- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
اصطلاحات عامیانه و ضر المثل های امروزی زبان فارسی
(فراخوان به خوانندگان)
زبان شکلی از حیات است و با ما زندگی می کند و همگام با ما تکامل می یابد. جمع بزرگی از انسان ها با زبان تکامل می یابند و جمع بزرگ دیگری خود تکامل دهندگان زبان هستند. در سده های ششم و هفتم هجری مولوی توانست زبان شعر فارسی و پس از آن زبان گفت و گویی را از بسیاری از پیچیدگی ها آزاد سازد.
زبان اگر زایش درستی نداشته باشد، ما دچار دریافت زبانی و فرهنگی میشویم و واژههای مورد نیازمان را از جاهای دیگر میگیریم. پدیدههای جدید نگاهی جدید و زبان جدیدی را میطلبند.
امروزه دو نگاه به زبان وجود دارد: پویانگری و ایستانگری. نگاه ایستایی این است که زبان تغییر نمیکند و مقدس است؛ اما در نگاه پویانگری زبان ابزار است و متناسب با شرایط، حتا معنایش هم تغییر میکند.
به ویژه در طی سه یا چهار دهه ی گذشته در جریان تحولات بزرگ سیـاس*ـی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور ما که به روند حرکت از جامعه ی سنتی به جامعه ی مدرن که از دوران مشروطه آغاز شده بود شتاب بیش تری بخشیدند، زبان فارسی نیز دگرگونی های ژرف یافت و در کنار غنی تر کردن خود، با مشکلات تازه ای نیز که برخاسته از ناهنجاری های پدید آمده در جامعه ی ایران است رو به رو شد که یکی از آن ها تابو شدن بسیاری از واژه ها و مفاهیم توسط فرهنگ مسلط بود.
هر زبان طبیعى، مانند فارسى، عربى، انگلیسى یا صدها زبان دیگرى که در دنیا سخن گو دارند، به لحاظ نظرى از تعداد متعددى گونه ی زمانى، جغرافیایى، شغلى، تحصیلى، اجتماعى، سیـاس*ـی، سنى و جز آن ها برخوردار است. در هر مقطع زمانى، گونه یا گونه هایی از این انواع به دلایل معین اجتماعی تحول بیش تری می یابد و از دگرگونی های پیش آمده در اوضاع اجتماعی تاثیر بیش تری می پذیرند.
به عنوان مثال یکی از این گونه ها گونه ی سنى جوانان و نوجوانان است که همواره با گونه ی سنى پدر و مادرانشان، و گونه ی سنى پدربزرگ ها و مادربزرگ هایشان تفاوت های زیادی می یابند. نسلى که امروز پدربزرگ ها و مادربزرگ ها را تشکیل مى دهند، هنگامی که خود نوجوان بودند، اصطلاحاتى را به کار مى بردند که پدر و مادرهایشان به کار نمى بردند. مثلن «شفته»، «کانتورى»، «بادمجان دورقاب چین»، «شیربرنج»، «نکبت»، «آب خنک»، «پاچه ورمالیده»، «دسته هونگ»، «قرشمال»، «قاراشمیش» و صدها نمونه ی دیگر. افراد نسل امروز هم که اکنون میانسال به شمار مى آیند، هنگامی که نوجوان بودند، صدها واژه و اصطلاح ویژه ی خود را داشته اند. مثلن «نازک نارنجى»، «آنتن»، «جگر»، «هلو»، «چلغوز»، «ازگل»، «نخ دادن»، «نسناس»، «خالى بند»، «راحت الحلقوم» و ....
شمار کمى از این واژه ها و اصطلاحات از یک نسل به نسل بعد منتقل مى شوند و بقیه فراموش مى شوند. به عنوان مثال اکنون بچه هاى امروزی دیگر نمى دانند پدر و مادرانشان «راحت الحلقوم» را براى اشاره به چه نوع آدمی استفاده مى کرده اند، زیرا اینان به جاى آن امروز اصطلاح «پاناسونیک» را به کار مى برند و آن چه را که پدران و مادرانشان «ازگل» مى نامیدند، اینان «جواد» مى نامند. به گفته ی دیگر، پدید آمدن این نوع واژه ها و اصطلاح های تازه، مطلب تازه اى نیست که ناگهان در یک زبان روی داده باشد و در زبان شناسی امری کاملن طبیعی و دایمی است.
اکنون اگر چه ما در همه ی گرو های اجتماعی جامعه ی ایران شاهد پدید آمدن اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های جدیدی هستیم، ولی باید اعتراف نمود که یکی از مهم ترین گونه های زبانی متحول شده در طی چند دهه ی گذشته، گونه ی سنی جوانان است که واژه ها، اصطلاحات و ضرب المثل هایی را شامل می شود که که دو جنبه ی برجسته در آن ها جنبه های جنـ*ـسی و سیـاس*ـی است و به همین دلیل امروز با دو دید متفاوت دو دسته از زبان شناسان به آن ها نگریسته می شود.
یکی از این دو دسته، زبانشناسان فرهنگستانی هستند. زبانشناسان فرهنگستانی این گونه ی زبانی را مخرب میدانند و چون بحث زبان و اخلاق را در هم ادغام میکنند، آن را بیفرهنگی و غیراخلاقی و توهین به داشتههای غنی زبان فارسی میدانند. اما زبانشناسانی که به مسایل جامعهشناسی و مردمشناسی زبان علاقهمندند و به کاربردشناسی اهمیت میدهند، به مطالعهی این گونه ی زبانی به مثابه ی یک پدیدهی انسانی میپردازند و هرگز نمیتوانند از کارکردهای آن غافل باشند. این زبان شناسان به مطالعه ی زبان به مثابه یک پدیده ی انسانی می پردازند و در پی ارزش گذاری زبان خوب و زبان بد نیستند. اصطلاحات این گونه ی زبانی در میان جوانان ایران در حقیقت نوعی نقاب یا پوشش زبانیاند برای بیان آن چیزی که دستگاه رسمی فرهنگی بیان آن ها را منع کرده و به عنوان تابو تلقی کرده است. این زبان حتا چندان هم ویژه ی جوانان نیست و اگرچه در جوانان شدت و رواج بیش تری دارد، اما قشرها و گروههای گوناگون سنی و اجتماعی در زمانهایی از زندگی اجتماعی خود نیز متوسل به گونه های زبانی دیگران می شوند. از این رو، گروه دوم از زبانشناسان هرگز نمیتوانند با این عنوان که اصطلاحات و ضرب المثل های بخشی از جوانان امروز در ایران فرهنگی پست و غیرقابل مطالعه هستند، از مطالعهی زبان مردم در بافت اجتماعی پرهیز کنند. شکستن قبح فرهنگ رسمی برای مطالعه نکردن فرهنگ غیررسمی، گامی بسیار بزرگ است و این گام اکنون همسو با دورانیست که ما در آن زندگی میکنیم، بعنی دورانی که تفاوت میان فرهنگ عالی و فرهنگ پست دست کم در کار پژوهشی به فراموشی سپرده شده است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم کلمه ها و عبارت های جدید گروه سنی جوانان امروز اکنون دیگز وارد فرهنگ فارسی شدهاند و ممکن هم هست که ما از اصطلاحات آنان استفاده نکنیم، ولی حق نداریم به عنوان پژوهشگر کارکردهای این بخش از فرهنگ را نادیده بگیریم. مگر اینکه فرهنگ فارسی را فرهنگ ادیبانه و به اصطلاح متعالی بدانیم. ولی هنگامی که میلیونها زن و مرد امروزه به این زبان با یکدیگر گفتوگو میکنند و کنایات و اشاراتی را اعم از جنـ*ـسی و سیـاس*ـی، که فرهنگ رسمی و مسلط نمیپذیرد، از این طریق بیان میکنند، در این صورت این فرهنگ بخشی از فرهنگ یک جامعهی بزرگ است و ویژه ی ایران و زبان فارسی هم نیست. در زبان انگلیسی بسیار بیش تر روی این مسأله کار کردهاند و فرهنگهای بزرگ عامیانه نوشتهاند که قابل مراجعه است. ولی از آن جا که این نوع مطالعات در ایران روح فرهنگستانی ندارند نمیتوان از فرهنگستان زبان انتظار داشت که برای چنین مطالعهای و برای پژوهش روی گونههای زبانی به حاشیه رانده شده سرمایهگذاری کند.
در حقیقت در مطالعه ی این نوع جریان ها ما وارد نوعی مطالعه ی فرهنگی میشویم، زیرا بخش بزرگی از این اصطلاحات از حوزههای زندگی عمومی برمیخیزد و به همین دلیل هنگامی که ما به دنبال مطالعهی فرهنگهای به حاشیه رانده شده میرویم، در واقع قصد پلیسی نداریم و به دنبال این نیستیم که مثلن آن ها را شناسایی و راه حلی برای پیش گیری از آن ها ارایه کنیم، بلکه برای این است که بخشی از فرهنگ جامعه را بشناسیم و توضیح دهیم که این گونه پدیده های زبانی در تقابل و واکنش با چه جریانهای فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته، چه کارکردهایی دارند و چه نیازهایی را پاسخ میدهند. فرهنگ مسلط در ایران گسترهی تابوسازی را در زبان گسترش داده است و دامنه ی این تابوسازی تا آن اندازه گسترش پیدا کرده است که امروز مثلن پزشک متخصص پستان را متخصص سـ*ـینه می گویند که عبارتی غلط و نامفهوم است.
طبیعی است که هنگامی که یک فرهنگ مسلط دامنهی تابوسازی زبانی را گسترش دهد و این احساس ایجاد شود که سخن گفتن در بارهی هر چیزی ممکن نیست، در نتیجه، فرهنگ به حاشیه رانده شده نیز در سوی دیگر، در برابر رویکرد تنگ کردن دامنه ی کلام از سوی فرهنگ مسلط، دامنهی واکنش خود را در ساختن نشانههای کلامی و غیرکلامی گسترش میدهد. از همین رو نیز هست که امروز این فضای گفتاری در گونه زبانی جوانان به یک فضای محرمانه و مخفی مبدل شده است. ولی نظامهای نشانهای مخفیانه، ترفندهای گوناگون در زندگی اجتماعی و واکنش به فرهنگ و نظام مسلط فرهنگیاند و به همین دلیل نیز باید معرفی، بررسی و تحلیل شوند. زبان مخفی که در اصل يک زبان مستقل نيست و يکی از شکل ها و گونه های زبان معيار است، عمدتن در حوزه ی واژگان و تا حدی اصطلاحات و عبارت های قبلی زبان ابداع می شود. بخشی از اين واژه ها به سبب فراوانی کاربرد به زبان مردم کوچه و بازار نیز راه پيدا می کند و جزيی از زبان معيار می شود.
از سوی دیگر در هر جامعه ی در حال گذار مانند جامعه ی ما تاخیر فرهنگی وجود دارد. یعنی ما برای پاسخ به نیازهای واقعی خود از تکنولوژیای که در اختیار داریم، استفاده نمیکنیم. پیامک ها (اساماسها) نیز که در حوزهی ارتباط بررسی میشوند، از این تاخیر مستثنا نیستند. در جامعه های صنعتی از نیاز به تولید میرسند ولی در جامعه های سنتی یا در حال گذار مسأله وارونه است و از تولیدات وارداتی به تعریف نیاز میرسند. یعنی ما از مصرف به نیاز میرسیم. نتیجه ی چنین وضعیتی برای جامعه ای مانند جامعه ی ما این است که بسیاری از آن چه که ما داریم برای پاسخ به نیازهای اولیهی ما نیست، بلکه برای پاسخ به نیازهای ثانویهی ماست. پیامک ها در جامعه های صنعتی وظیفه ی اطلاعرسانی دارند. مردم این جامعه ها به اینکه اطلاعی بدهند و هزینهی کم تری داشته باشد احساس نیاز کردند و از این رو پیامک را پدید آوردند. در جامعهی ما چون نخست این پدیده وارد شده است، نخست برای نیازهای ثانویه از آن استفاده میکنیم؛ یعنی پیامک کارکردی تفریحی و برای سرگرمی یافته است. نتیجه آن که بیش ترین کارکرد پیامک در میان جوانان ما در حوزهی طنز و تفریح است و چنین وضعی نیز امکان پیدایش بسیاری از اصطلاحات حدید را دز میان آنان پدید آورده است.
نکتهی دیگری نیز که در اصطلاحات امروزی جوانان که بخشی جنـ*ـسی و بخشی به اجتماع و سیاست مربوط می شود، دیده می شود این است که اغلب این اصطلاحات مردانه است. آن چه که پژوهشگران باید بدان پاسخ بدهند این است که آیا زنان زبان خودمانی ندارند؟ شاید برای یک پژوهشگر مرد بررسی این نکته در جامعه ی ایرانی کاری دشوار باشد؛ از این رو لازم است که این کار به صورت گروهی و با همراهی زنان صورت گیرد تا بتوان به محفلهای زنانه نیز راه یافت و زبان خودمانی آنان را نیز کشف کرد.
متغیر دیگری که در مطالعهی اصطلاحات و ضرب المثل های جدید باید مورد توجه قرار گیرد، خاستگاه طبقاتی و اجتماعی گویندگان آن ها است. زبان اصطلاحی که یک بچه تهرانی ساکن جردن به کار میبرد با زبان مخفی یک بچه تهرانی ساکن شوش فرق دارد. بچههای جنوب شهر تهران تابوها را صریحتر و آسانتر به کار میبرند در حالی که بچههای شمال تهران که به همان اندازه این تابوها را به کار میبرند، آن ها را بیش تر به صورت های استعاری، مجازی و زیر پوششها و ماسکهای ترکیب های بلاغی زبانی می گویند. این جنس زبان همچنین بسیار متحرک و پویاست و بررسی آن هر چند سال یک بار باید تکرار شود، زیرا جزو جوهر این جنس و گونهی زبانیست که ایستا نباشد.
در طی سال های گذشته کتاب هایی در این زمینه به چاپ رسیده اند که از میان آن ها می توان به دو کتاب به نام های "مردم شناسی اصطلاحات خودمانی" و "مردم شناسی ارتباطات خودمانی" نوشته ی آقای دکتر محمود اکرامی با موضوع های زبان رایج جوانان و بررسی محتوای پیامک ها (اس ام اس ها)، کار آقای ابراهيم نبوی در ضميمه ی کتاب "سالن ٦ " که از زبان مخفی زندانيان گردآوری شده، کتاب "فرهنگ جبهه" نوشته ی سيد مهدی فهيمی، کتاب"فرهنگ لغات زبان مخفی" نوشته ی آقای دکتر مهدی سمایی که آن هم از نوعی زبان رایج در میان جوانان و اصطلاحات رایج میان آنان گفت و گو می کند و کتاب "فرهنگ اصطلاحات جوانان" از مهشید مشیری اشاره کرد.
این کتاب ها کارهایی ارزشمند هستند و گام های برداشته شده در این حوزهی فرهنگی جسورانه و زحمت پژوهشی در گردآوری واژهها و اصطلاحات این حوزه قابل ستایش است، لیکن همان گونه که در آغاز گفته شد، به دنبال تحولات پر شتاب اجتماعی، سیـاس*ـی و اقتصادی چند دهه ی گذشته در جامعه ی ایرانی، اکنون در دیگر حوزه های اجتماعی نیز اصطلاحات و ضرب المثل هایی رایج شده است که نمونه ی آن ها در قبل وجود نداشته و برای بیان معانی جدیدی پدید آمده اند. به عنوان مثال اصطلاح "آقا زاده" که امروز وارد زبان مردم شده و همه روزه به کار می رود دارای بار معنایی جدیدی است که با معنای این عبارت در گذشته تفاوت بنیادی دارد. این اصطلاح امروز برای فرزندان افراد با نفوذ و سرشناسی به کار می رود که با تکیه بر این نفوذ و انجام کازهایی اغلب ناروا ثروت های افسانه ای به چنگ آورده اند و بسیاری اصطلاحات یا واژه های دیگری که یا کاملن تازه هستند و یا دیگر دارای معنای واقعی پیشین خود نیستند و بار معنایی جدیدی یافته اند. لذا ضروری است که این گونه واژه ها و اصطلاحات و نیز ضرب المثل های جدید که دز عرصه های گوناگون اجتماعی ساخته شده اند گردآوری، تدوین و طیقه بندی شوند.
تازنمای زبان و ادبیات فازسی (آریا ادیب) که بررسی مهم ترین مسایل زبان و ادبیات فارسی را در دستور کار خود دارد، بر آن است که پر کاربردترین اصطلاحات و ضرب المثل های جدیدی را که از نزدیک به سه تا چهار دهه ی گذشته تا کنون بر زبان مردم جاری شده و در عرصه های گوناگون اجتماعی به کار می روند، با همکاری خوانندگان خود در مجموعه ای گردآوری و به دیگز حوانندگان حود ارایه کند. ما در این راه افزون بر نوشتن آن چه که پژوهشگران نام بـرده در بالا فراهم آورده اند، به دلیل پویایی جامعه ی در حال گذار ایران و نا ایستایی تحولات زبانی، به دنبال واژه ها، اصطلاحات و ضرب المثل های دیگری نیز هستیم که احتمالن تازه تر و اکنون بر زبان ها جاری هستند و برای این کار مطمتئن ترین و به ترین راه را در دادن فراخوانی به خوانندگان ارجمند خود دانستیم تا با فرستادن واژه ها و عبارت های اصطلاحی و ضرب المثل هایی که آن ها را تازه و در جامعه رایج می دانند ما را در تهیه و تدوین این فرهنگ عامیانه ی جدید یاری کنند.
ما برای آغاز این کار خود نمونه هایی از این اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های جدید را برای آشنایی خوانندگان ارجمندمان برگزیده و در پایین این فراخوان (موضوع شماره ی ۲۰) معرفی کرده ایم که خود رفته رفته به تکمیل و تدقیق آن ها خواهیم پرداخت و در انجام این امر مهم از هر گونه پیشنهاد و راهنمایی خوانندگان خود برای تصحیح، تدقیق و تکمیل محتوای این مجموعه استقبال خواهیم کرد و آرزو داریم که دامنه ی همکاری ایشان با ما گسترده باشد. نام و محل زندگی خوانندگانی که اصطلاح یا ضرب المثل جدیدی را برای ما می فرستند نیز در صورت درخواست آنان در کنار این اصطلاحات و ضرب المثل ها نوشته خواهد شد. این عزیزان می توانند دانسته های خود یا به صورت نظر برای ما بنویسند و یا در صورت مشروح بودن، آن ها را با رایانامه (ایمیل) برای ما بفرستند.
(فراخوان به خوانندگان)
زبان شکلی از حیات است و با ما زندگی می کند و همگام با ما تکامل می یابد. جمع بزرگی از انسان ها با زبان تکامل می یابند و جمع بزرگ دیگری خود تکامل دهندگان زبان هستند. در سده های ششم و هفتم هجری مولوی توانست زبان شعر فارسی و پس از آن زبان گفت و گویی را از بسیاری از پیچیدگی ها آزاد سازد.
زبان اگر زایش درستی نداشته باشد، ما دچار دریافت زبانی و فرهنگی میشویم و واژههای مورد نیازمان را از جاهای دیگر میگیریم. پدیدههای جدید نگاهی جدید و زبان جدیدی را میطلبند.
امروزه دو نگاه به زبان وجود دارد: پویانگری و ایستانگری. نگاه ایستایی این است که زبان تغییر نمیکند و مقدس است؛ اما در نگاه پویانگری زبان ابزار است و متناسب با شرایط، حتا معنایش هم تغییر میکند.
به ویژه در طی سه یا چهار دهه ی گذشته در جریان تحولات بزرگ سیـاس*ـی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور ما که به روند حرکت از جامعه ی سنتی به جامعه ی مدرن که از دوران مشروطه آغاز شده بود شتاب بیش تری بخشیدند، زبان فارسی نیز دگرگونی های ژرف یافت و در کنار غنی تر کردن خود، با مشکلات تازه ای نیز که برخاسته از ناهنجاری های پدید آمده در جامعه ی ایران است رو به رو شد که یکی از آن ها تابو شدن بسیاری از واژه ها و مفاهیم توسط فرهنگ مسلط بود.
هر زبان طبیعى، مانند فارسى، عربى، انگلیسى یا صدها زبان دیگرى که در دنیا سخن گو دارند، به لحاظ نظرى از تعداد متعددى گونه ی زمانى، جغرافیایى، شغلى، تحصیلى، اجتماعى، سیـاس*ـی، سنى و جز آن ها برخوردار است. در هر مقطع زمانى، گونه یا گونه هایی از این انواع به دلایل معین اجتماعی تحول بیش تری می یابد و از دگرگونی های پیش آمده در اوضاع اجتماعی تاثیر بیش تری می پذیرند.
به عنوان مثال یکی از این گونه ها گونه ی سنى جوانان و نوجوانان است که همواره با گونه ی سنى پدر و مادرانشان، و گونه ی سنى پدربزرگ ها و مادربزرگ هایشان تفاوت های زیادی می یابند. نسلى که امروز پدربزرگ ها و مادربزرگ ها را تشکیل مى دهند، هنگامی که خود نوجوان بودند، اصطلاحاتى را به کار مى بردند که پدر و مادرهایشان به کار نمى بردند. مثلن «شفته»، «کانتورى»، «بادمجان دورقاب چین»، «شیربرنج»، «نکبت»، «آب خنک»، «پاچه ورمالیده»، «دسته هونگ»، «قرشمال»، «قاراشمیش» و صدها نمونه ی دیگر. افراد نسل امروز هم که اکنون میانسال به شمار مى آیند، هنگامی که نوجوان بودند، صدها واژه و اصطلاح ویژه ی خود را داشته اند. مثلن «نازک نارنجى»، «آنتن»، «جگر»، «هلو»، «چلغوز»، «ازگل»، «نخ دادن»، «نسناس»، «خالى بند»، «راحت الحلقوم» و ....
شمار کمى از این واژه ها و اصطلاحات از یک نسل به نسل بعد منتقل مى شوند و بقیه فراموش مى شوند. به عنوان مثال اکنون بچه هاى امروزی دیگر نمى دانند پدر و مادرانشان «راحت الحلقوم» را براى اشاره به چه نوع آدمی استفاده مى کرده اند، زیرا اینان به جاى آن امروز اصطلاح «پاناسونیک» را به کار مى برند و آن چه را که پدران و مادرانشان «ازگل» مى نامیدند، اینان «جواد» مى نامند. به گفته ی دیگر، پدید آمدن این نوع واژه ها و اصطلاح های تازه، مطلب تازه اى نیست که ناگهان در یک زبان روی داده باشد و در زبان شناسی امری کاملن طبیعی و دایمی است.
اکنون اگر چه ما در همه ی گرو های اجتماعی جامعه ی ایران شاهد پدید آمدن اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های جدیدی هستیم، ولی باید اعتراف نمود که یکی از مهم ترین گونه های زبانی متحول شده در طی چند دهه ی گذشته، گونه ی سنی جوانان است که واژه ها، اصطلاحات و ضرب المثل هایی را شامل می شود که که دو جنبه ی برجسته در آن ها جنبه های جنـ*ـسی و سیـاس*ـی است و به همین دلیل امروز با دو دید متفاوت دو دسته از زبان شناسان به آن ها نگریسته می شود.
یکی از این دو دسته، زبانشناسان فرهنگستانی هستند. زبانشناسان فرهنگستانی این گونه ی زبانی را مخرب میدانند و چون بحث زبان و اخلاق را در هم ادغام میکنند، آن را بیفرهنگی و غیراخلاقی و توهین به داشتههای غنی زبان فارسی میدانند. اما زبانشناسانی که به مسایل جامعهشناسی و مردمشناسی زبان علاقهمندند و به کاربردشناسی اهمیت میدهند، به مطالعهی این گونه ی زبانی به مثابه ی یک پدیدهی انسانی میپردازند و هرگز نمیتوانند از کارکردهای آن غافل باشند. این زبان شناسان به مطالعه ی زبان به مثابه یک پدیده ی انسانی می پردازند و در پی ارزش گذاری زبان خوب و زبان بد نیستند. اصطلاحات این گونه ی زبانی در میان جوانان ایران در حقیقت نوعی نقاب یا پوشش زبانیاند برای بیان آن چیزی که دستگاه رسمی فرهنگی بیان آن ها را منع کرده و به عنوان تابو تلقی کرده است. این زبان حتا چندان هم ویژه ی جوانان نیست و اگرچه در جوانان شدت و رواج بیش تری دارد، اما قشرها و گروههای گوناگون سنی و اجتماعی در زمانهایی از زندگی اجتماعی خود نیز متوسل به گونه های زبانی دیگران می شوند. از این رو، گروه دوم از زبانشناسان هرگز نمیتوانند با این عنوان که اصطلاحات و ضرب المثل های بخشی از جوانان امروز در ایران فرهنگی پست و غیرقابل مطالعه هستند، از مطالعهی زبان مردم در بافت اجتماعی پرهیز کنند. شکستن قبح فرهنگ رسمی برای مطالعه نکردن فرهنگ غیررسمی، گامی بسیار بزرگ است و این گام اکنون همسو با دورانیست که ما در آن زندگی میکنیم، بعنی دورانی که تفاوت میان فرهنگ عالی و فرهنگ پست دست کم در کار پژوهشی به فراموشی سپرده شده است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم کلمه ها و عبارت های جدید گروه سنی جوانان امروز اکنون دیگز وارد فرهنگ فارسی شدهاند و ممکن هم هست که ما از اصطلاحات آنان استفاده نکنیم، ولی حق نداریم به عنوان پژوهشگر کارکردهای این بخش از فرهنگ را نادیده بگیریم. مگر اینکه فرهنگ فارسی را فرهنگ ادیبانه و به اصطلاح متعالی بدانیم. ولی هنگامی که میلیونها زن و مرد امروزه به این زبان با یکدیگر گفتوگو میکنند و کنایات و اشاراتی را اعم از جنـ*ـسی و سیـاس*ـی، که فرهنگ رسمی و مسلط نمیپذیرد، از این طریق بیان میکنند، در این صورت این فرهنگ بخشی از فرهنگ یک جامعهی بزرگ است و ویژه ی ایران و زبان فارسی هم نیست. در زبان انگلیسی بسیار بیش تر روی این مسأله کار کردهاند و فرهنگهای بزرگ عامیانه نوشتهاند که قابل مراجعه است. ولی از آن جا که این نوع مطالعات در ایران روح فرهنگستانی ندارند نمیتوان از فرهنگستان زبان انتظار داشت که برای چنین مطالعهای و برای پژوهش روی گونههای زبانی به حاشیه رانده شده سرمایهگذاری کند.
در حقیقت در مطالعه ی این نوع جریان ها ما وارد نوعی مطالعه ی فرهنگی میشویم، زیرا بخش بزرگی از این اصطلاحات از حوزههای زندگی عمومی برمیخیزد و به همین دلیل هنگامی که ما به دنبال مطالعهی فرهنگهای به حاشیه رانده شده میرویم، در واقع قصد پلیسی نداریم و به دنبال این نیستیم که مثلن آن ها را شناسایی و راه حلی برای پیش گیری از آن ها ارایه کنیم، بلکه برای این است که بخشی از فرهنگ جامعه را بشناسیم و توضیح دهیم که این گونه پدیده های زبانی در تقابل و واکنش با چه جریانهای فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته، چه کارکردهایی دارند و چه نیازهایی را پاسخ میدهند. فرهنگ مسلط در ایران گسترهی تابوسازی را در زبان گسترش داده است و دامنه ی این تابوسازی تا آن اندازه گسترش پیدا کرده است که امروز مثلن پزشک متخصص پستان را متخصص سـ*ـینه می گویند که عبارتی غلط و نامفهوم است.
طبیعی است که هنگامی که یک فرهنگ مسلط دامنهی تابوسازی زبانی را گسترش دهد و این احساس ایجاد شود که سخن گفتن در بارهی هر چیزی ممکن نیست، در نتیجه، فرهنگ به حاشیه رانده شده نیز در سوی دیگر، در برابر رویکرد تنگ کردن دامنه ی کلام از سوی فرهنگ مسلط، دامنهی واکنش خود را در ساختن نشانههای کلامی و غیرکلامی گسترش میدهد. از همین رو نیز هست که امروز این فضای گفتاری در گونه زبانی جوانان به یک فضای محرمانه و مخفی مبدل شده است. ولی نظامهای نشانهای مخفیانه، ترفندهای گوناگون در زندگی اجتماعی و واکنش به فرهنگ و نظام مسلط فرهنگیاند و به همین دلیل نیز باید معرفی، بررسی و تحلیل شوند. زبان مخفی که در اصل يک زبان مستقل نيست و يکی از شکل ها و گونه های زبان معيار است، عمدتن در حوزه ی واژگان و تا حدی اصطلاحات و عبارت های قبلی زبان ابداع می شود. بخشی از اين واژه ها به سبب فراوانی کاربرد به زبان مردم کوچه و بازار نیز راه پيدا می کند و جزيی از زبان معيار می شود.
از سوی دیگر در هر جامعه ی در حال گذار مانند جامعه ی ما تاخیر فرهنگی وجود دارد. یعنی ما برای پاسخ به نیازهای واقعی خود از تکنولوژیای که در اختیار داریم، استفاده نمیکنیم. پیامک ها (اساماسها) نیز که در حوزهی ارتباط بررسی میشوند، از این تاخیر مستثنا نیستند. در جامعه های صنعتی از نیاز به تولید میرسند ولی در جامعه های سنتی یا در حال گذار مسأله وارونه است و از تولیدات وارداتی به تعریف نیاز میرسند. یعنی ما از مصرف به نیاز میرسیم. نتیجه ی چنین وضعیتی برای جامعه ای مانند جامعه ی ما این است که بسیاری از آن چه که ما داریم برای پاسخ به نیازهای اولیهی ما نیست، بلکه برای پاسخ به نیازهای ثانویهی ماست. پیامک ها در جامعه های صنعتی وظیفه ی اطلاعرسانی دارند. مردم این جامعه ها به اینکه اطلاعی بدهند و هزینهی کم تری داشته باشد احساس نیاز کردند و از این رو پیامک را پدید آوردند. در جامعهی ما چون نخست این پدیده وارد شده است، نخست برای نیازهای ثانویه از آن استفاده میکنیم؛ یعنی پیامک کارکردی تفریحی و برای سرگرمی یافته است. نتیجه آن که بیش ترین کارکرد پیامک در میان جوانان ما در حوزهی طنز و تفریح است و چنین وضعی نیز امکان پیدایش بسیاری از اصطلاحات حدید را دز میان آنان پدید آورده است.
نکتهی دیگری نیز که در اصطلاحات امروزی جوانان که بخشی جنـ*ـسی و بخشی به اجتماع و سیاست مربوط می شود، دیده می شود این است که اغلب این اصطلاحات مردانه است. آن چه که پژوهشگران باید بدان پاسخ بدهند این است که آیا زنان زبان خودمانی ندارند؟ شاید برای یک پژوهشگر مرد بررسی این نکته در جامعه ی ایرانی کاری دشوار باشد؛ از این رو لازم است که این کار به صورت گروهی و با همراهی زنان صورت گیرد تا بتوان به محفلهای زنانه نیز راه یافت و زبان خودمانی آنان را نیز کشف کرد.
متغیر دیگری که در مطالعهی اصطلاحات و ضرب المثل های جدید باید مورد توجه قرار گیرد، خاستگاه طبقاتی و اجتماعی گویندگان آن ها است. زبان اصطلاحی که یک بچه تهرانی ساکن جردن به کار میبرد با زبان مخفی یک بچه تهرانی ساکن شوش فرق دارد. بچههای جنوب شهر تهران تابوها را صریحتر و آسانتر به کار میبرند در حالی که بچههای شمال تهران که به همان اندازه این تابوها را به کار میبرند، آن ها را بیش تر به صورت های استعاری، مجازی و زیر پوششها و ماسکهای ترکیب های بلاغی زبانی می گویند. این جنس زبان همچنین بسیار متحرک و پویاست و بررسی آن هر چند سال یک بار باید تکرار شود، زیرا جزو جوهر این جنس و گونهی زبانیست که ایستا نباشد.
در طی سال های گذشته کتاب هایی در این زمینه به چاپ رسیده اند که از میان آن ها می توان به دو کتاب به نام های "مردم شناسی اصطلاحات خودمانی" و "مردم شناسی ارتباطات خودمانی" نوشته ی آقای دکتر محمود اکرامی با موضوع های زبان رایج جوانان و بررسی محتوای پیامک ها (اس ام اس ها)، کار آقای ابراهيم نبوی در ضميمه ی کتاب "سالن ٦ " که از زبان مخفی زندانيان گردآوری شده، کتاب "فرهنگ جبهه" نوشته ی سيد مهدی فهيمی، کتاب"فرهنگ لغات زبان مخفی" نوشته ی آقای دکتر مهدی سمایی که آن هم از نوعی زبان رایج در میان جوانان و اصطلاحات رایج میان آنان گفت و گو می کند و کتاب "فرهنگ اصطلاحات جوانان" از مهشید مشیری اشاره کرد.
این کتاب ها کارهایی ارزشمند هستند و گام های برداشته شده در این حوزهی فرهنگی جسورانه و زحمت پژوهشی در گردآوری واژهها و اصطلاحات این حوزه قابل ستایش است، لیکن همان گونه که در آغاز گفته شد، به دنبال تحولات پر شتاب اجتماعی، سیـاس*ـی و اقتصادی چند دهه ی گذشته در جامعه ی ایرانی، اکنون در دیگر حوزه های اجتماعی نیز اصطلاحات و ضرب المثل هایی رایج شده است که نمونه ی آن ها در قبل وجود نداشته و برای بیان معانی جدیدی پدید آمده اند. به عنوان مثال اصطلاح "آقا زاده" که امروز وارد زبان مردم شده و همه روزه به کار می رود دارای بار معنایی جدیدی است که با معنای این عبارت در گذشته تفاوت بنیادی دارد. این اصطلاح امروز برای فرزندان افراد با نفوذ و سرشناسی به کار می رود که با تکیه بر این نفوذ و انجام کازهایی اغلب ناروا ثروت های افسانه ای به چنگ آورده اند و بسیاری اصطلاحات یا واژه های دیگری که یا کاملن تازه هستند و یا دیگر دارای معنای واقعی پیشین خود نیستند و بار معنایی جدیدی یافته اند. لذا ضروری است که این گونه واژه ها و اصطلاحات و نیز ضرب المثل های جدید که دز عرصه های گوناگون اجتماعی ساخته شده اند گردآوری، تدوین و طیقه بندی شوند.
تازنمای زبان و ادبیات فازسی (آریا ادیب) که بررسی مهم ترین مسایل زبان و ادبیات فارسی را در دستور کار خود دارد، بر آن است که پر کاربردترین اصطلاحات و ضرب المثل های جدیدی را که از نزدیک به سه تا چهار دهه ی گذشته تا کنون بر زبان مردم جاری شده و در عرصه های گوناگون اجتماعی به کار می روند، با همکاری خوانندگان خود در مجموعه ای گردآوری و به دیگز حوانندگان حود ارایه کند. ما در این راه افزون بر نوشتن آن چه که پژوهشگران نام بـرده در بالا فراهم آورده اند، به دلیل پویایی جامعه ی در حال گذار ایران و نا ایستایی تحولات زبانی، به دنبال واژه ها، اصطلاحات و ضرب المثل های دیگری نیز هستیم که احتمالن تازه تر و اکنون بر زبان ها جاری هستند و برای این کار مطمتئن ترین و به ترین راه را در دادن فراخوانی به خوانندگان ارجمند خود دانستیم تا با فرستادن واژه ها و عبارت های اصطلاحی و ضرب المثل هایی که آن ها را تازه و در جامعه رایج می دانند ما را در تهیه و تدوین این فرهنگ عامیانه ی جدید یاری کنند.
ما برای آغاز این کار خود نمونه هایی از این اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های جدید را برای آشنایی خوانندگان ارجمندمان برگزیده و در پایین این فراخوان (موضوع شماره ی ۲۰) معرفی کرده ایم که خود رفته رفته به تکمیل و تدقیق آن ها خواهیم پرداخت و در انجام این امر مهم از هر گونه پیشنهاد و راهنمایی خوانندگان خود برای تصحیح، تدقیق و تکمیل محتوای این مجموعه استقبال خواهیم کرد و آرزو داریم که دامنه ی همکاری ایشان با ما گسترده باشد. نام و محل زندگی خوانندگانی که اصطلاح یا ضرب المثل جدیدی را برای ما می فرستند نیز در صورت درخواست آنان در کنار این اصطلاحات و ضرب المثل ها نوشته خواهد شد. این عزیزان می توانند دانسته های خود یا به صورت نظر برای ما بنویسند و یا در صورت مشروح بودن، آن ها را با رایانامه (ایمیل) برای ما بفرستند.
آخرین ویرایش: