متن ناتمام
من از بچگی یه آدم کینه ای بودم .کافی بود از حرف یا برخورد یکی بدم بیاد ؛تا زهرمو بهش نمی ریختم دلم آروم نمی گرفت .عده ای هم بودن که با وجود خوش برخوردی و رفتار محترمانه بازم از شر من در امان نبودن ،مثل خانمهای منشی یا آقایون مدیر ،ولی لذتی که تو آزار دادن مراقب های جلسه ی امتحان بود برام غیر قابل توصیف بود .
یادمه یه روز سر جلسه امتحان ...
من از بچگی یه آدم کینه ای بودم .کافی بود از حرف یا برخورد یکی بدم بیاد ؛تا زهرمو بهش نمی ریختم دلم آروم نمی گرفت .عده ای هم بودن که با وجود خوش برخوردی و رفتار محترمانه بازم از شر من در امان نبودن ،مثل خانمهای منشی یا آقایون مدیر ،ولی لذتی که تو آزار دادن مراقب های جلسه ی امتحان بود برام غیر قابل توصیف بود .
یادمه یه روز سر جلسه امتحان ...