پیشنهادی ضرب المثل رایج زبان فارسی

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
ضر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
المثل

(سخنان برجسته، روشن، پندآمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است) گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینه برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااین‌حال، در سخن به‌کار می‌رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارت دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است.

در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه‌ای و ترواش برق‌آسای اندیشه انسان سخن‌گو بوده که به لحاظ مؤثر بودن، دقیق‌ بودن و دلنشین‌ بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شده‌ است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی.

در این بخش از مجله اینترنتی ستاره، به ارائه و بررسی معروف‌ترین، شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی پرداخته‌ایم و بدین لحاظ از منابع مختلفی سود جسته‌ایم. با کلیک بر روی هر کدام از حروف، صفحات جدیدی باز خواهد شد و در آن صفحات هر کدام از ضرب المثل‌ها گاه کوتاه و گاه به تفصیل تقدیم می‌گردد. در اینجا ذکر این نکته الزامی است که همه آنچه در این بخش تقدیم شده است در تعریف خاص ضرب المثل نمی‌گنجد و در اصل برخی از موارد ذکر شده از منظر علم بیان، مفید معنی کنایه است. در اصل اینگونه موارد کنایه‌های معروف فارسی‌اند که به دلیل کثرت استعمال با قدری تسامح عنوان ضرب المثل یا مثل سائره یافته‌اند. با همه این احوال حتی چنین کنایه‌هایی در تعریف عام ضرب المثل می‌گنجد.

منتظر نظرات اندیشمندانه شما هستیم. لطفا اگر در باب ضرب المثل‌ها و ریشه و منشاء آنها مطالبی در دست دارید در قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.



  • اثاث خونه به صاحب خونه
سر و وضع و اثاث خانه نشان دهنده سلیقه و روحیات صاحب آن می‌باشد.


  • اجاره‌نشین خوش نشینه
کسی که خانه ندارد می‌تواند به راحتی محل زندگیش را عوض کند و هر جایی که خوشش آمد زندگی کند. دلبستگی نداشتن به چیزی.


  • اجاق کور بهتر از بچه بی‌نور
اجاق کور یعنی زن نازا یا بی بچه، اشاره به اینکه فرزند نداشتن بهتر از فرزند ناخلف داشتن می‌باشد.


  • اجل دور سرش می‌چرخد
وضعیت ناگوار و خطرناکی در انتظارش است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • احمد نباشه یار من، الله بسازه کار من
    اگر کسی کمکم نکند خداوند یاریم می‌کند.


    • ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان
    از اعمال بی ادبان هر چه به نظر ناپسند و زشت آید نباید انجام داد. رفتار زشت دیگران را دیدن و خلاف آن انجام دادن.


    • ارث دست کسی سپردن
    توقع بی جا از کسی داشتن.



    • اَره بده، تیشه بگیر
    یکی به دو، مشاجره، بگو و بشنوی همراه با درگیری بر سر چیزی.

    • اَره و اوره و شمسی کوره
    جمع بی تربیت و شلوغ که اغلب در مورد مهمان‌ها گفته می‌شود.


    • از آب در آمدن
    مشخص شدن نتیجه کار.


    • از آب کره گرفتن
    خسّت و حسابگری بیش از حد، از هرکه و هر چه کمترین چیز استفاده بردن و طرف‌نظر نکردن.


    • از آب گل آلود ماهی گرفتن
    از موقعیت خراب و آشفته سوء استفاده کردن.

    • از آسمان به زمین می‌بارد
    توانگران به نیازمندان چیزی عطا می‌کنند نه نیازمندان به ثروتمندان.


    • از ابروش سرکه می‌ریزد
    به آدم اخمو و بد اخلاق و ترش‌رو گویند.


    • از اسب افتاده از نسل که نیفتاده!
    هستی و سرمایه‌اش از دست رفته، شخصیت و اصالتش که از بین نرفته.



    • از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست
    هوسبازی که هر چه بیند، دلش بخواهد.


    • از آن نترس که های و هوی دارد، از اون بترس که سر به تو دارد
    کسانی که در ظاهر شلوغ و پر شر و شور هستند همه چیز خود را عیان می‌کنند اما کسانی که ساکت و بی‌صدا و به نظر بی‌آزار هستند و چه بسا خطرناکند.

    • از اینجا مانده و از آنجا رانده
    از دو طرف محروم یا نا امید. سرگردان.


    • از این حسن تا آن حسن صدگز رسن
    اشاره به دو چیز ظاهراً مشابه که از نظر ارزش و مقام تفاوت زیادی با هم داشته باشند.


    • از این ستون تا به آن ستون فرج است
    گذشت زمان ممکن است موجب گشایش در کار شود.


    • از این شاخه به آن شاخه پریدن
    حرف یا کاری را با حوصله تمام نکردن و دائماً موضوعی به موضوع دیگر یا کاری به کار دیگر پرداختن. ناقص انجام دادن کارها.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • از این گوش می‌گیره، از اون گوش در می‌کنه
    شنونده‌ای که به حرف یا نصیحتی بی‌اعتنا باشد، گویی که نشنیده باشد.



    • از بام می‌خواند از در می‌راند
    رفتار دوگانه، دو نوع حرف زدن.


    • از بای بسم‌الله تا تای تمّت
    از ابتدا تا انتها، با دقت و کامل.


    • از بیخ عربه
    نفهم و خنگ و بی‌عار. نادان.

    • از بی‌کفنی زنده‌ است
    آنقدر مُفلس و بیچاره است که حتی پول کفنش را هم ندارد.


    • از پشت خنجر زدن
    دشمنی پنهان، دشمنی از راه دوستی. خــ ـیانـت کردن.


    • از پی هر گریه آخر خنده‌ای است
    بعد از هر غم و سختی انشاا... خوشی و آسایشی است. اشاره به آیه: انَّ مع العُسر یُسری. پایان غم و غصه خوشی و آسایش است.



    • از تنگ و تا نیفتادن
    صلابت و قدرت خود را حفظ کردن و ضعف نشان ندادن.

    • از عرش تا فرش
    ار آسمان تا زمین و هر چه در آن‌ها است.


    • از کله سحر تا بوق سگ
    از اول صبح تا آخر شب.


    • از کوره در رفتن
    عصبانی شدن.



    • از کوزه همان برون تراود که در اوست
    اعمال و رفتار هر کس نشان دهنده‌ احوال درون و فکر و اندیشه‌اش می‌باشد.



    • از کیسه خلیفه بخشیدن
    از قول دیگری و از جیب کس دیگر وعده انجام کاری یا خرج کردن را دادن.

    • باباش چی بود که بچه‌اش باشه
    وقتی از بچه یا فرزند کسی شکایت شود می‌گویند.

    15480_876.jpg



    • با پنبه سر بریدن
    با نرمش و زیرکی به کسی صدمه ردن، دشمنی و خصومت پنهان از طریق دوستی.


    • با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود
    با حرف زدن کاری درست نمی‌شود باید تنبلی را کنار گذاشت و اقدام کرد.



    • با خودش هم قهر است
    به آدم اخمو و عبوس و ترش‌رو می‌گویند.


    • باد آورده را باد می‌برد
    مال یا چیزی که مفت و بدون زحمت بدست آمده باشد راحت هم از دست می‌رود.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • از تو حرکت، از خدا برکت
    اگر انسان تلاش و کوشش کند، خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد.



    • از تو عباسی، از من رقاصی
    پول از تو، کار یا اطاعت از من (انجام هر کاری به خاطر پول حتی رقصیدن).


    • از چاله به چاه افتادن
    از یک وضعیت بد به وضعیت بدتر گرفتار شدن.



    • از خجالت آب شدن
    شرمندگی زیاد، در حد ذوب شدن و غرق کردن.

    • از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان
    وقتی بخواهند رازی را به کسی بگویند این جمله را ادا می‌کنند.


    • از خر شیطان پائین آمدن
    کوتاه آمدن، دست از یکدندگی و لجاجت برداشتن و به اصطلاح شیطان را از خود دور کردن.


    • از دور داد می‌زنه
    وقتی چیزی یا کسی آنقدر واضح و آشکار باشد که خودش را بر ملا کند. شفاف بودن چیزی.




    • از دور دل می‌برد، از نزدیک زَهره
    کسی یا چیزی که از دور خوب و جالب باشد، اما از نزدیکگ بد و زشت.

    • از دماغ فیل افتاده
    خیلی ناز و افاده داره. شخص متکبر.


    • از دنده چپ بلند شدن
    بدقلق و بداخلاق شدن و سر ناسازگاری گذاشتن.



    • از سکه افتادن
    چیزی که جلا و زیبایی اولیه خود را از دست داده باشد.


    • از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
    از راحت‌ترین تا نایاب‌ترین چیز‌ها (معمولاً خوراکی) فراهم است.


    • از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید
    به کسی که وضع را بدتر و ناگوارتر از اول کرده باشد می‌گویند. تقاضای برگرداندن وضع به حالت اول.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • با دست پس می‌زنه با پا پیش می‌کشه
    کسی که رفتار دوپهلو داشته باشد یعنی در ظاهر از چیزی یا کسی دوری و خودداری کرده و بی‌میلی نشان دهد اما در واقع به آن تمایل داشته باشد.



    • با دمش گردو می‌شکنه
    نهایت خوشحالی (اشاره به موش در هنگام یافتن گردو).


    • با دم شیر بازی کردن
    کار خطرناک انجام دادن.



    • بادمجان بم (بد) آفت ندارد
    کسی که هیچ عارضه و ناراحتی او را از پا نیفکند و بر او اثر نکند. کنایه از افراد و یا اشیاء مقاوم و جان سخت.



    • بادمجان دور قاب چین
    متملّق و چاپلوس.

    • با دوستان مرّوت، با دشمنان مدارا
    اگر می‌خواهیم آسوده و بی دغدغه زندگی کنیم طریقه معاشرت چنین است. رفتاری جوان‌مردانه با دوستان و تحمل دشمنان.


    • باران آمد ترک‌ها هم رفت
    هنگامی که گذشت زمان موجب از یاد رفتن بدی‌ها و سوابق زشت کسی شود.


    • بار کج به منزل نمی‌رسد
    با تقلّب و نیرنگ و خلاف نمی‌توان کاری از پیش برد و یا آن کار نتیجه خوبی ندارد.


    • باری به هر جهت
    کار سر هم‌بندی و از سر بی‌علاقگی.

    • بازار شام
    کنایه از جای بسیار شلوغ و آشفته.


    • با زبان بی‌زبانی
    با رفتار و عمل و با اشاره غیر مستقیم منظور خود را به کسی فهماندن.


    • باز ته خیار تلخ شد
    حرف کسی که اشتباه و خطایی از او سر زده و کار یا چیزی بد و خراب از آب در آمده باشد و از او ایراد گرفته باشند. مشخص شدن ماهیت کسی که علیرغم سرشتش نمی‌خواسته کار درستی را انجام دهد و نتیجه‌اش معکوس باشد.


    • بازی اشکنک داره سر شکستنک داره
    در بازی خواه ناخواه به انسان آسیب هم ‌می‌رسد. انجام هر کاری با خطرات و مشکلاتی همراه است.

    • باغ تفرج است و بس، میوه نمی‌دهد به کس
    کنایه از دنیا و یا هر چیز و هر کس دیگری که ظاهری زیبا و فریبنده داشته باشد اما مفید و سودمند نباشد و ارزش امید بستن نداشته باشد.


    • بالا آنجاست که بزرگ نشسته باشد
    برای انسان بزرگ و متشخص بالا و پائین مجلس تفاوت نمی‌کند و در واقع هر جا که او نشسته باشد همانجا بالا و صدر مجلس است.


    • بالاتر از سیاهی رنگی نیست
    آخرین حد هر چیز بد و یا خطرناک که دیگر بدتر و خراب‌تر از آن وجود نداشته باشد و در آن مرحله قید همه چیز را بزنند و خود را برای بدترین حالت ممکن آماده کنند.


    • بالاتو دیدم، پائینت را هم دیدم
    اشاره به چاخان‌بازی و دروغ‌گویی کسی؛ روزی گدایی در خانه‌ای را زد، صاحب‌خانه که روی پشت بام بود گفت: اگر پائین بودم چیزی می‌دادم. دفعه دیگر وقتی گدا آمد و چیزی طلب نمود صاحب‌خانه گفت: اگر در بالاخانه بودم برایت می‌آوردم و گدا گفت...


    • بالا خانه‌اش را اجاره داده
    عقل و شعور و معرفت را از دست داده، دیوانه شده.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • بالای چشمت ابروست
    به افراد پر توقع که زود از هر حرفی ناراحت می‌شوند حتی نمی‌توان گفت: بالای....


    • با لباس سفید می‌آید با کفن سفید می‌رود
    عقیده و سفارش بزرگ‌ترها در مورد ازدواج مبنی بر اینکه: دختر وقتی شوهر کرد و با لباس سفید عروسی به خانه شوهر رفت باید تا آخر نزد او مانده و با خوب و بدش بسازد و فکر جدایی را از سر بیرون کند تا اینکه با مرگ خانه را ترک نماید.


    • باید چراغ بردارد و عقبش بگردد
    در حسرت چیز یا کسی که قدرش را ندانسته‌اند و اکنون از دست رفته می‌گویند.


    • با یک دست نمی‌شود دو تا هندوانه برداشت
    در آن واحد نمی‌توان دو کار مختلف را با هم انجام داد چرا که در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمی‌رسد.

    • با یک غوره سردیش می‌کنه با یک مویز گرمیش
    آدم ضعیف البُنیه‌ای که با کوچک‌ترین چیزی وضعیت مراجی‌اش تغییر کند و همچنین آدم ضعیف النفسی که طبق گفته و نظر این و آن تغییر عقیده دهد.


    • با یک گل بهار نمی‌شه
    با دیدن جزء و یک نشانه مثبت نمی‌توان نتیجه‌گیری کاملاً امیدوارانه و کلی کرد.


    • بچه زاییدم قاتق نونم باشه قاتل جونم شد
    گله از بچه ناخلف و ناسازگار و دردسر آفرین.


    • بخت یکبار در خونه آدم را می‌زنه
    اشاره به اینکه باید از فرصت‌های بدست آمده حدکثر استفاده را برد.

    15481_216.jpg


    • بخشش از بزرگ‌تر است
    همیشه گذشت و بخشش از کسی است که بزرگتر (از لحاظ سنی) و یا بزرگوارتر است.


    • بخند تا دنیا به رویت بخندد
    بهترین برخورد با روزگار و سختی‌ها و مشکلات آن، که در نتیجه زندگی آسان‌تر سپری خواهد شد. راحت‌تر با مشکلات برخورد کردن.


    • بخور و بخواب کارمه، الله نگهدارمه
    از زبان تنبل و مفت‌خور و بیکاره.


    • بخیه صد تا یک قاز زدن
    رحمت بی‌فایده، کار کم درآمد، گله خیاط‌ها از کم سودی شغلشان.

    • بدتر از کوری بی‌شعوری
    شعور و معرفت برای انسان والاترین ارزش محسوب می‌شود و وجود آن حتی از نعمت بینایی نیز محسوس‌تر و مهم‌تر است؛ زیرا نقصان هر چیز جبران‌پذیر است جز نقصان عقل و شعور.


    • بدم! بمیر و بدم!
    خطاب به آدم تنبل و فرصت‌طلب که بخواهد از زیر کار شانه خالی کند.


    • بدهکار را هیچی نگی طلبکار می‌شه
    سکوت و کوتاهی در مطالبه بدهکار را پررو و بی‌خیال می‌کند.


    • برادر را جای برادر نمی‌گیرند
    کسی را به جای کس دیگر بازخواست یا مجازات نمی‌کنند.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • برادریمان به جا، بزغاله یکی هفت صنار
    دوستی و نزدیکی به جای خود، حساب و کتاب هم به‌ جای خود.


    • برای خالی نماندن عریضه
    انجام کاری ظاهری و نه چندان مهم و با ارزش بنا بر مصلحت.


    • برای کسی بمیر که برات تب کنه
    برای کسی که ناراحت باش و خودت را به آب و آتش بزن که او هم متقابلاً تو را دوست داشته باشد.


    • برای لای جرز خوبه
    به هیچ دردی نمی‌خورد (برای هیچ کاری مفید نیست).



    • برای نهادن چه سنگ و چه زر
    وقتی قرار است انسان هر آنچه از مال و مکنت را که دارد در این دنیا بگذارد و برود چه فرقی می‌کند سنگ و ریگ بی‌مقدار باشد یا زر و گوهر.

    • برای هفت پشتم بسه
    زیاد و بیش از اندازه بودن چیزی.


    • برای همه مادره برای من زن بابا
    کسی که برای دیگران کارآمد و دلسوز و مهربان باشد و برای دوستان و بستگان نامهربان و بی‌تفاوت یا حتی بد خواه باشد.


    • برای یک بی‌نماز در مسجد را نمی‌بندند
    به خاطر یک استثنا از قرار و قاعده مرسوم چشم نمی‌پوشند.


    • برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدن
    برای سودی مختصر باعث زیان و خسارت کلی شدن.

    • بُر خوردن
    قاطی و هم تراز شدن کسی با جمعی به طور تصادفی.


    • برزخ شدن
    دلتنگ و غمگین و کسل شدن.



    • برق از سر پریدن
    از شنیدن خبری یا قیمتی که انتظار آن نمی‌رود، متحیر و شوکه شدن.



    • برگ سبزی است تحفه درویش
    تعارف و تواضع در هنگام تقدیم پیشکشی.



    • برو کشکت را بساب
    به دنبال کار خودت برو و به کار دیگران و در کاری که به تو مربوط نیست دخالت نکن.

    • بره کلاه بیاره، سر را با کلاه می‌آورد
    کنایه از آتشی بودن و تندروی و شرارت شخص. رفتار افراطی و نامناسب در برخورد با موضوع یا شخصی.


    • برهنه و خوشحال
    بی‌خیال، کسی که حتی در شدت فقر شاد و دور از غم باشد.


    • بُزخر
    کسی که جنـ*ـسی را به زیر قیمت واقعی آن بخرد.


    • بزک نمیر بهار می‌یاد، کُمبزه خیار می‌یاد
    حرف و وعده‌های سر خرمن و از سر باز کُنک به کسی دادن.


    • بزن بر طبل بی‌عاری که آن هم عالمی دارد
    در زندگی خود را به بی‌عاری، بی‌دردی و بی‌خیالی زدن.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • بزنم به تخته
    عقیده بر این است که هنگام تعریف از حُسن کسی یا چیزی برای چشم نخوردن به تخته یا وسیله چوبی ضربه می‌زنند.


    • بسا کسان که به روز تو آرزومندند
    اشاره به کسانی که از شرایط و وضعیت موجود خود ناراضی بوده و ناشکری و ناسپاسی می‌کنند، در حالی که خیلی ‌ها به همان موقعیت حسرت بـرده و آرزو می‌کنند که به جای او باشند.


    • بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
    سفر و رنج سفر به انسان چیزهای مختلفی می‌آموزد و او را با تجربه و پخته می‌کند و تکرار این سفرها و تحمل سختی‌ها و افزایش دانسته‌ها کم‌کم انسان را به پختگی لازم می‌رساند.


    • بعد از سیری لقمة پنج سیری
    نظیر: آدم سیر شصت لقمه می‌خوره.

    • بعد از نود و بوقی
    پس از مدت زمان بسیار طولانی.



    • بعد از یک عمر گدایی شب جمعه یادش رفته!
    پس از چندین بار تکرار کاری و داشتن تجربه کافی مرتکب اشتباه شدن.


    • بفهمی نفهمی
    حالت بینابین و غیر قطعی برای هر چیزی.


    • بکُشید و خوشگلم کنید
    کسانی که برای زیباتر شدن حاضرند هر رنج و درد جسمانی را تحمل کنند.


    • بگذار خودم را جا کنم، آن وقت ببین چه‌ها کنم
    عقیده کسی که در ابتدای کار برای رسیدن به هدف و پیشبرد کارش خود را جلوه داده و سازگاری و حوصله داشته باشد و وقتی موقعیت خود را تثبیت کرد و بر اوضاع مسلط شد هر طور دلش خواست رفتار کند.

    • بگذار در کوزه آبش را بخور
    نوشته، سند و یا هر چیز دیگری که بی‌ارزش و بی‌خاصیت و به درد نخور باشد.


    • بگیر ببند، بده دست پهلوون
    کسی که وقتی همه‌ کارها با کوشش و زحمت و هنر دیگری انجام شده آن را به نام خود تمام کند.


    • بلا نسبت
    عبارتی که در پوزش خواهی از به زبان آوردن مطلبی زشت یا رکیک می‌گویند.


    • بُل گرفتن
    با رندی و زرنگی از فرصت غیر منتظره‌ای به سود خود استفاده کردن.


    • بلندگو قورت دادن
    اشاره به صدای خیلی بلند و گوش خراش.

    • بند دل پاره شدن
    یکباره و به شدت ترسیدن و وحشت کردن.


    • بند را آب دادن
    لو دادن و از دست دادن چیزی. فاش شدن راز.


    • بو بردن
    مطلع و با خبر شدن از چیز یا کاری مخفی.


    • بوی حلواش می‌آمد
    کسی که پایان عمرش نزدیک بوده و آثار مرگ در او پدیدار شده باشد.


    • به اسب شاه گفتند یابو
    به کسی که از کوچک‌ترین حرف یا حرکتی ناراحت شده و قهر کند.


    • به اسم بچه، مادر می‌خوره قند و کلوچه
    استفاده از موقعیت و توفیق دیگری نظیر: به نام من به کام تو.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • به پست کسی خوردن
    بر حسب تصادف به کسی برخورد کردن.



    • به تریج قباش خورده
    کسی که از حرفی یا کاری بدش آ»ده و به شخصیتش بَر خورده باشد.



    • به تیپ هم زدن
    دو نفر که بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده و با جار و جنجال و مرافعه از یکدیگر جدا شوند.


    • به تیر غیب‌ گرفتار شدن
    به مرگ یا بلای ناگهانی دچار شدن.



    • به حساب (یا خدمت) کسی رسیدن
    کسی را تنبیه کردن و کیفر دادن.


    • به خاک سیاه نشاندن
    کسی را بدبخت و تیره‌روز کردن، بیچاره کردن و به ذلّت افکندن.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • به خدا رسیدن
    برای انجام کار یا رفتن به جایی رنج و غذاب و مشقت فراوانی متحمل شدن.


    • به خون کسی تشنه بودن
    با کسی دشمنی شدید داشتن و از او متنفر بودن.


    • به در می‌گوید دیوار بشنود
    به طور غیر مستقیم و با گوشه و کنایه منظور خود را بازگو کردن، حرف دل یا متلک و یا ایراد و انتقاد خود را به کسی یا در مورد کسی گفتن اما منظور کس دیگری بودن.


    • به دست و پای کسی افتادن
    در نهایت عجز و خاکساری به کسی التماس کردن و توسل جستن.


    • به دعای گربه سیاه (گربه کوره) باران نمی‌آید
    دعا یا نفرین آدم بدخواه یا نفهم و بی‌ارزش مستجاب نمی‌گردد.



    • به دل چسبیدن
    لـ*ـذت‌بخش و مقبول قرار گرفتن چیزی.



    • به دل کسی راه رفتن
    مطابق میل کسی رفتار کردن.


    • به رخ کشیدن
    خود نمایی کردن، به نمایش گذاشتن، منت گذاشتن.

    15482_275.jpg
     
    بالا