نقد و بررسی جاناتان مرغ دریایی | ریچارد باخ

"Maein"

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/26
ارسالی ها
1,060
امتیاز واکنش
3,862
امتیاز
560
سن
21
محل سکونت
تهران
بیوگرافی نویسنده:
ریچارد دیوید باخ، خلبان و نویسندهٔ آمریکایی است.
باخ در سال ۱۹۳۶ در اوک پارک ایلینوی به دنیا آمد. او فرزند رولند روبرت و روت هلن شاو باخ و همچنین از نوادگان یوهان سباستین باخ، آهنگ‌ساز بزرگ و مشهور آلمانی بود. او در سال ۱۹۵۵ وارد کالج لانگ بیچ استیت شد که در حال حاضر به عنوان دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، لانگ بیچ شناخته می‌شود.

او از ازدواج با همسر اولش صاحب ۶ فرزند شد و چون اعتقادی به ازدواج نداشت از آن‌ها جدا شد و رهایشان کرد. یکی از فرزندانش، جاناتان، کتابی بنام «بر فراز ابرها» در مورد روابطش با پدری که هیچ وقت او را نشناخت، نوشته است.
ایشان در هر زمینه‌ای که مربوط به خلبانی بشود کار کرد، از جمله ساخت تصاویر متحرک در آسمان توسط نمایش هوایی خلبان تاکتیکی جنگنده‌های نیروی هوایی، نویسندگی و آموزگاری فنی هوانوردی. او حتی به عنوان راوی و همچنین خلبان نمایش‌های هوایی، در فیلمی که از روی کتابش ساخته شده بود حضور داشت. این فیلم هیچ چیز اتفاقی نیست، نام داشت.

گرچه او به هوانوردی علاقه فراوانی داشت با این حال همواره دوست داشت که بنویسد. در دوران دبیرستانش یکی از معلم‌های ورزش به ریچارد باخ کمک کرد تا به توانایی‌های بالقوه‌اش پی ببرد. از سال ۱۹۵۹ او عقایدی در مورد یک پرنده که می‌خواهد دواهای محدودیت را بشکند داشت، منظور کتاب جاناتان مرغ دریایی است که به فیلم هم درآمد. تقریباً تمام کتاب‌های او از هواپیما به‌عنوان وسیله‌ای برای رساندن یک پیام استفاده می‌کند.
ریچارد باخ همسر دوم خود لسلی پریش را در سل ۱۹۷۳ در زمان فیلم‌برداری فیلم جاناتان مرغ دریایی که بر اساس کتاب خودش ساخته می‌شد، ملاقات کرد. البته او سازندگان فیلم را بخاطر تغییراتی که برای آن اجازه نگرفته بودند تحت پیگرد قانونی قرار داد. پس از آن، در بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ آن‌ها به دنبال زندگی خود به‌دور از جنجال دنیا رفتند. وی در کل آثار بسیار زیبایی را خلق کرده‌است. او مؤسس مذهب پرواز است که مریدانی هم بدور خود جمع کرده‌است.

از آثاری که به زبان فارسی ترجمه شده می‌توان به کتاب‌هایی از قبیل: جاناتان مرغ دریایی (آذرپاد)،پندار، یگانه، گریز از سرزمین امن، هدیه پرواز وفراسوی ذهنم اشاره کرد که در بیشتر آن‌ها، نویسنده به وسیله احساس پرواز در متن‌های خود با خواننده ارتباط خوبی برقرار می‌کند و در مورد شناخت خود، انتخاب و اختیار و در نهایت حقیقت زندگی بحث می‌کند.

خلاصه‌ی داستان (حاوی اسپویل):
جاناتان مرغی دریایی‌ست با نگرشی متفاوت با دیگر هم‌نوعانش. او در تلاش برای آموختن پرواز است در حالی که والدین و اطرافیانش وی را به شدت از این کار نهی می‌کنند و او را نابهنجار می‌خوانند. هرچند تلاش‌های این مرغ دریایی همچنان استمرار می‌یابد تا زمانی که دیگر مرغان او را از جمع خود طرد می‌کنند و جاناتان که نتوانسته است مقصود خود را به آنان برساند، این‌بار به دور از هم نوعانش مسیر جدید خویش را در پیش می‌گیرد.
او در این مسیر با مرغان دریایی هم‌فکر با خود مواجه می‌شود و روزبه‌روز بر آموزه‌هایش می‌افزاید تا جایی که خود نیز الگویی برای دیگر پرندگان طرد شده می‌شود. او همچنان به تلاش خود برای شناساندن حقیقت ادامه می‌دهد تا سرانجام تمام مرغان دریایی را به این باور برساند که از نوک آن بال تا نوک بال دیگر، چیزی به جز اندیشه‌ی آنان نیست.



در ادامه نقد منتقدین انجمن نگاه‌دانلود را درباره‌‌ی این داستان می‌خوانیم.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • "Maein"

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/26
    ارسالی ها
    1,060
    امتیاز واکنش
    3,862
    امتیاز
    560
    سن
    21
    محل سکونت
    تهران
    به نام خالق اندیشه‌ها
    تحلیل و بررسی کتاب جاناتان مرغ دریایی

    جاناتان مرغ دریایی، نمونه‌ی بارزی از اثری‌ست که در زمانی کوتاه قادر می‌شود در دل و اندیشه‌ی هر فرد، در هر دوره‌ای و با هر نوع تمایل و آرزویی ریشه دواند و او را برای ایستادن و پیشروی تشویق کند. شاید در این اثر، ریچارد باخ از آرزو و اهداف پرنده‌ای به نام جاناتان سخن گفته باشد؛ اما در حقیقت آن‌چه رفته‌رفته در داستان آشکار می‌گردد، همان خصلت‌هایی‌ست که در زندگی روزمره‌ی خودمان نیز به خوبی قابل مشاهده است و هر فردی به سادگی با آن همذات‌پنداری می‌کند.
    هرچند باید توجه داشت که جاناتان مرغ دریایی، تنها مشوقی‌ست برای آن دسته از دل و عقل‌هایی که در شوق فراگیری و دست‌یابی به کمال می‌سوزند و در راه آن لحظه‌ای خاموش نمی‌نشینند. افرادی که دشواری ننگ و رهاشدن را به جان می‌خرند و راه خود را به سوی هدفی متفاوت و والاتر جدا می‌کنند. آری؛ ریچارد باخ در این اثر به صراحت می‌گوید، گاه طردشدن تنها به منزله‌ی پستی و خطاکاری نیست. گاه طرد می‌شوی برای سنت‌های اشتباه برجای مانده، گاه طرد می‌شوی تنها به علت فرورفتن عده‌ای در منجلاب نادانی و کوته‌فکری.
    در این اثر، شوق پرواز جاناتان و عطش او در یادگیری، همان نکته‌ای‌ست که ریچارد باخ برای تاثیر هرچه بیش‌تر هدف نهایی داستان به آن اتکا می‌کند و به خوبی قادر می‌شود در همان خطوط ابتدایی، هر اندیشه‌ی آماده‌ای را با خود همسو گرداند. از سوی دیگر، بیان اشتیاق هنگام پرواز و تلاش برای آموختن آن، از نگاه خلبانی که این‌بار سعی دارد با تفکر یک مرغ دریایی بیندیشد، بسیار بر اثربخشی آن می‌افزاید. باخ از علایقش می‌گوید تا با بهره‌گیری از احساس خالصانه و حقیقی خود راجع‌به پرواز، مقصود نهایی‌اش را هرچه رساتر به مخاطب منتقل کند. در این میان به گونه‌ای جملات را کنار هم می‌چیند تا با تشویق و انگیزه‌دهی، قادر شود هیجان پیشروی و یادگیری را در اندیشه‌های متفاوت‌تر نیز برانگیزد.
    در داستان باخ، جاناتان میان دسته‌ای از پرندگان متولد شده است که سالیان سال روزمره‌ای تکراری را در پیش گرفته‌اند و هرگز سعی در اصلاح آن‌چه از گذشته به آنان رسیده است ندارند. در این میان، جاناتان به عنوان پرنده‌ای با نگاهی متفاوت به جهان، درصدد برمی‌آید تا شاید با نمایش پشتکار خود بتواند نظر پرندگان دیگر را نیز به هدف اصلی و والاتر جلب کند؛ اما آن‌چه باخ در اولین بخش داستان خود به آن تاکید دارد، این است که برای بیش‌تر مرغان دریایی، تنها به چنگ‌آوردن طعمه مهم است؛ نه چیستی پرواز.
    به عبارتی دیگر، مرغان دریایی برای به دست‌آوردن طعمه کوشش می‌کنند؛ اما در این راه از زیبایی‌های مسیر خود غافل می‌مانند. آن‌ها پرواز می‌کنند؛ اما به اصل و ماهیت کاری که انجام می‌دهند هیچ توجهی ندارند. برای همین منظور، ریچارد باخ جاناتان را مثال می‌زند که با اندیشه‌ی گستره‌تری به هدف دیگر پرنده‌ها می‌نگرد. او زیبایی‌های پرواز را درک می‌کند، مانند آنان از تغییر سبک زندگی پیشین خود هراسی ندارد و این‌گونه مقصود پرندگان دیگر را در بهترین حالت آن، به عنوان زیرمجموعه‌ای از هدف خود درمی‌آورد.
    در حقیقت، طعمه برای بسیاری از پرندگان، هدف نهایی و همان پایانی‌ست که گویی کمال را به ارمغان می‌آورد؛ به گونه‌ای که پس از به چنگ‌آوردن ماهی‌های صیدشده از قایق‌های ماهی‌گیران، اصل زندگی به پایان می‌رسد و دیگر هدفی فراتر از آن وجود ندارد. در نقض این اندیشه، باخ از دستاوردهای جاناتان می‌گوید که پس تحمل دشواری یادگیری، علاوه‌بر پیروزی و نزدیکی به کمال، به طعمه‌های بهتری نیز دست یافت. از این رو، او معتقد است که رهایی از قیدوبند و دوری از باورهای مرسوم‌شده از گذشته، علاوه‌بر دست‌یابی به شیوه‌ای نیک‌تر برای ادامه‌ی زندگی، ثمره‌ای مفیدتر نیز به همراه دارد.
    هرچند در این بین، باخ تنها به بیان زیبایی‌های پس از دست‌یابی به کمال اکتفا نمی‌کند و در کنار آن از دشواری و فراز و نشیب این راه نیز سخن به میان می‌آورد. او به مخاطبان خود می‌گوید، هرچند رسیدن به هدف و مقصد نهایی شیرین است؛ اما در این میان بی‌شمار دارایی دیگر وجود دارد که باید برای به دست‌آوردن این هدف از آن‌ها گذشت. به بیان دیگر، باخ می‌گوید برای رسیدن به خواسته‌های بزرگ‌تر، می‌بایست برخی خواسته‌های دیگر را از دست داد. او برای اثبات این نگاه، رفتار نزدیکان جاناتان را مثال می‌زند که بی‌اندازه در هدف ابتدایی خود غرق بودند و ادعای او را برای ساختن زندگی آزاد، عدم وابستگی به قایق انسان‌ها و نیز پیشروی در افق‌های دوردست به باد تمسخر گرفتند. به گفته‌ای دیگر، این پرندگان از در بند انسان‌ها بودن غمی نداشتند و حاضر نمی‌شدند از تنها هدف پیش روی‌شان، یعنی طعمه‌ی قایق‌ها چشم بپوشند؛ بنابراین جاناتان ناگزیر بود تا برای رسیدن به کمالی که در سر می‌پروراند، از این زندگی دسته‌جمعی و نیز پدرومادرش که همچون سایرین از عقیده‌ی خود دست برنمی‌داشتند دور شود و به تنهایی دشواری‌های راه خود را دنبال کند.
    ریچارد باخ از ناامیدی‌های پیاپی این راه نیز سخن می‌گوید.
    از تلاش‌های مکرر جاناتان برای فراگیری پرواز، نادیده‌گرفتن موقعیت یا شیوه‌ی آفرینش و نیز زمزمه‌های پوچ و مایوس‌کننده‌ی اطرافیان.
    جاناتان در این راه، گاه از یادگیری دست می‌کشید و تصمیم می‌گرفت همچون دیگر مرغان دریایی بهنجار رفتار کند تا شادمانی آن‌ها را نیز به دست آورد؛ اما در نهایت آن‌چه بر افکارش پیروز می‌شد، تنها همان شوق آموختن بود و بس. به عبارت دیگر نویسنده در این داستان، نابهنجاربودن را ارزش می‌نهد و اعتقاد دارد برخی پیمان‌های گذشته می‌بایست شکسته شود تا به کمال منتهی گردد.
    باخ می‌گوید راه رسیدن به کمال، چه در هنگام فراگیری اصول آن و چه در هنگام طی‌کردن مراتب دیگر، هیچ‌گاه خالی از دشواری نیست و چه بسا سخت‌تر از هر هدف دیگری می‌باشد؛ اما آن‌چه در این امر حائز اهمیت است، تنها به باور، ایمان قلبی و نوع اندیشه‌ی هر فرد باز می‌گردد.
    او ادعای خود را چنین اثبات می‌کند:
    (تمام تن شما از نوک این بال تا نوک آن بال، چیزی بیش از اندیشه‌ی شما نیست).
    ریچارد باخ معتقد است آن‌چه در موفقیت و پیروزی به کار می‌آید، نه تحت تاثیر محدودیت‌ها قرار می‌گیرد و نه تحت تاثیر موقعیت. آن‌چه در کسب مهارت مهم است، تنها باوری‌ست که در اندیشه جاری می‌شود و آن را قدرتمند می‌سازد. او یک مرغ دریایی را هم‌رده با پرنده‌ی سریعی چون باز قرار می‌دهد و این گونه می‌گوید، توانایی در همگان موجود است و تنها راه نمایان‌کردن آن، اندیشه‌ای‌ست که وجود را از نو بنا می‌کند. اندیشه‌ای که پروبال شکسته را ترمیم می‌دهد و به پرواز درمی‌آورد؛ حتی اگر در ظاهر ترمیم نیافته باشد.
    در حقیقت این داستان مخاطبانی را می‌طلبد که در تمنای آزادی و فراگیری شیوه‌ی رسیدن به اهداف خویش به سر می‌برند؛ اما موقعیت را از دلایل بی‌ثمرماندن برمی‌شمارند. از این رو باخ با تبحر در بیان مقصود خود، نقش موقعیت را در پیروزی نقض می‌کند.
    باخ با اشاره به رفتار دیگر پرنده‌ها، نشان می‌دهد هر فردی به دنبال هدف و مقصودی می‌رود که به نوبه‌ی خود ارزشمند است. او نشان می‌دهد همه‌ی افراد خواهان انجام تمام و کمال اهداف خود هستند و اگر باور داشته باشند، برای رسیدن به آن شبانه‌روز به کوشش خود ادامه می‌دهند. چه این هدف خوردن و زنده‌ماندن باشد و چه آموختن اصل پرواز. هرچند گاه برخی از افراد آن‌چنان در هدف‌های خود غرق می‌شوند که مقاصد والاتر را به فراموشی می‌سپارند. چرا که حتی هدف جاناتان نیز هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسید و بهشت ابدی برای او و دیگر هم‌نوعان هم‌فکرش، دست‌یابی به درجات دیگر کمال بود. کمالی که حتی به هنگام مرگ نیز ادامه داشت و با پیشروی هرچه بیش‌تر، بر روشنایی هریک از آن‌ها می‌افزود.
    این داستان به خوبی نشان می‌دهد که اعتماد و تجربه‌ی محدود گذشتگان در یک امر، دلیلی بر کامل‌بودن آن نیست؛ بلکه هر فردی از هر سنت و اصلی، لایق آزادی و یافتن تجربه‌های متناسب با نوع تفکر خود می‌باشد و می‌تواند در راه آن به کمال برسد. به عبارتی دیگر، هر شخصی برای آن‌چه انرژی می‌گذارد و وقت خود را صرف می‌کند که از دید خود ارزش جنگیدن را برای رسیدن به کمال داشته باشد. به طور حتم در میان این پرندگان، بسیاری نیز خواهان آزادی‌ و شاید هم‌عقیده با جاناتان بودند؛ اما این آزادی را باور نداشتند. آن‌ها چنان در سنت‌های گذشته فرو رفته و به آن‌ها اعتماد کرده بودند که رفته‌رفته چیزی جز آن‌چه با چشم سر قابل مشاهده است در اندیشه‌ی خود نمی‌یافتند. غافل از این که آزادی، تنها با رهاکردن همین قیدوبند و یافتن مسیری متناسب با تفکر خویش به دست آورده می‌شود.
    بنابراین به خوبی قابل توضیح است که چرا تفکر و باور فردی چون جاناتان در جامعه‌ای که تنها هدفش در خوردن و زنده‌ماندن خلاصه می‌شود جایی ندارد. در حقیقت نویسنده با نگاشتن این داستان می‌گوید، گاهی طردشدن برای برخی از افراد بزرگ، نه تنها ننگ نیست؛ بلکه آغازی برای رسیدن به درجات برتر کمال نیز می‌باشد. آن هم برای شخصی که پس از این طردشدن، باز هم ساکت نمی‌نشیند و تا آخرین لحظات، به دور از کینه و دشمنی، هم‌نوعان خود را برای ساختن زندگی نو و کشف راه تازه‌تر تشویق می‌کند.
    بنابراین طبق بخشی از کتاب، (هنوز نیز جاناتان مرغ دریادل، در دل و جان‌مان آشیان دارد و بارقه‌هایی از آتش شوق پرواز و پروازهایی دیگر با او همچنان در درون‌مان زبانه می‌کشد).
    پس امید است تا روایت زندگی او، سرلوحه‌ای باشد برای قلب‌های آماده‌ی پرواز؛ چرا که بهشت کمال‌یافتن است.

    نقد از مائین | مدیر تالار نقد انجمن نگاه‌دانلود
     
    آخرین ویرایش:

    matina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/05
    ارسالی ها
    475
    امتیاز واکنش
    6,412
    امتیاز
    626
    سن
    22
    محل سکونت
    تهران
    نقد کتاب جاناتان مرغ دریایی
    اثر ریچارد باخ
    نقد از متینا|منتقد انجمن نگاه دانلود
    جاناتان مرغ دریایی داستان افرادی را روایت می‌کند که در جامعه‌ای معمولی به دنیا می‌آیند و می‌خواهند فراتر از روزمرگی‌ها زندگی کنند. کسانی که فراسوی بقا فکر می‌کنند و زندگی را تنها زنده ماندن نمی‌دانند. جاناتان عضو گروهی از مرغان دریایی است که سال‌هاست بر آیین و سنت‌های خود باقی مانده‌اند. آن‌ها زنده ماندن را غایت نهایی زندگی می‌دانند و اگر کسی فراتر از آن فکر کند، بزرگان او را طرد کرده و به جایی دور از آن‌ها تبعید می‌شود. محافظه‌کارانی که در راس قدرتند و گمان می‌برند تا ابد می‌توانند، وضع موجود را حفظ کنند. غافل از این‌که محافظه‌کاری محکوم به شکست است و تلاش‌هایشان تنها سرعت تغییرات را آرام‌تر می‌کند!
    به مفهوم آزادی در این داستان بیش از هر چیز دیگر توجه شده‌است. این امر با توجه به زمان نگارش و چاپ داستان که همزمان با دهه پادفرهنگ 1960 بود، اصلا دور از انتظار نیست. زمانی که جامعه دچار رفتارهای انقلابی و در راس آن آزادی‌خواهی بود، نگارش چنین آثاری از نویسندگان بهترین راه واکنش به تغییرات جامعه است.
    این داستان را می‌توان داستانی فلسفی دانست. در واقع باخ در این داستان، نگاهی آمریکایی به عرفان شرق داشته است. داستان او را می‌توان شبیه به داستان سیمرغ عطار دانست. سیر و سلوک جاناتان برای رسیدن به دنیایی فراتر از دنیا روزمره بسیار شبیه به سیر مرغان و گذر از هفت وادی است. هر چند بر اساس برداشت غربی او، این اثر بسیار فردگرایانه‌تر از آثار شرقی مشابه است. در سیمرغ عطار مرغان زیادی با یکدیگر در مسیر سیر و سلوک گام برمی‌داند و در نهایت تنها سی مرغ باقی می‌مانند. اما در اثر ریچارد باخ، جاناتان مسیر خود را تنها می‌پیماید در راه به استادی برمی‌خورد که به او کمک می‌کند. در واقع با این‌که جاناتان با گروه‌های زیادی همراه می‌شود، اما هیچ‌گاه خود را محدود به آن گروه‌ها نمی‌داند.
    پس از آن‌که جاناتان به بالاترین درجات پرواز می‌رسد، قصد بازگشت به خانه را دارد تا شاید بتواند در آن‌جا شخصی مانند خود را پیدا کند و به او پروازی فراتر از پرواز برای بقا بیاموزد. نخست تنها چند نفر به می‌پیوندند و به مرور زمان تعداد یارانش افزایش می‌یابد. او راهی مسیح‌وارانه در پیش گرفت و به کسانی که او را رانده بودند مهر ورزید. تا جایی که او را فرزند مرغ دریایی بزرگ خواندند. در نهایت آن‌جا را به شاگرد ارشدش سپرد و خود راهی شد تا مرغان دیگری راپیدا کند.
    این داستان تمثیلی از داشتن امید، ایمان و آزادی‌خواهی است. جاناتان از روزمره‌ها گذر کرد و به مدارج رفیع دست پیدا کرد. او از نفس خود رهایی جست و به آزادی رسید. جاناتان داستان افرادی است که ترس را کنار گذاشته و از روزمرگی خود عبور می‌کنند.
    چو زندان بشکستید، همه شاه و وزیرید
    مولانا
     

    Lilium

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/02/13
    ارسالی ها
    40
    امتیاز واکنش
    216
    امتیاز
    141
    نقد کتاب جاناتان، مرغ دریایی:

    تمثیل در ادبیات جایگاه ویژه‌ای دارد. این زبان ساده و زیبا برای تمامی سنین و سلیقه‌ها جذاب و خواندنی است.
    در داستان جاناتان، مرغ دریایی، با جلوه‌های زیبایی از تمثیل روبه‌رو هستیم و با استفاده از این شیوه، بار دیگر حقایقی را که همواره در جان ما جاری هستند، به وضوح مشاهده می‌کنیم.

    باخ، در داستان خود، انسان‌ها را تا حد پرنده‌ پایین می‌آورد. پرنده‌ای که تنها استعداد او پرواز کردن است. سپس به او می‌فهماند که تنها هدفش جمع‌آوری غذا و جنگ برای زیستن نیست و می‌تواند قله‌های بی‌انتهایی را فتح کند.
    این کتاب در سطرسطر خود به نکات ریز کمال اشاره می‌کند و با زبانی ساده می‌گوید که بعد از دستیابی به راز هستی، زندگی فانی و روزمره، به خوبی تامین می‌شود و در اصل، فهم راز زندگی است که آن را لـ*ـذت‌بخش و آسان می‌کند.
    در مراحل بعد روشنگری و راهنمایی را می‌بینیم و سپس شاهد آزاد گذاشتن دانش‌آموز تازه‌کار هستیم تا ببینیم که با زندگی خویش چه می‌کند.
    در اثنای داستان، می‌بینیم که ذات این دنیا بر پویایی است و راکد شدن چه بر سر انسان خواهد آورد. با ماهیت یک‌جا نشینی و رکود آشنا می‌شویم و می‌بینیم که یک‌جا‌نشینی چگونه انسان را به انحراف خواهد کشاند.
    چرخه‌ی تکامل، همواره در ذهن ما جریان دارد و گاه ما را تا مراحل اولیه‌ی خلقت عقب می‌راند. جاناتان، مرغ دریایی تنها نمونه‌ای از روح آزادی‌خواه انسان است که در برهه‌های مختلف از حقیقت خویش فاصله می‌گیرد و ذهن و قلب خویش را درگیر حواشی بی‌پایه و اساس می‌کند.
    جاناتان، شخصیتی است که بسیار آگاهانه انتخاب شده است. در تعالیم آسمانی، همانگونه که از نامش پیداست، انسان به صعود و بالا رفتن به سمت بهشت، تشویق شده است. جاناتان نیز تنها یک راه برای تعالی و یک استعداد برای پرورش دارد و ان نیز پرواز است. حال آنکه انسان، موجودی چند وجهی است که می‌تواند از هزاران طریق راه تعالی را پیش بگیرد و به حقیقت وجود خویش پی ببرد.
    در این داستان برخلاف داستان‌های روشنگر دیگر، با مفاهیم سنگین سروکار نداریم و با زبانی ساده به تماشای عالم هستی نشسته‌ایم.
    گاه در خطوط مختلف، با هیجانی بالا، کلمات نیروبخشی را می‌خوانیم که ما را برای یافتن حقیقت هدایت می‌کنند.

    در پایان گریزی به داستان جذاب جاناتان، مرغ دریایی می‌زنیم و اجازه می‌دهیم باخ، قدری در اندیشه‌هایمان جاری شود:《ایمان را از یاد ببر، تو برای پرواز کردن، نیازی به ایمان نداری!》

    نقد از lilium | منتقد انجمن نگاه دانلود
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا