تاپیک‌های دنباله‌دار عجیبترین خواااااااب ...................چالش

[dr.javaheri]

سلاام سلاام سلاااام
خانوم مدیر به من گفتن باید ارسالیهامو زیاد کنم تا لااقلش کاربر ویزه شم
کمکم کنید من یکم صبرم کمه یک وقت زیادیم ندارم چون امتحاناتم داره شروع می شه دو
همین که تو چالشای چرتو پرتم شرکت کنیدا کمک بزرذگی کردید جبران می کنم یه جایی یه روزی غروبی ..............
.
خوببببببب بسه دیگه اینقد به نفر قبلی گیر ندید :gigglesmile:
بیایم سراغ خوابامون
عجیب ترین خوابی که تو عمرت دیدی چی بود ............

خودم اولم

خواب دیدم امام زمان ظهور کرده خوووووووووووووووب ؟
بعد دنیا عوض شده هیچ چی سر جاش نیس همه خونه ها و برجاو شهرا و روستا هاو همه و همه تبدیل به خاک و سنگ ......کلا زمین شکل بیابون شده خوووووب ؟
بعد من متوجه می شم که امام همه ی ادمای بدو نابود کرده بقیرم سوار هواپیما کرده دارن میرن بهشت ولی من جا موندم بعد من هی داد میزدم منو جا گزاشتید ...ولی اونا تو اسمون محو شد
بعد یهو دو سه تا جوجه اردک امدن جلوم که حرف میزدن خووووووووب ؟
بعد چب چب بهم نگاه می کردنو راجب من حرف میزدن می گفتن وای چقد این عجیبه چرا این شکلیه ....... بعد امدن منو کشوندن می گفتن تو باید با ما بیای تو پیامبر ما هستی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


هیچی دیه از خواب پریدم دیدم دارن ازان صبح می گن

 

[نارینه]

من خوابام یادم نمی مونه.فقط یه خوابی دیدم قبل تولد خواهر زادم آیهان جیـ*ـگر خاله هشت ماهشه! همه فک میکردم دختره سونو گفته بود من دیدم پسره...بعله دو ماه بعد آیهان پسری بدنیا اومد.فک کن کپ کردیم حالا بماند سیسمونی صورتی رنگ وعروسکای دخترونه

 

[F.sh.76]

من تک تک خوابام یادمه و همین خیلی رو مخمه !!!:blinksmiley:

یکی از خوابام هست هر سال میبینمش اونم اینکه خونه بابازرگم هستیم و جمع فامیل زیر کُرسی تو یکی از اتاقای خونه خوابیدیم که نصف شب زلزله ی شدیدی میاد

متاسفانه همین خوابم هم وقتی 7 سالم بود اتفاق افتاد و منم هر سال میبینمش

تازه اون موقع شبشم تو باغ خوابیدیم مار عموم نیش زد نکبت خاک تو مخی:62:

 

[FATEMEH_R]

من هیچ وقت خوابام به طور واضح یادم نمی مونه

 

[T_Tزهرا سادات^_~]

من اصلا خواب نمی بینم :5:

 

[Monika_m]

من اصولا هر شب خواب میبینم همشم عجیب !!

بیشترش دنباله داره و سریال ..مثلا ادامه خواب امشبمو فرداشب میبینم !!!

یکی از عجیب ترین خواب هامم این بود که (پرسپولیس بازی داشت بعد اون موقع سرمربیشون یحیی گل محمدی بود بعد خانوما رو هم جایگاه داده بودن تو ورزشگاه منم رفته بودم ...از شانس من اونروز یحیی گل محمد ی پسرکوچولوشو اورده بود بعد من مجبور شدم وسط دیدن بازی فوتبال تو ورزشگاه ازادی :(برم بچه داری کنم ....رفتم تو جایگاه ویژه بچه شو نگه داشتم ):happysmileysmiley:

 

[dr.javaheri]

امروز خواب دیدم علی شادمان /بازیگر/پسره خانم ناظممونه بعد ازم خاستگاری کرده

 

[Iris_75]

خواب دیدم که یه پیرزن با صورت زشت و ناخن های بلند توی جنگل دنبال منه :|
خواب هام کلا مثل فیلمه

 

[dr.javaheri]

دخترعموم حمیرا تازه به دنیا امده بود من نه سالم بود مث اینک مریض بود مریضی خاصی نها ضعیف بود .......بعد یه همسایه داشتیم /باعموم ایناتویه اپارتمان زندگی می کردیم / خیلی با بقیه همسایه هاوما رفت و امد داشت مزرعه داشتن تو دهاتشون تازه امده بودن تهران سر کوچهمون زندگی می کردن یادم توخونشون پره مرغ و خروس بود بعد می گفت حمیرا رو توقناد بپیچیم از زیر پای منو الا و جیران /دختر عموهام که همسنم هستیم و خاهرای حمیراهستن/ رد کنیم تا خوب شه /زیاد سر در نمیوردم
مااینکار کردیم شبش خاب دیدم تو حرم امام رضام و با زن عمومو مامانمو دختر عموهام بعد عمو داره گریه می کنه و مادنبال حمیرا می گردیم .... من از بقیه جداشدم تادنبال حمیرا بگردم از دور کنار بساط یه زن چادری که انگار داشت بچه شیر میداد سرویس خاب / دشک و بالشتک و.../ حمیرا رو دیدم رفتم جلو خانومه پوستش سبزه بود خیلییی تیره دستش بچه بود و صورتشو با چادر پشونده بود بچه رو ندیدم داشت بش شیر میداد از صورتش فقط چونش معلوم بود عین جادوگرا رفتم گفتم خانم اینا ماله دخترعمومه شماندیدینش ؟
یهو چادرشو کشید ........همسایمون بود ترسیدم قیافش وحشتناک بود بعد گفت نخیر ایناماله دختر منن
و من باگریه بیدارشدمو هیچوقت دیگه نزدیک زن همسایه نشدم تا اینکه همون سال بخاطر ترس منو یه سر یمشکلات دیگه خونمونو فروختیمو رفتیم یه جادیگه ولی عموم هنوز اونجاست سه سال پیش زنه همسایه تو راه تهران مشهد تصادف کرد و مرد

 

[dr.javaheri]

دوباره این خوابو دیدم
عروس شدم و جشن عروسیمه ولی نمیدونم داماد کیه و خودم خودمو ارایش می کنم