گام به گام نوشتن

  • شروع کننده موضوع _sheida_
  • بازدیدها 964
  • پاسخ ها 20
  • تاریخ شروع

_sheida_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/09/13
ارسالی ها
1,245
امتیاز واکنش
4,606
امتیاز
516

قسمت سوم:افتتاحیه و انواع آن


آیا میدانید که اگر اولین بند یا پاراگراف داستان شما ، خواندنی باشد مخاطب را ترغیب میکند تا صفحه آخر را بخواند.

اگر خواننده پیوسته مجذوب رویدادهای نمایشی و جالب اثر شما بشود صفحه بعد را نیز میخواند. بواقع رمان ، داستان کوتاه و یا حتی مقالههایتان را باید به نحوی بنویسید که هرخط یا هرصفحه آن خواننده را به خط و صفحه بعدی هدایت کند. درحقیقت ، خواندن یا شنیدن داستان در سالهای نه چندان دور ، مهمترین تفریح بسیاری از افرادی بوده است که درغیاب تفریحات امروزی و رسانههای رقیبی چون رادیو ، تلویزیون ، سینما ، اینترنت و….. به جهان داستانی نویسنده پناه میبردند. بسیار شنیدهایم که پیشینیان ما شبهای حلولانیشان را با شنیدن و یا گفتن قصه و خواندن اشعار فردوسی و نظامی و امثالهم بسر میبردند.

اما هم اکنون چه به آیا درعصرحاضر میتوانیم ادعا کنیم که مطالعه یا شنیدن یا گفتن داستان مهمترین تفریح مردم است .

همه میدانیم که درجهان امروز سرعت زندگی ما را غافلگیرکرده و فرصتهای اندکی برای مطالعه و فراغت باقی گذاشته است .

همه میخواهیم یک فیلم دو ساعته یا یک داستان 50 صفحهای هرچه سریعتر تمام شود تا بتوانیم پایان را ببینیم و به نقطه سکون برسیم ، اصطلاحاً میگویند بیماری «پایان بینی» به عارضهای عام تبدیل شده است. آندره ماله و نویسنده و اندیشمند فرانسوی و صاحب کتابهای وضعیت بشری و ضد خاطرات در دهه 70 قرن گذشته ، با توجه به فروریختن بهمن وسایل ارتباط جمعی و رسانهها بر قلب و ذهن مخاطبان ، از مرگ داستان و رمان سخن گفت . ولی این اتفاق نیفتاد بلکه داستان با وامگرفتن کیفیت سرعت ، گوناگونی و بصریبودن رسانهها به حیات خویش ادامه دارد .

اگر شما یک نویسنده در قرنهای گذشته بودید، داستانتان را میتوانستید با آسودگی خاطر و با توصیف مثلاً شهریار روستای قهرمانتان شروع کنید ، بعد صحنهخانه را توصیف کرده ، سپس قهرمان را درحال انجام کارهای روزمرهاش نشان بدهید و سرانجام به شرح کامل با جزئیات ارتباط او با اطرافیان بپردازید و تازه بعد از 30 تا 40 صفحه ( همانند رمانهای گوژپشت نتردام و یا کارگردان دریا و یا سهتفنگدار یا سرخ و سیاه ، غرور و تعصب ، بلندیهای بادگیر و…) نوبت به طرح کشمکش شخصیت با یک مشکل ، یا لحظهای مهم از داستان برسد . شما فکر میکنید این گونه نوشتن در سالهای اخیر، مخاطب گستردهای هم پیدا میکند ؟ یا نه اصلاً از دیدگاهی دیگر به این مسئله نگاه کنیم ، در رقابت شدید بین نویسندگان از یک سو و از سوی دیگر ناشران و ظهور هر روزه تکنیکهای داستاننویسی جدید که تنها هدفشان جلب مخاطب بیشتر است ، اگر قصد داشته باشیم اینگونه مصول بنویسم آیا ارتباطی موفق و عمیق با مخاطب بر قرار میکنیم ؟

داستان امروز باید سرعت ، شدت ، حدت و تأثیرقوی متناسب با این دهه را داشته باشد . داستان باید نمایشی یا قوی آغاز شود و بتواند از همان ابتدا احساس خواننده را چنگ بزند و بیدرنگ او را به قلمرو احساس و افکار داستان بکشاند .چند بند اول داستان باید چنان نیرویی داشته باشد تا بتواند خواننده را از افکار و خیالات عادی خود جدا کند و او را در افکار و احساسات نویسنده داستان غرق کند . البته بدون آنکه کیفیت و یا جامعیت اثر فدای جذب مخاطب شود . به طور کلی چهار شیوه پرکشش برای شروع داستان ، رمان و … وجود دارد که با ذکر مثالهایی از آثار مطرح ادبیات جهان به آن میپردازیم .
 
  • پیشنهادات
  • _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516


    انواع افتتاحیه


    چهار شیوه پر کشش برای شروع ( افتتاحیه)


    1- با شخصیتی گیرا و جذاب :


    یک روز صبح گرگوا زامزا از خوابی آشفته بیدار شد و فهمید که در تختخوابش به حشرهای عظیم تبدیل شده است .

    (ملخ اثر کافکا)

    در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته جن در آقای مودت حلولکرد .

    (ملکوت اثر بهرام صادقی)

    در یازدهم نوامبر سال 1997 ورونیکا به این نتیجه رسید که سرانجام زمان آن فرا رسیده است تا خودش را بکشد . با دقت اتاقش را که از یک صومعه اجاره کرده بود تمیز کرد . دندانهایش را مسواک زد و دراز کشید .

    (از کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد اثر پائلوکوئیلو)

    همه از کسی صحبت میکردند که به تازگی درگردشگاه ساحلی دیده شده بود خانمی با سگ کوچک.

    (خانم با سگ کوچک اثر چخوف)

     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516


    2- افتتاحیه با موقعیتی نمایشی (دارای کنش،تصویر و یا دیالوگ):


    صدای فرمانده چون صدای شکستهشدن یخ نازکی به گوش رسید:

    « عبور میکنیم »

    « نمیتوانیم قربان هواداره توفانی میشه »

    فرمانده گفت:« از تو نمیپرسم گروهبان برگ »

    « نورافکنها روشن ! دور موتور 8500 ، عبور میکنیم »

    « از کتاب زندگی پنهان والتر میتی اثر جیمز ترنر »

    هیچکدام از رنگ آسمان خبر نداشتند ، چشم آنها سطح آب را می نگریست و به موجهای دوخته شده بود که به سوی آنها پیش میآمدند ، موجها ستمگرانه و وحشیانه سراشیب و بلند بودند و هر یک با قله کفآلود خود کار سفردریایی قایق کوچک را دشوار میکردند . آشپز، آستینها را تا بالای ساعد بالا زده بود و هر بارکه خم میشد تا آب قایق را خالی کند میگفت: خداوندا ، دیگر چیزی نمانده بود .

    « قایق بیبادبان اثر استیفن کرین »
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    3-افتتاحیه با پس زمینه ای جذاب :


    (مکان و فضایی که داستان در آن رخ میدهد را با حداقل واژگان و با انتخاب جذابترین کلمات توصیف میکنید ، معمولاً افتتاحیههایی با پی زمینهای جذاب به خواننده احساس تعلیق یا انتظارمیدهد)

    پس از شصت و دو روز که باران نباریده بود : در شامگاه آن سپتامبر خونین شایع یا خبر و یا هرچه بود ، مثل آتشی که درعلف خشک بگیرد ، به همه جا رسید.

    (سپتامبر خشک اثر ویلیام فالکنر)

    مرگ سرخ مدتها بود در کشور بیداد میکرد .کسی طاعونی این هم کشنده یا این همه شنیع ندیده بود .حضور جسمی آن خون بود و مهرش سرخی و وحشت خون .

    دردهای شدید بود و سرگیج ناگهانی و سپس خونریزی تمام ناشدنی از منفذهای تن و از حال رفتن.

    (نقاب سرخ از ادگار آلن پو)

    در غرب میدان واشنگتن اسکویر درنیویورک ، محلهای هست که کوچههای باریک و پیچاپیچ آن به طرز عجیبی همدیگر را قطع میکنند و هر تازه واردی را گیج و سرگردان میسازند. این ناحیه که مردم اسمش را نقاط مسکونی گذاشتهاند ، کوچههایش به قدری انحناء و چپ و راست دارد که ممکن نیست هر تازه واردی برای پیداکردن راه خروج خود ساعتها سرگردان نشود . بعضی از کوچهها پس از طی مسافتی از نو خود را قطع میکنند و همین حالت عجیب و غریب و غیرعادی است که به نقاشان و تابلوسازان فرصت خوبی میدهد که صحنههای جالبی برای نقاشی پیدا کنند .

    « آخرین برگ از آُهنری »


    درمثال فوق آُهنری با توصیف مستقیم مکان ، زمینه را برای معرفی شخصیتهای اثرش مهیا میسازد .

    در برخی از شهرها ،خانههایی هست که دیدارشان مثل تاریکترین صومعهها گرفتهترین دشتها یا غم انگیزترین ویرانهها اندوهی در دل بر میانگیزد و شاید سکوت صومعه ها بیباری و خشکی دشتها و اندوه مرگ آلود ویرانه ها یک جا در این خانهها باشد.

    «اوژنی گرانده اثر بالزاک»
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516

    3- ترکیب کردن همه موارد قبل در یک بند یا پاراگراف یا صفحه :

    (شخصیت جذاب ، موقعیت نمایشی ، پس زمینه جذاب )

    او یکی از دخترهای زیبا و دلربایی بود که گهگاه از روی اشتباه سرنوشت ، در خانواده کارمندی به دنیا میآیند . نه جهیزی داشت ، نه امید رسیدن به ارثیهای و نه وسیلهای برای آنکه مردمی ثروتمند با او آشنا شود ، به تفاهم برسد ، شیفته او شود و با او ازدواج کند از این رو تن به ازدواج با کارمندی جزء در وزارت آموزش و پرورش داد.

    « گردنبند اثرگی دوموپاسان »


    یک نکته :



    سعی کنید هرگز آثارتان را با شخصیتهایی یا مشغول فکر کردن هستند ( برای صفحات طولانی و یا توصیفات خستهکننده ) شروع نکنید . چون این صفحهها نمایشی نیست بلکه ایستا و ساکن است .



    داستان باید برای خواننده اتفاق بیفتد .صحنه افتتاحیه باید شخصیتی را به نمایش بگذارد که درگیر با یک کشمکش و یا در وضعیتی بحرانی است . اگر شخصیت تحت نوعی فشار نباشد شخصیتی بیروح و وضعیت داستانی ساکن و ایستا است.


    یک سئوال ؟ از کجا بفهمیم که اثرمان را خوب شروع کردهایم ؟ یا چگونه میتوانیم به این نتیجه برسیم که یک افتتاحیه قابل تأمل برای داستانمان ( یا نمایشنامه ، فیلمنامه ،حتی مقاله) در نظر گرفتهایم ؟

    جواب:

    خب . یک مقدمه خوب را اگر حذف کنید به اثر لطمه میخورد و آن را ناقص میکند. اگر افتتاحیه اثر را حذف کردید و دریافتید که درکلیت داستان یا مقاله یا برنامه رادیویی و … خللی وارد نشد، باید به فکر پرداخت مقدمهای دیگر باشید.
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    قسمت چهارم: توصیف



    فکر میکنید از چه راههایی میتوانیم شخصیتها : زمان و مکان فضا و حوادث داستان را برای خواننده تشریح کنیم ؟



    خب توضیح میدهیم و یا اصطلاحاً توصیف میکنیم.


    توصیف دوشکل عمده دارد :


    1- توصیف مستقیم


    2- توصیف غیرمستقیم


    واقعیت اینست که هر چه در تاریخ داستاننویسی جلوتر میرویم ، نویسندهها به توصیف غیر مستقیم متوسل میشوند و از توصیف مستقیم معمولاً فاصله میگیرند ، یعنی امروز نویسندهها شخصیتها را به گفت وگو و عمل وادار میکنند یا فضاهایی را تصویر میکنند تا خواننده خود از خلال تصویرها ، رفتارها و حرفها وضع و موضوع را درک کند .
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    توصیف مستقیم :


    در توصیف مستقیم مهمترین نکتهای که باید به خاطر داشته باشیم این است که زیاد حرافی نکنیم ، مختصر و مفید بنویسیم با جملههای ساده و دقیق . چخوف نویسنده شهیرروس مثال جالبی در این زمینه دارد ، او میگوید : وقتی مینویسیم (مردی روی چمن نشست) خواننده مطلب را سریع میگیرد و اجازه تخیل دارد اما اگر بنویسیم «مردی کوتاه قد و باریک اندام با ریش حنایی رنگ بیسو صدا و با کمرویی درحالی که با ترس به اطراف نگاه میکرد روی چمن سبزی که قبلاً توسط رهگذران لگدمال شده بود ،نشست» این جمله مستقیماً و آناً به ذهن خواننده نمینشیند و به او اجازه تخییل را نمیدهد .

    به چند نمونه توصیف مستقیم که ذیلاً آمده است توجه کنید « دکتر وارد سلف سرویس بیمارستان شد ، کتش را درآورد در کنار پنجره نشست ، خسته بود ، از بیماران زیادی عیادت کرده بود و امیدوار بود نیمساعتی بعد از ناهار استراحت کند .»

    توجه کنید در مثال فوق ،شخصیت مشخص است که دکتر است مکان هم سلف سرویس بیمارستان، زمان نیز ظهرات حالت روحی دکتر نیز مستقیماً توصیف شده است ، بنابراین ما با یک توصیف مستقیم سر وکار داریم .
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    توصیف غیر مستقیم :


    در داستاننویسی باید به یاد داشته باشیم که در دادن اطلاعات داستان نباید لـ*ـذت کشف را از خواننده بگیریم ، یعنی باید اطلاعات را به گونهای به خواننده منتقل کنیم که او خودش موضوع را کشف کند مثلاَ به جایی که بنویسیم هوا گرم بود و یا شخصیت گرمش شده است . می نویسیم : با ریگهایی از عرق پشت پیراهنش را لککرده بود . از نور خورشید چشمانش را بست، دگمه یقه پیراهنش را باز کرد و تلوتلوخوران خودش را زیر سایه درخت کنار جاده کشاند.

    و یا مثلاً بجایی که بنویسیم ، مرد دندانهای سیاهی داشت که یک توصیف مستقیم است مینویسیم: وقتی مرد میخندید و دندانهایش را نشان میداد به نظر میرسید انبوهی از غذاهای فاسد و کپکزده را در دهانش ذخیره کرده است و یا انگار یک شیشه جوهرسیاه در دهان مرد خالی کرده بودند .یک بار دیگر تکرار میکنم هیچگاه خواننده را ابله فرض نکنید ، اجازه بدهید تخیلش را به کار بیندازد ، بگذارید خودش چیزهایی را کشف کند ، در دادن اطلاعات نباید لـ*ـذت کشف را از خواننده گرفت .

    همانطور که گفته شده توصیف غیر مستقیم بر سر طرق به انجام میرسد ، گفت وگو ، از خلال تصویرها و فضاها و از راه عمل ، کنش و رفتارها ، در انتهای مبحث این هفته از هر سه شکل توصیف غیرمستقیم مثالهایی آورده شده است .
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    توصیف غیرمستقیم از طریق گفت و گو :


    زبان با عصبانیت گفت : از جان من چه میخواهی چرا مزاحم میشوی ، هرچه داشتم را صرف مصرف الـ*کـل کردی ….

    (مرد گفت) : ولی احتیاج دارم ….خواهش میکنم …. مریضم.

    زن گفت : بگو ببینم پولی را که از پدرم گرفتی چه کردی ؟

    - رد کردم.

    + برای چه؟

    - من گدای صدقهبگیر نیستم.


    توصیف غیرمستقیم از خلال تصویرها و توصیفها فضاها :


    گامهای بلند و لاابالی بر میداشت ، همین طور که میگذشت خانه ملا اسحقجمو را شناخت ، بیدرنگ از پلههای نمکشیده آجری آن داخل حیاط کهنه و دود زده شد که دور تا دور آن اتاقهای کوچک با پنجرههای سوراخ سوراخ مثل لانه زنبور داشت . روی آب حوض ، خمه سبز بسته بود .بوی ترشیده با بوی پرک و سردابههای کهنه درهوا پراکنده بود .

    توصیف غیرمستقیم از راه عمل و رفتار :

    دخترک سطلی را که در دستش بود پرت کرد روی زمین طوری که آبهای توی سطل بیرون پاشید و شتگهای آب سر تا پای خودش و مادرش را خیس کرد . بعد هم جیغ کشید و پلهها را دو تا یکی بالا رفت صدای به همخوردن در اتاق از طبقه بالا مادرش را که مات مانده بود به خود آورد .
     

    _sheida_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/13
    ارسالی ها
    1,245
    امتیاز واکنش
    4,606
    امتیاز
    516
    قسمت پنجم:طرح(بیرنگ)


    طرح چیست ؟ ترتیب قرارگیری اتفاقات و حوادث داستانی بر اساس یک نظم و دو قانون علت و معلولی.


    طرح در واقع چارچوب داستان را شکل میدهد . طرح همانند اسکلت یک ساختمان قبل از ساخت است .


    فورستر درکتاب وجوه زمان میگوید : « پادشاه مرد و بعد از آن ملکه نیز مرد » یک داستان است. اما پادشاه مرد و پس از مدتی ملکه از « غصه » مرد یک طرح است چون در جمله دوم علت مرگ ملکه یعنی از غصه مردن ذکر شده است .

    بنابراین طرح داستان باید دو خصوصیت بنیادی داشته باشد:


    الف- توالی زمانی در آن حفظ شده باشد .


    ب- رابـ ـطه علیت و ببیت حرف اصلی را بزند ( در طرح علت به وقوع پیوستن کنشها قید میشود )


    به مثال زیر توجه کنید .

    « به کانون نویسندگان رفت و نویسنده شده » عبارت مذکور میتواند داستان باشد اما عبارت « به کانون نویسندگان رفت و در اثر تلاش نویسنده شد» یک طرح داستان است چون علت نویسنده شدن یعنی دراثر تلاش ذکر شده است .

    تفاوت یک داستان با طرح آن داستان در چیست ؟


    در داستان گفتگو ، توصیف ، لحن ، تحرک ، صحنهآرائی و فضاسازی کنشهای متقابل وجود دارد که طرح فاقد آن است. در طرح خواننده هنوز نمیتواند رابـ ـطه حسی قوی با شخصیتهای برقرار سازد بواقع شخصیتها هنوز جوانب مختلف شخصیتشان مطرح شده است .

    تفاوت طرح داستانی با خلاصه داستان در چیست ؟


    در خلاصه داستان به « شرح حوادث » میپردازیم اما در طرح همان داستان ما باید به توصیف «علل به وقوع پیوستن حوادث و کنشها » اشاره کنیم .


    این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید در طرح برای هر اتفاقی دلیلی وجود دارد در سالهای تدریس به دفعات مشاهده کردهام زمانی که از هنر جویان خواستهام تا طرح یک داستان را بعنوان تکلیف برای من بیاورند و یا برای ارائه در کلاس آماده کنند، به اشتباه خلاصه داستان را تهیه میکنند ، یک بار دیگر توجه شما را به این مسئله جلب میکنم در خلاصه داستان ما تنها به توضیح حوادث و اتفاقات میپردازیم .شما زمانی که بخواهید خلاصه یک داستان را که مطالعه کردهاید برای کسی تعریف کنید ناخواسته فقط به توصیف اتفاقات خواهید پرداخت . باور نمیکنید! امتحان کنید .
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا