شمار اتاقها بیشتر بود! و نمیتوانم بفهمم که چطور با قیمت نه چندان گرانی که داشت، به سوددهی میرسید. زیبایی شبها هتل چنان بود که هر روز عصر دور تا دور استخر صندلی میچیدند تا بسیاری از دیگر نقاط برای صرف شام به آنجا بیایند و البته قیمت غذا در این هتل برخلاف قیمت اتاقها بالا بود. پس از سفارش یک پیتزا به قیمت ۶۰۰ روپیه تلاش کردیم بخوابیم (که در خیابان تیتوس باگا خوابیدن با آن هم سر و صدا و شور و هیجان کار دشواری است) تا این روز پرچالش هم به پایان برسد.
در پرواز شبانه از بمبئی به گوآ هواپیمایی ایر ایندیا به مهربانی دفعه پیش نبود و به جای شام یک پذیرایی خیلی مختصر (در حد عصرانه) کرد. اینقدر خسته بودیم که خوابمان بود و نفهمیدیم که چقدر در راه بودیم (زیر یک ساعت). گوآ از آسمان در شب چیزی نشانمان نمیداد. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، گوآ نه شهر است، نه روستا، بلکه کل آن ایالت را گوآ میگویند. وجه تمایز آن با بقیه هند آن است که بسیار زودتر از بقیه این سرزمین، به زیر استعمار اروپاییها رفته (سده ۱۶) است. یعنی در زمانی که امپراتوران مغولان کبیر (بابُر تا شاهجهان) قدرتمندترین دولت تاریخ هند را سامان بخشیده بودند و هیچ خبری از نفوذ انگلیس نبود، گوآ در اختیار پرتقالیها بود و پس از حضور کمپانی هند شرقی بریتانیا و سپس سقوط پادشاهی هند و الحاق کامل هند به بریتانیا، همچنان گوآ در دست پرتقال بود و پس از استقلال هند در ۱۹۴۷ از بریتانیا نیز گوآ پرتقالی باقی ماند تا سال ۱۹۶۱ که هند در عملیاتی نظامی گوآ را از دست پرتقالیها آزاد کرد. مرکز گوآ شهر کوچکی به نام پاناجی یا پانجیم است که از سده ۱۹ پرتقالیها مرکزیت خود را در آنجا قرار داده بودند و این شهر تا امروز پایتخت ایالت گوآ مانده است و تنها بخشی از گوآ است که حالت شهری دارد. پیش از آن پایتخت پرتقالیها در ولها گوآ یا گوای قدیم بود که امروزه چندین کلیسا و خرابههایی از دیگر بناها و خانههای پرتقالیها در آنجا قرار دارد و میتوان با یک تور به مبلغ ۱۳۰۰ – ۱۵۰۰ روپیه گشتی یک روزه در آنجا زد. در خود پانجیم امروز چیز زیادی برای دیدن جز یک موزه وجود ندارد.
فروگاه گوآ در بخش جنوبی این ایالت در شبهجزیره واسکودوگاما (کاشف پرتقالی) جای دارد. پانجیم و گوای قدیم در شبهجزیره شمالیتر قرار گرفتهاند و بخش اصلی توریستی گوآ یعنی کانگالوت و باگا در شبهجزیرهی دیگری در شمال پانجیم. و این یعنی فرودگاه گوآ که چیزی در حد و اندازههای فرودگاه امام تهران است، همچون فرودگاه ما، به مرکز شهر دور است. ساعت ۱۰ شب از چهارمین فرودگاهی که در یک روز دیده بودیم، خارج شدیم و با نگاهی به تعرفه تاکسیها متوجه شدیم که برای رسیدن به هتل خود در قلب توریستی گوآ یعنی دهکده باگا، باید ۱۲۰۰ روپیه خرج کنیم. منتها چون باورمان نمیشد که واقعا این مسیر اینقدر طولانی باشد، بهتر دیدیم که بر خلاف بمبئی اینبار خودمان از فرودگاه خارج شویم و ماشینهای خارج از فردوگاه را کرایه کنیم. ولی در بیرون فرودگاه هم هر سواری که جلوی پای ما ایستاد همان ۱۲۰۰ روپیه و گاه رقم بیشتری را پیشنهاد میکرد تا اینکه یک نفر پیدا شد که راضی شد با ۸۰۰ روپیه ما را به باگا ببرد. مسیر ۴۵ دقیقهای تا باگا و جاده تنگ و تاریک روستایی گوآ باعث شد تا بفهمیم که همان رقم ۱۲۰۰ روپیه هم چندان پربیراه نبوده است.
هتل ما، فیِستا بیچ ریزورت در خیابان تیتوس یعنی شلوغترین و به اصطلاح زندهترین جای گوآ قرار داشت و هم فاصلهاش با دریا بسیار کم بود (۱۰۰ متر) و هم هرآنچه در مناطقی چون گوآ جذابیت دارد دور تا دور این هتل قرار داشت. در خود سایت هتل هم تاکید شده که از پذیرش کودک معذورند. چراکه یک کودک نخواهد توانست در چنین منطقهای آسایش داشته باشد. کارکنان هتل تبتی بودند و مدیریت آن هم به نظر اروپایی میرسید. هتل بسیار کوچک ولی بسیار شیک و مجلل بود و عبارت بود از یک کافه زیبا و یک مسیر نسبتا دراز در کنار استخر و فضای سبز تا برسد به کلبهها. گمان میکنم شمار کارکنان هتل از شمار اتاقها بیشتر بود! و نمیتوانم بفهمم که چطور با قیمت نه چندان گرانی که داشت، به سوددهی میرسید. زیبایی شبها هتل چنان بود که هر روز عصر دور تا دور استخر صندلی میچیدند تا بسیاری از دیگر نقاط برای صرف شام به آنجا بیایند و البته قیمت غذا در این هتل برخلاف قیمت اتاقها بالا بود. پس از سفارش یک پیتزا به قیمت ۶۰۰ روپیه تلاش کردیم بخوابیم (که در خیابان تیتوس باگا خوابیدن با آن هم سر و صدا و شور و هیجان کار دشواری است) تا این روز پرچالش هم به پایان برسد.