- عضویت
- 2018/02/17
- ارسالی ها
- 23,992
- امتیاز واکنش
- 29,350
- امتیاز
- 1,104
مقالههای مرتبط:
در سال ۲۰۰۴ من برای تدریس در کنوانسیون سالانهی «Quilt» به اوکلند در نیوزیلند دعوت شدم. این کنوانسیون دقیقا بعد از سال نو برگزار میشد و بههمین دلیل بلیط هواپیماها بسیار گران بود. بعد از بررسی کردن قیمت تمامی ایرلاینها، فهمیدم که خطوط هوایی «بریتیش» ارزانترین قیمت بلیط هواپیما را به نیوزیلند در این فصل دارد. پس از آن ما شروع به برنامه ریزی کردیم. مدت زمان سفر ۵ هفته بود و ما باید ۳ هفتهی آن را در نیوزیلند میگذراندیم که این ۳ هفته نیز به اقامت در جزایر جنوبی و شمالی آن تقسیم میشد. ما یک هفته قبل، و یک هفته بعد از سفر نیوزیلند، وقت داشتیم. بهسرعت تصمیم گرفتیم که به ویتنام، «هوشی مین» (که قبلا «سایگون» نامیده میشد) و پادشاهی «تونگا» (بهعنوان آخرین سفر) در اقیانوس آرام برویم.
ما هر دو به نسلی تعلق داریم که با جنگ ویتنام بزرگ شده است. علیرغم اینکه این کشور در آن سوی جهان قرار داشت، این جنگ بخشی از تربیت و دوران رشد ما بود. ما با اخبار جنگ بمباران میشدیم و بعدها هم پناهندگان ویتنامی زیادی را دیدیم؛ مخصوصا تمرکز بر قایق پناهندگانی بود که توسط کشتیهای نروژی نجات یافته بودند. بسیاری از این پناهندگان بعدها به نروژ آمدند. داستانهای دلخراش آنها بسیار عمیق و تاثیرگذار بود. این کشور از ما خیلی دور بود و ما اطلاعات زیادی دربارهی آن داشتیم اما هنوز هم چیزهای زیادی بودند که دربارهی آن نمیدانستیم. تاریخ ویتنام و معماری شهر هوشی مین از فرانسه تاثیر پذیرفته است. ما همیشه عاشق غذاهای ویتنامی بودیم و با این پیش زمینه و تصوراتمان از ویتنام، با هواپیمایی از لندن و سپس بانکوک در اواخر شب ۲۱ دسامبر ۲۰۰۴ وارد هوشی مین شدیم. پرواز ما در مجموع ۲۲ ساعت طول کشید!
در آن روز دمای هوا ۲۵ درجهی سانتیگراد بود و فرهنگ ترافیک در مرکز شهر بسیار خاص بود! در خیابانهای شلوغ هزاران هزار موتور گازی وجود داشت که هر کدام از موتورسواران هم ۲ یا ۳ نفر بر ترک خود سوار کرده بودند. بیشترین تعدادی که روی یک موتور دیدم، یک خانوادهی ۵ نفری بودند! ما در هتل «پالاس» اقامت داشتیم که در وسط خیابان اصلی شهر قرار داشت. قدمت این هتل شاید بیشتر از عصر فرانسه در تاریخ این کشور بود. هتل متعلق به دولت بود و دولت آن را در حد استاندارد و مطلوب مدیریت میکرد. میتوان گفت صبحانههای این هتل معرکه بود!
شب اول ما به میان خیابانهای شلوغ پر از موتور گازی، مردم و جشن رفتیم. ما بهدنبال غذا بودیم و اینجا میتوانی در جایجای شهر رستوران و غذا پیدا کنی. در هر پیادهرو مطبخ کوچکی بود که میتوانستی روی صندلیهای کوچک، رنگارنگ و پلاستیکی آن بنشینی و از خوردن غذاهای خانگی که درست همین لحظه پخت میشدند، لـ*ـذت ببری. غذاهای آنجا واقعا عالی بودند. ما غذاهای خوشمزهای مثل «spring rolles» (که از غذاهای بسیار خوشمزهی شرق آسیا است)، کباب فیله، گوشت گاو، میگو، ماهی مرکب و کوفته خوردیم که طعم بسیار لذیذی داشتند.
- راهنمای سفر به هوشیمین
- راهنمای سفر به ویتنام
- راهنمای سفر به هانوی
در سال ۲۰۰۴ من برای تدریس در کنوانسیون سالانهی «Quilt» به اوکلند در نیوزیلند دعوت شدم. این کنوانسیون دقیقا بعد از سال نو برگزار میشد و بههمین دلیل بلیط هواپیماها بسیار گران بود. بعد از بررسی کردن قیمت تمامی ایرلاینها، فهمیدم که خطوط هوایی «بریتیش» ارزانترین قیمت بلیط هواپیما را به نیوزیلند در این فصل دارد. پس از آن ما شروع به برنامه ریزی کردیم. مدت زمان سفر ۵ هفته بود و ما باید ۳ هفتهی آن را در نیوزیلند میگذراندیم که این ۳ هفته نیز به اقامت در جزایر جنوبی و شمالی آن تقسیم میشد. ما یک هفته قبل، و یک هفته بعد از سفر نیوزیلند، وقت داشتیم. بهسرعت تصمیم گرفتیم که به ویتنام، «هوشی مین» (که قبلا «سایگون» نامیده میشد) و پادشاهی «تونگا» (بهعنوان آخرین سفر) در اقیانوس آرام برویم.
ما هر دو به نسلی تعلق داریم که با جنگ ویتنام بزرگ شده است. علیرغم اینکه این کشور در آن سوی جهان قرار داشت، این جنگ بخشی از تربیت و دوران رشد ما بود. ما با اخبار جنگ بمباران میشدیم و بعدها هم پناهندگان ویتنامی زیادی را دیدیم؛ مخصوصا تمرکز بر قایق پناهندگانی بود که توسط کشتیهای نروژی نجات یافته بودند. بسیاری از این پناهندگان بعدها به نروژ آمدند. داستانهای دلخراش آنها بسیار عمیق و تاثیرگذار بود. این کشور از ما خیلی دور بود و ما اطلاعات زیادی دربارهی آن داشتیم اما هنوز هم چیزهای زیادی بودند که دربارهی آن نمیدانستیم. تاریخ ویتنام و معماری شهر هوشی مین از فرانسه تاثیر پذیرفته است. ما همیشه عاشق غذاهای ویتنامی بودیم و با این پیش زمینه و تصوراتمان از ویتنام، با هواپیمایی از لندن و سپس بانکوک در اواخر شب ۲۱ دسامبر ۲۰۰۴ وارد هوشی مین شدیم. پرواز ما در مجموع ۲۲ ساعت طول کشید!
در آن روز دمای هوا ۲۵ درجهی سانتیگراد بود و فرهنگ ترافیک در مرکز شهر بسیار خاص بود! در خیابانهای شلوغ هزاران هزار موتور گازی وجود داشت که هر کدام از موتورسواران هم ۲ یا ۳ نفر بر ترک خود سوار کرده بودند. بیشترین تعدادی که روی یک موتور دیدم، یک خانوادهی ۵ نفری بودند! ما در هتل «پالاس» اقامت داشتیم که در وسط خیابان اصلی شهر قرار داشت. قدمت این هتل شاید بیشتر از عصر فرانسه در تاریخ این کشور بود. هتل متعلق به دولت بود و دولت آن را در حد استاندارد و مطلوب مدیریت میکرد. میتوان گفت صبحانههای این هتل معرکه بود!
شب اول ما به میان خیابانهای شلوغ پر از موتور گازی، مردم و جشن رفتیم. ما بهدنبال غذا بودیم و اینجا میتوانی در جایجای شهر رستوران و غذا پیدا کنی. در هر پیادهرو مطبخ کوچکی بود که میتوانستی روی صندلیهای کوچک، رنگارنگ و پلاستیکی آن بنشینی و از خوردن غذاهای خانگی که درست همین لحظه پخت میشدند، لـ*ـذت ببری. غذاهای آنجا واقعا عالی بودند. ما غذاهای خوشمزهای مثل «spring rolles» (که از غذاهای بسیار خوشمزهی شرق آسیا است)، کباب فیله، گوشت گاو، میگو، ماهی مرکب و کوفته خوردیم که طعم بسیار لذیذی داشتند.