ادبیات

  1. Diba

    متون ادبی کهن رباعیات کمال‌الدین اسماعیل

    خصم که ز پس نیزه خورد روز وغا اندیشۀ خصمان چنان نیست مرا خود در قران که جای خوفست ورجا نه« لاتخفست» پیش خصمان بغا؟
  2. Diba

    متون ادبی کهن قطعات کمال‌الدین اسماعیل

    جهان دانش و معنی ، شهاب الدّین تویی آنکس که چشم عقل کم بیند ، چو تو بسیار دانی را ز رای سالخوردت دان ، شکوه بخت برنایت مربّی آنچنان پیری، سزد چونین را زقحط مردمی عالم ، چنان شد خشک لب تا لب که الّا در ثنای تو ، ندیدم تر زبانی را چو کلک نقشبند تو ، بصنعت دست بگشاید تو پنداری نهفتستی بلب در...
  3. Diba

    متون ادبی کهن غزليات کمال‌الدین اسماعیل

    خیز در ده نوشید*نی گلگون را شادی اندرون و بیرون را آن چنان مـسـ*ـت کن ز باده مرا که ندانم ز کوه هامون را چون ز باده سرم شود گردان نارم اندر شمار گردون را خون من خورد چرخ ساغر شکل باز خواهم ز ساغر آن خون را جرعه بر خاک ریز بیشترک مـسـ*ـت گردان دماغ قارون را تا ز شادیّ آن بر اندازد از دل خلق گنج...
  4. Diba

    متون ادبی کهن مقطعات کمال خجندی

    الا ای صوفی مکشوف باطن که بنمایی ره اربـاب ورع را بباطن صورت فقر دعا گوی چو بینی قطع کن از من طمع
  5. Diba

    متون ادبی کهن غزليات کمال خجندی

    آنکه دل در هـ*ـوس روز وصال است او را خواب شب در سر اگر هست خیال است او را دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری چون نظرهاست در آن جای سوال است او را خال ل*ب*هاش به خون دل صاحب نظران تشنه از چیست چو در پیش زلال است او را دل بیمار من از دال و الف خالی نیست تا قد چون الف و زلف چو دال است او را به جگر...
  6. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن کشف الاسرار و عدة الابرار

    قوله تعالی بِسْمِ اللَّهِ بنام خداوند الرَّحْمنِ جهان دار دشمن پرور ببخشایندگی الرَّحِیمِ (۱) دوست بخشای بمهربانی‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ ستایش نیکو و ثناء بسزا خدای را رَبِّ الْعالَمِینَ (۲) خداوند جهانیان و دارنده ایشان الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (۳) فراخ بخشایش مهربان‌ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (۴) خداوند...
  7. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن هفت اورنگ

    لله الحمد قبل کل کلام بصفات الجلال والاکرام حمد او تاج تارک سخن است صدر هر نامه نو و کهن است خامه چون تاج نامه آراید درة التاج نام او شاید الله الله چه طرفه نامست این ورد دل حرز جان تمامست این پنج حرف است بس شگرف این اسم پیش گنج نهان ذات طلسم از یدالله چو پنجه اند این پنج زان گرانمایه...
  8. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن مجالس سبعه

    مجالس سبعه اثر مولوی
  9. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن ساقی‌نامه

    به نام خدایی که روز نخست به پیمانه‌ام کرد پیمان درست زد از داغ سودا گلی بر سرم می عشق خود ریخت در ساغرم ز پیمانه زد طبل بر بام دل می معرفت ریخت در جام دل دویی را ز دیر و حرم دور کرد خرابات را بیت معمور کرد به یادش نوای نی آوازه یافت نفس دم به دم زو دم تازه یافت به ذکرش گل و لاله در باغ...
  10. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن خسرونامه

    بشسمه تعالی خسرونامه اثر عطار نیشابوری
  11. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن بلبل نامه

    بلبل‌نامه اثر عطار. عطارو همه می‌شناسید. عطار نیشابوری که دیگه آثارشو گذاشتم، اینم یکی از آثارشه
  12. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن مختارنامه

    بسم اللّه الرّحمن الرّحیم حمد و سپاس بی‌قیاس خداوندی را که اِشراقِ آفتابِ اُلوهیّتِ او، در هر ذرّه صدهزار حکمت نصیب کرد که (وَاِنْ مِنْ شیءٍ اِلّا وَ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلّا بّقَدَرٍ مَعْلوم) مَلِکی که از یک ذرّهٔ صُنعِ او که بتافت در هر جزوی از اجزاءِ کاینات صد هزار عقلِ...
  13. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن جوهرالذات

    جوهرالذات عطار شامل دو دفتر اول و دوم می‌باشد که هر دفتر از اشعاری جدا‌گانه تشکیل شده.
  14. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن وصلت نامه

    وصلت‌نامه عطار ابتدا کردم بنام کردگار خالق هفت و شش و پنج و چهار آن خداوندی که هستی ذات اوست هر دو عالم مصحف آیات اوست آن خداوندی که آدم را ز خاک آفرید و داد او را جان پاک بعد از آنش گفت بحر جود باش چون ملایک ساجد و مسجود باش خالق اعظم که آدم را ز بود هر یکی را در لباسی وا نمود عرش...
  15. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن مظهر+فتوت‌نامه

    بسمه تعالی مظهر اثر کوتاهی از عطار است. شما می‌توانید در اینجا مظهر عطار را بخوانید
  16. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن هیلاج‌نامه

    بسمه تعالی هیلاج‌نامه اثر عطار نیشابوری است. شما می‌توانید در این بخش اشعار هیلاج‌نامه‌ی او را بخوانید.
  17. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن «مصیبت‌نامه»

    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم مصیبت‌نامه‌ی عطار شامل چهل بخش است؛ اما هر بخش به چند قسمت دیگر تقسیم می‌شود.
  18. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن «پندنامه»

    حمد بی حد آن خدای پاک را آنکه ایمان داد مشتی خاک را آنکه در آدم دمید او روح را داد از طوفان نجات او نوح را آنکه فرمان کرد قهرش باد را تا سزای داد قوم عاد را آنکه لطف خویش را اظهار کرد بر خلیلش نار را گلزار کرد آن خداوندی که هنگام سحر کرد قوم لوط را زیر و زبر سوی او خصمی که تیرانداخته...
  19. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن نزهت الاحباب

    حمد وافر و ثنای متکاثره آفریدگاری را که نوع انسان را بر دیگر حیوانات مرتبت نطق تفضیل کرامت فرموده و زبان ایشان را در قفس دهان عندلیب آسا بگفتار درآورد و آخشیجانرا که ضد یکدیگرند در یک وجود با هم صلح داد جل جلاله و عم نواله و صلوات بیحد و تحیات بی حد از حضرت ربوبیت بروح مطهر و روضهٔ مقدسهٔ معنبر...
  20. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن اسرارنامه

    اسرار نامه‌ی عطار در اینجا قرار می‌گیره
بالا