بینی ام به خارش می افتاد. روی تشک تخت،به پهلوی راست می چرخم. خارش بینی با شدت بیشتری شروع می شود.گویی چیزی عملگرهای حسی ام را تحـریـ*ک می کند. پس از چند بار دست کشیدن به بینی ام و مهار نشدن عامل مزاحم، با حرص چشمانم را باز می کنم. چشمان خسته و عصبانی ام، در یک جفت چشم خندان و آبی رنگ گره می خورد . با دیدنش،خودبه خود ابروان گره خورده ام از هم فاصله می گیرند و غم با تمام وجود ،بر دلم می نشیند...
متوجه بیدار شدنم که می شود با شوق می خندد و با عجله به سمت خروجی اتاق حرکت می کند در لحظه آخر برمی گردد شکلکی در می آورد و می گوید : یاکالیاماسین کی یاکالیاماسین کی ...
از این حرکتش چین های دور چشمم بیشتر میشود گونه هایم به اندازه دو گردو در بالا جمع می شوند و لبخندی بر لبم می نشیند . غم را پس می زنم و تنی عصبانی و حرصی به صدای شادم می دهم : صبر کن الان بهت نشون میدم که چه جوری می گیرمت فقلی
بلند می شوم و به دنبالش می دوم می خندد ، شکلک در می آورد و کری می خواند اما در آخر وقتی گیرش می اندازم ؛ با لبخندی بزرگ و با چشمانی که هیجان درونشان مرا هم به وجد می آورد نفس نفس می زند ، با صدایی که شیطنت از سرورویش می بارد می گویم : که منو اذیت می کنی آره ، منو سر صب بیدار می کنی آره ؟
همراه با نفسی که پر صدا بیرون می دهد می گوید : آره
_ اااا که اینطور ، باشه پس فقل خانوم
به سمتش حمله می کنم و قلقلکش می دهم ذره ای تاب نمی آورد و زود به التماس می افتد : آجی...آجی... ببخشید _ در حالی که جیغ می کشد _ ای وای آجی ...نفس...نفس...
دقیقه ای بعد رهایش می کنم و بی انرژی روی زمین ولو می شوم او هم دستانش را دور شکمش قفل می کند و ریز می خندد
لب می زنم : مامان کو ؟
_ رفت خونه مامان بزرگ
_ صبونه خوردی ؟
_ نه ، منتظر موندم بیدار شی با هم بخوریم
پرتعجب می گویم : نه عجب ؟
لبخند شیطانی می زند : خودت دیشب گفتی فردا صبونه رو میریم شاهگلی
_ ااا پس بگو خانوم چرا سر صبحی منو زابه راه کرده
پر ناز می گوید : آجی ...
_ یاخچی شیتلمه ، می برمت
بلند می شوم و صندل چهار چرخ را به سمت اتاقش هل می دهم همین که پشتش قرار می گیرم قطراتی شور درون چشمان غلغل می کنند ؛ گوش هایم صدای پر اشتیاقش را دیگر شنوا نیست حال فقط صدای قیژ قیژ چرخ های ویلچر قدیمی روی اعصابم خط می اندازد ...
یاکالیاماسین کی : Yakala ya masin ki ( به زبان ترکی استانبولی یعنی نمی تونی منو بگیری در واقع یه جور کری خوندن که وقتی کسی شما رو دنبال کنه شما می گید طرف نمی تونه شما رو بگیره )
نه عجب : چه عجب ( به زبان ترکی آذری به صورت سوالی گفته می شه بعضی وقت ها به معنی های ، چه ربطی داره ؟ ، چرا ؟ ، چه طور مگه ، ... به کار می ره در واقع بیش تر مواقع استفاده ی فارسی ش رو نداره )
یاخچی شیتلمه : خب دیگه لوس نشو ( به زبان ترکی آذری )
امیدوارم بیه نه سیز = امیدوارم خوشتون بیاد
متوجه بیدار شدنم که می شود با شوق می خندد و با عجله به سمت خروجی اتاق حرکت می کند در لحظه آخر برمی گردد شکلکی در می آورد و می گوید : یاکالیاماسین کی یاکالیاماسین کی ...
از این حرکتش چین های دور چشمم بیشتر میشود گونه هایم به اندازه دو گردو در بالا جمع می شوند و لبخندی بر لبم می نشیند . غم را پس می زنم و تنی عصبانی و حرصی به صدای شادم می دهم : صبر کن الان بهت نشون میدم که چه جوری می گیرمت فقلی
بلند می شوم و به دنبالش می دوم می خندد ، شکلک در می آورد و کری می خواند اما در آخر وقتی گیرش می اندازم ؛ با لبخندی بزرگ و با چشمانی که هیجان درونشان مرا هم به وجد می آورد نفس نفس می زند ، با صدایی که شیطنت از سرورویش می بارد می گویم : که منو اذیت می کنی آره ، منو سر صب بیدار می کنی آره ؟
همراه با نفسی که پر صدا بیرون می دهد می گوید : آره
_ اااا که اینطور ، باشه پس فقل خانوم
به سمتش حمله می کنم و قلقلکش می دهم ذره ای تاب نمی آورد و زود به التماس می افتد : آجی...آجی... ببخشید _ در حالی که جیغ می کشد _ ای وای آجی ...نفس...نفس...
دقیقه ای بعد رهایش می کنم و بی انرژی روی زمین ولو می شوم او هم دستانش را دور شکمش قفل می کند و ریز می خندد
لب می زنم : مامان کو ؟
_ رفت خونه مامان بزرگ
_ صبونه خوردی ؟
_ نه ، منتظر موندم بیدار شی با هم بخوریم
پرتعجب می گویم : نه عجب ؟
لبخند شیطانی می زند : خودت دیشب گفتی فردا صبونه رو میریم شاهگلی
_ ااا پس بگو خانوم چرا سر صبحی منو زابه راه کرده
پر ناز می گوید : آجی ...
_ یاخچی شیتلمه ، می برمت
بلند می شوم و صندل چهار چرخ را به سمت اتاقش هل می دهم همین که پشتش قرار می گیرم قطراتی شور درون چشمان غلغل می کنند ؛ گوش هایم صدای پر اشتیاقش را دیگر شنوا نیست حال فقط صدای قیژ قیژ چرخ های ویلچر قدیمی روی اعصابم خط می اندازد ...
یاکالیاماسین کی : Yakala ya masin ki ( به زبان ترکی استانبولی یعنی نمی تونی منو بگیری در واقع یه جور کری خوندن که وقتی کسی شما رو دنبال کنه شما می گید طرف نمی تونه شما رو بگیره )
نه عجب : چه عجب ( به زبان ترکی آذری به صورت سوالی گفته می شه بعضی وقت ها به معنی های ، چه ربطی داره ؟ ، چرا ؟ ، چه طور مگه ، ... به کار می ره در واقع بیش تر مواقع استفاده ی فارسی ش رو نداره )
یاخچی شیتلمه : خب دیگه لوس نشو ( به زبان ترکی آذری )
امیدوارم بیه نه سیز = امیدوارم خوشتون بیاد