شعر .*✯مفردات همام تبریزی✯*.

[^Fatemeh.R80]

شماره ۱

درخت بخل ترا کس ز بیخ بر نکند
مگر که صرصر حمق تو بشکند آنرا




شماره ۲

سعادت با سلامت یار بادت
نگه دار حوادث کردگارت


شماره ۳

ازآن مجلس بصورت گرچه دور است
مخوان دورش که جانش در حضور است

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۴

حالم ز فرقت تو نیاید به نامه راست
کاین کارنامه یی ست نه این کار نامه است



شماره ۵

مرا به طلعت تو اشتیاق چندانی است
که زائران حرم را به کعبه چندان نیست



شماره ۶

از دل خبر مپرس که بر وی چه ها گذشت
کاین سیل غم نخست به شهر شما گذشت

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۷

عمری که ازو جهانی ارزد
در صحبت خلق رایگانی بگذشت



شماره ۸

چه نویسم ز آرزومندی
کان زبان قلم نداند گفت



شماره ۹

همی رسان به جماعت چو شاخ نخل کرم
وگرنه باش چو بید لطیف راحت روح

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۱۰

هرگه که دلم ز ره بیفتد
نور رخ تو دلیل گردد



شماره ۱۱

به آن هم مفتخر هم مبتهج شد
دلش با انس و راحت ممتزج شد



شماره ۱۲

بفرست نسیمی که سلام تو رساند
وز دست فراقم به سلامت برهاند

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۱۳

ز ذوق یار ملامتگران چو بی خبرند
به روی دوست چو خرگوش خفته می نگرند


شماره ۱۴

کو حیدر هاشمی و کو حاتم طی
تا ماتم مردمی و مردی دارند


شماره ۱۵

حالی که به صد زبان بیان نتوان کرد
کلک دو زبان چگونه تقریر کند

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۱۶

کو حیدر هاشمی و کو حاتم طی
تا ماتم مردمی و مردی دارند




شماره ۱۷

حالی که به صد زبان بیان نتوان کرد
کلک دو زبان چگونه تقریر کند




شماره ۱۸

مردم تبریز همچو آب لطیفند
شخص بجز از شکل خود در آب نبیند

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۱۹

هر باد که از شام به اصحاب تو آید
آرام دل و راحت ارواح فزاید




شماره ۲۰

درین دیار بدان زنده ام که گهگاهی
نسیم باد صبا زان دیار می آید



شماره ۲۱

مرا به فکر چه حاجب که شعر من آبی ست
که طبع مرا ز لبت در دهان همی آید

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۲۲
آن همی خواندم همی بوسیدمش
در سواد دیده می مالیدمش




شماره ۲۳

همیشه باد به کام تو گردش گردون
قدر ببسته بدین کار تا ابد میثاق



شماره ۲۴

ملول شد دل ما در شب دراز فراق
مگر طلوع کند آفتاب روز وصال

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۲۵

ای سواد نامه ات نور سواد دیده ام
تازه جانی یافتم تا نامه ات را دیده ام



شماره ۲۶

چه گویم و چه نویسم که زین سفر چه کشیدم
ز روزگار پیاپی بدیدم آنچه بدیدم




شماره ۲۷

حرف و ترکیب ندانم که من از سرتاپای
هرکجا دیده برافتاد همه جان دیدم

 

[^Fatemeh.R80]

شماره ۲۸

ز چشم دوری و دل روز و شب ملازم توست
امید هست که محروم هم نماند چشم


شماره ۲۹

هست امیدم که خاک پای تو گردم
بار خدایا بدین امید رسانم



شماره ۳۰

نه ان پیوند دارم با تو جانم
که آید وصف آن اندر بیانم