Behnam.rastaghi
کاربر اخراجی
بسم الله الرحمن الرحیم
نیل گون نیل گون و بلوری و سُر، سُر می خورد روی پیچ تاب گیسویش که داشت باران چونان آرام و بی سودای سرتاپای خال خوش بر و رویش، شتابان می زد و می رفت.
ای ابر تیرگون از نفس های سرخ انتقام، با تو پرت شد به سوی شَرَر شرر موی پر کلاغی بوی باران زده، این گلوله ی شلیک از چشمان تو.
نیل گون نیل گون و بلوری و سُر، سُر می خورد روی پیچ تاب گیسویش که داشت باران چونان آرام و بی سودای سرتاپای خال خوش بر و رویش، شتابان می زد و می رفت.
ای ابر تیرگون از نفس های سرخ انتقام، با تو پرت شد به سوی شَرَر شرر موی پر کلاغی بوی باران زده، این گلوله ی شلیک از چشمان تو.