پیشنهادی ضرب المثل رایج زبان فارسی

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
  • به روباهه گفتند شاهدت کیه؟ گفت دُمم
کسی که برای تبرئه خود، هم‌دست خود را شاهد بگیرد.


  • به روی باز کسی می‌روند نه به در باز
برای میهمانان برخورد خوب و چهره گشادة میزبان مطرح است نه سفره پهرن و پذیرایی او.


  • به ریش کسی خندیدن
کسی را بی‌آنکه متوجه باشد مسخره کردن.



  • به سیم آخر زدن
قید همه چیز را زدن، برای رسیدن به هدف خود را از قید هر تکلف و آبرو یا حرمت رها کردن. نهایت تلاش را انجام دادن.

  • به کک بنده
گدا صفت، کسی که برای بی‌ارزش‌ترین چیز وکم‌ترین منفعت نظر داشته باشد.


  • به گرد پاش نمی‌رسد
به دو معنی:

1- اشاره به دوندة گریزان و ترسان یا عجول.

2- کسی که از جهتی در سطحی بسیار بالا قرار دارد و دیگری به حدّ و مرتبه او نمی‌رسد.



  • به گردن گرفتن
مسؤولیت امری را متقبل شدن.


  • به گوش خر یاسین خواندن
حرف یا نصیحتی که شنونده چیزی از آن نفهمد، راهنمایی و پند بی‌حاصل و بیهوده به گوش نااهل.


  • به لعنت خدا نمی‌ارزد
جنس نامرغوب که حتی ارزش لعنت فرستادن هم نداشته باشد.


  • به ما که رسید وا رسید
گِله شخص بد شانس به این معنی: نوبت ما که شد وضع به هم ریخت و عوض شد.


  • به مالت نناز که به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده
اشاره به اینکه ثروت و زیبایی دو چیز متزلزل و ناپایدار هستند و نباید به آن‌ها مغرور و دلخوش بود.


  • به نام من به کام تو
کسی که از اسم و یا موقعیت کس دیگری استفاده کند.

  • به هر سازی رقصیدن
تمکین و اطاعت، هر تکلیف و دستوری را پذیرفتن.


  • به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
در همه جا مشکل و گرفتاری وجود دارد و وضع به همین منوال و اوضاع زندگی به همین ترتیب است و فرق چندانی نمی‌کند.



  • بی‌چاک دهن
بد دهن، کسی که همیشه دهانش به فحش و بد و بی‌راه باز باشد.


  • بی‌چشم و رو
نمک‌نشناس و قدرنشناس.



  • بیل‌زنی باغچه خودت را بیل بزن
به کسی گویند که در کار خودش وامانده و با دخالت در کار دیگری در صدد اصلاح و راه انداختن کارش برآید.


  • بی‌مایه فطیره
بدون زحمت و خرج کار پیش نمی‌رود.

15483_528.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • به هر سازی رقصیدن
    تمکین و اطاعت، هر تکلیف و دستوری را پذیرفتن.


    • به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
    در همه جا مشکل و گرفتاری وجود دارد و وضع به همین منوال و اوضاع زندگی به همین ترتیب است و فرق چندانی نمی‌کند.



    • بی‌چاک دهن
    بد دهن، کسی که همیشه دهانش به فحش و بد و بی‌راه باز باشد.


    • بی‌چشم و رو
    نمک‌نشناس و قدرنشناس.



    • بیل‌زنی باغچه خودت را بیل بزن
    به کسی گویند که در کار خودش وامانده و با دخالت در کار دیگری در صدد اصلاح و راه انداختن کارش برآید.


    • بی‌مایه فطیره
    بدون زحمت و خرج کار پیش نمی‌رود.

    15483_528.jpg


    • پا بند شدن
    گرفتار و اسیر چیزی یا کسی شدن به دلیل انس و علاقه یا به دلایل اخلاقی و وجدانی.

    15205_216.jpg




    • پاپوش درست کردن
    برای کسی دردسر و مزاحمت به وجود آوردن و موقعیتش را خراب کردن.



    • پاچه پاره
    بی‌حیا و بی‌آبرو و دریده.



    • پا در کفش کسی کردن
    مزاحمت، فضولی و دخالت در کار کسی.



    • پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد
    در انجام کارها باید حد مرز خود را شناخت و به اندازه شأن و وسع و توان خود پیش رفت.

    • پُرسان پُرسان می‌توان رفت هندوستان
    پرسیدن عیب نیست و می‌توان به مقصود رسید وکامروا شد.



    • پز عالی، جیب خالی
    کسی که ظاهری آراسته و فریبنده دارد ولی پول و مال منالی ندارد.



    • پسر نوح با بدان بنشت خاندان نبوتش گم شد
    اشاره به تأثیر همنشین بد.



    • پشت چشم نازک کردن
    کسی که خودش را بگیرد و با بی‌اعتنایی و فخر‌فروشی و افاده با کسی برخورد کند.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • پارسال دوست امسال آشنا
    به کسی که بعد از غیبت و مدت طولانی او را ببینند می‌گویند، یعنی قبلاً دوست و صمیمی بودیم، اما حالا فقط با یکدیگر آشنایی داریم.



    • پا روی دم کسی گذاشتن
    کار به کار کسی داشتن و با دخالت و ایجاد مزاحمت او را اذیت کردن.



    • پا سوز شدن
    به پای کسی یا چیزی هدر رفتن و سوختن.



    • پاشنه دهن را کشیدن
    زبان به فحش و بد و بی‌راه و ناسزا باز کردن.



    • پایان شب سیه سپید است
    نباید نا امید شد زیرا بالاخره پس از رنج و سختی خوشی و راحتی است.



    • پایش روی پوست خربزه است
    دارای موقعیت بسیار سست و لغزنده و خطرناک است.



    • پایش روی مار باشد بر نمی‌دارد
    اشاره به تنبلی و بی‌حالی بیش از حد.

    • پشت دست داغ کردن
    توبه از تکرار کاری به دلیل ضرر و پشیمانی و یا توقع بی‌جا طرف مقابل.



    • پشت گوش انداختن
    بی‌اعتنایی و بی‌اهمیتی نسبت به خواهش یا فرمان کسی.



    • پشه لگدش کرده
    آدم ضعیف یا نانازی که با کوچک‌ترین کسالت از پا درآمده.



    • پنج انگشت یکی نمی‌شود
    همه انسان‌ها از لحاظ صفت و روحیات یک جور و مثل هم نیستند.



    • پوست انداختن
    برای انجام کاری یا در برخورد با موقعیت ناموافقی رنج و مرارت و مشقات فروان کشیدن.

    • پول بده سر سیبیل شاه ناقاره بزن
    اشاره به مبالغه‌آمیز به قدرت و کارآمدی پول و یا همچنین رشوه در پیشبرد کارها.



    • پول پول می‌آورد
    هرچقدر پول و سرمایه بیشتر باشد به همان نسبت سود و بازدهی آن بیشتر خواهد بود.



    15206_707.jpg




    • پول‌دار به کباب، بی‌پول به دود کباب
    آدم بی‌پول ناچار با رویا و خیال داشتن چیزی خوش است.



    • پول را روی مرده بگذاری زنده می‌شود
    مبالغه در مورد کاربرد پول و ثروت.



    • پولش از پارو بالا می‌رود
    آدم بسیار ثروتمند و پو‌ل‌دار را می‌گویند.



    • پول علف خرس نیست
    اشاره به خرج‌تراشی و بیهوده خرج کردن پول.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • پول مثل چرک کف دست است
    همانطور که چرک دست بالاخره پاک شده و از بین می‌رود، پول هم بالاخره خرج می‌شود و نمی‌ماند.



    • پهلوون پنبه
    پهلوان پوشالی و دروغین، طعنه به آدم ضعیف.



    • پیاز هم داخل میوه‌ها شد
    اشاره به شخص فرومایه و بی‌مقدار که خود را داخل حرف یا کار بزرگ‌تر و بالاتر از خود کند.



    • پیرم و می‌لرزم، به صد جون می‌ارزم
    با اینکه پیر و لرزان شده‌ام از صد جوان نیرومندتر و کارآمد‌تر هستم.


    15208_361.jpg


    • پیراهن عثمان کردن
    چیزی را بهانه شر و نزاع و بگیر و ببند و تسویه حساب قرار دادن.

    • تا گوساله گاو شود، دل صاحبش آب شود
    اشاره به انتظاری سخت و طولانی جهت رسیدن به نتیجه مطلوب.



    • تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
    با اینکه خبر از دهانی به دهان دیگر بزرگ می‌شود، اما به هر حال در ابتدا نکته‌ای هر چند کوچک وجود داشته است.



    • تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
    باید دید قسمت چیت و طالع و شانس در چه حد است.



    • تب تند زود عرق می‌کنه
    علاقه شدید در مورد کاری یا نسبت به چیزی و کسی که که معمولاً به همان اندازه هم زود از بین ‌می‌رود.

    • تحفه نطنز
    اصطلاحاً به چیز و حتی به شخص بی‌مقدار کم‌ارزش می‌گویند.



    • تخم دو زرده کردن
    کنایه از کسی که کار کوچکی را بزرگ جلوه داده است.



    • تخم مرغ به چانه بستن
    پر حرفی، ورّاجی.



    • تخم مرغ دزد شتر دزد می‌شود
    دزدی کوچک و بی‌اهمیت آخرش به دزدی بزرگ و رسوا کننده منجر می‌شود.



    • تخم نابسم‌الله
    اشاره به یچه یا آدم شرور و شیطان و پرآزار.

    • تدبیر دگر باشد و تقدیر دگر
    تدبیر و چاره‌جویی انسان در برابر تقدیر و سرنوشتی که از سوی خداوند رقم خورده هیچ است و قدرت مقابله با آن ندارد و همان خواهد شد که خدا خواهد.



    • ترحم بر پلنگ تیز دندان- ستم‌کری بود بر گوسفندان
    رحم وشفقت نسبت به ظالم، ستم بر مظلوم است.



    • ترس برادر مرگ است
    مساوی دانسات ترس و مرگ؛ و چه بسا که ترس به دلیل تکرار و استمرار بدتر از مرگ باشد.



    • ترش کردن
    ناراحت شدن.



    • ترشی نخوری یک چیزی می‌شی
    به طعنه مسخره به کسی می‌گویند که تا حدی چیزی را بلد است و از آن سر در می‌آورد.



    • ترک عادت موجب مرض است
    کنار گذاشتن عادت‌ها کار بسیار مشکلی است و موجب ناراحتی و آزار شخص و یا حتی بیماری روحی یا جسمی او می‌شود.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • پیش قاضی و معلّق بازی؟!
    نزد آدم رند و همه فن حریف نمی‌توان ادعای زرنگی و زیرکی کرد.



    • پیش کور یک چشمی پادشاه است
    ارحج و برتر بودن چیز یا شخص بد بر بدتر.



    • پیمانه کسی پر شدن
    به دو معنی:

    1- صبر کسی تمام شدن.

    2- عمر کسی به پایان رسیدن.



    • پیه‌اش به تنت خورده
    گیر فلان کس یا فلان چیز یا فلان کار افتادنو ضرر و صدمه‌اش به دیگران رسیدن.



    • پیه زیادی را به پاشنه مالیدن
    اسراف و نفله کردن چیزی که زیاد باشد.

    • پیش قاضی و معلّق بازی؟!
    نزد آدم رند و همه فن حریف نمی‌توان ادعای زرنگی و زیرکی کرد.



    • پیش کور یک چشمی پادشاه است
    ارحج و برتر بودن چیز یا شخص بد بر بدتر.



    • پیمانه کسی پر شدن
    به دو معنی:

    1- صبر کسی تمام شدن.

    2- عمر کسی به پایان رسیدن.



    • پیه‌اش به تنت خورده
    گیر فلان کس یا فلان چیز یا فلان کار افتادنو ضرر و صدمه‌اش به دیگران رسیدن.



    • پیه زیادی را به پاشنه مالیدن
    اسراف و نفله کردن چیزی که زیاد باشد.

    • تا بوده چنین بوده
    از گذشته تا حال وضع به همین منوال بوده.



    • تا تنور داغ است
    تا فرصت هست و موقعیت مناسب وجود دارد باید از آن استفاده کرد.

    15210_575.jpg




    • تا چشم بر هم زنی
    در مدت زمان خیلی کوتاه، فوری و زود.



    • تا ریشه در آب است امید ثمری هست
    هیچ‌گاه نباید ناامید شد همیشه روزنه امیدی وجود دارد.



    • تا کور شود هر آنکه نتواند دید
    خطاب به آدم حسود یا پیغام برنده به حسود.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • ترمز بریدن
    دور برداشتن و عدم خودداری در امری.



    • تر و خشک با هم سوختن
    هنگامی که مقصر و بی‌تقصیر، گناهکار و بی‌گـ ـناه همه با هم مجازات شوند.



    • تره به تخمش می‌ره حسنی به باباش
    نسبت دادن بچه به پدر که غالباً در مورد کارهای زشتِ بچه گفته می‌شود.



    • تره خرد نکردن
    اعتنا نکردن و ارزش و اهمیت ندادن به کسی.



    • تعارف آمد نیامد دارد
    تعارف باید سنجیده و حساب شده باشد؛ زیرا ممکن است طرف مقابل آن را بپذیرد و شخص گرفتار و پشیمان شود.

    • تعارف شاه عبدالعظیمی
    تعارف زبانی و ظاهری نه از ته دل.



    • تف سر بالا
    عیب‌گویی و بد گفتن از متعلقان و منتسبان خود که به خود شخص بر می‌گردد.



    • تکه بزرگش گوشش است
    تهدید و ضرب و جرح یا دچار ساانحه شدن طوری که بزرگ‌ترین عضو گوشش باشد.



    • تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
    بی‌حساب و بدون رنج و زحمت نمی‌توان به بزرگی رسید.



    15211_187.jpg





    • تند رفتن
    مبالغه و زیاده‌روی کردن.



    • تنبل نرو به سایه سایه خودش می‌آیه
    در تمسخر آدم سست و بی‌حالی که منتظر است همه چیز برایش حاضر و آماده شود.



    • تن را چرب کردن
    خود را برای دعوا و کتک خوردن آماده کردن.



    • تنش می‌خارد
    اشاره به کسی که هـ*ـوس کتک خوردن کرده باشد.



    • تو آن ور جوی، من این ور جوی
    جدایی از یکدیگر و قطع رابـ ـطه، از هم سوا شدن و کاری به کار یکدیگر نداشتن.

    • تا بگی «ف» می‌گم فرحزاد
    کسی که بخواهد از هوش و فراست خود تعریف کند.



    • توبه گرگ مرگ است
    کسی که پیوسته توبه کند اما آن را بشکند و نتواند دست از عادت زشت خود بردارد.



    • توپش پُره
    خیلی شاکی و عصبانی است.



    • تو حرف دویدن
    داخل حرف دیگران شدن و قطع کردن سخن گوینده به خاطر حرف خود.



    • تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
    نمود و اشاره مختصری به موضوع که از آن بتوان به مطالب و معانی فراوانی پی‌برد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • تو دعوا نان و حلوا خیرات نمی‌کنند
    در بین دعوا و شلوغی کسی به فکر رعایت چیزی نسیت.



    • تو را چه کار با این و آن، نونت را بخور خرت را بران
    سرت به کار خودت باشد و به کار دیگران دخالت نکن.



    • توزرد در آمد
    طرف مورد نظر بی‌لیاقت و ناجور و بدرد نخور از آب در آمد.



    • تو شیشه‌اش هم بکنی نم خودش را پس می‌دهد
    بیشتر منظور زن بی‌عفت است که محدودیت و سخت‌گیری در موردش فایده‌ای ندارد.



    • تو قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شه
    مطلب و سخن ناشنیده و غیر قابل قبول.



    • تو کوک کسی رفتن
    در بحر کسی رفتن و حواس خود را معطوف او کردن.



    • تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی‌ره
    خطاب به نصیحت‌گو و صاحب نظری که خودش به می‌گوید عمل نمی‌کند.



    • تو مو می‌بینی و من پیچش مو
    خطاب به آدم بی‌تجربه و ناپخته که سطحی و ظاهری با چیزی یا موضوعی برخورد کرده و عمیق و موشکافانه آن را بررسی نمی‌کند.



    • تو هفت آسمان یک ستاره نداشتن
    کنایه از بد شانس و بی‌چاره و بی‌پول.



    • توی پایه کسی کردن
    گول زدن و مغبون ساختن کسی در معامله.



    • توی پول غلت می‌خوره
    اشاره به آدم بسیار ثروتمند و پول‌دار.

    • توی دل ریختن
    مشکل یا غصه و ناراحتی را درون خود نگه داشت و تحمل کردن و به رو نیاوردن.



    • توی ذوق کسی زدن
    ایراد گرفتن و حقیر کردن کار یا رفتار کسی به طوری که از شور و شوق بیفتد.



    • تیر به سنگ خوردن
    بی‌نتیجه ماندن کار و به مقصود و منظور نرسیدن.



    • تیری در تاریکی انداختن
    شانسی و با حدس و گمان کاری انجام دادن.



    • تیشه به ریشه زدن
    از هستی ساقط کردن، چیزی را از بیخ و بُن از بین بردن.



    • تیغ زدن
    پول یا چیز مفت از کسی گرفتن، گوش بُری.

    15212_290.jpg




    • تیمم باطل است آنجا که آب است
    فرع در مقابل اصل، نامرغوب در مقابل مرغوب و هر چیز پست و بی‌ارزشی در برابر نوع عالی و آن به حساب نیامده و بی‌رونق و بی‌قدار خواهد بود.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • جا تره بچه نیست
    وقتی چیزی یا کسی در محل مورد انتظار نباشد.



    15216_209.jpg




    • جانا سخن از زبان ما می‌گویی
    حرف دل خود را از زبان طرف صحبت شنیدن.



    • جان به لب رسیدن
    تحمل رنج و سختی زیاد.



    • جانماز آب کشیدن
    خشکه مقدسی و تظاهر به تقدس و ایمان، در حدی که پاکی جانماز شک کند.



    • جای سوزن انداختن نیست
    شلوغی و ازدحام و فشردگی جمعیت است که به اندازه پایین آمدن سوزن جا وجود ندارد.



    • جایی نمی‌خوابه آب زیرش بره
    آدم زرنگ و زیرکی کگه کاملاً مواظب است و کاری نمی‌کند که باعث ضرر و زیانش شود.



    • جسته گریخته
    حرف یا موضوعی که کم و بیش پراکنده و ناقص گفته یا شنیده شود.



    • جلوی حرف مردم را نمی‌توان گرفت
    سفارش در مورد بی‌اعتنایی به حرف مردم.



    • جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است
    در هر مرحله بتوان به ضرر و زیان خاتمه داد کم‌ترین فایده‌اش ضرر کردن بیشتر است.



    • جلوی کسی گاو زمین زدن
    نهایت مهمان‌نوازی و خیر مقدم از رودربایستی.



    • جمعتان جَمعه، یکی‌تون کَمه
    معمولاً کسی که تازه وارد جایی شود خطاب به جمع می گوید.



    • جنس ارزان را پولدارها می‌خرند
    چون جنس ارزان بی‌عیب و یا با دوام نیست، لذا باید مجدداً خریداری شود یا پولی صرف تعمیرش گردد.



    • جنگ اول به از صلح آخر
    وقتی تمام حرف‌ها و قرار مدارها و حساب کتاب‌ها در همان ابتدای کار گفته شود بعداً دلخوری و ناراحتی پیش نمی‌آید.



    • جنگ زرگری
    جنگ و جدال ساختگی برای گول زدن و سود بردن.



    • جواب ابلهان خاموشی است
    با نادان و یا کسی که خود را به نفهمی زده نباید هم کلام شد و جوابش را داد.



    • جواب‌ های! هوی
    جواب فحش و بد زبانی، خشونت و بدزبانی و جواب خوبی و خوش زبانی، ملایمت و خوش‌زبانی است.



    • جوان است و جویای نام آمده
    تازه‌کار یا جوانی که غرور و جسارت و هارت و پورت زیادی داشته و به دنبال کسب شهرت و مقام باشد.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    15214_153.jpg




    • جوان‌ها در قفسند، پیرها در هوسند
    معروف است که پیرها بیشتر از جوان‌ها سر وگوششان می‌جنبد.



    • جوانی کجایی که یادت بخیر
    کسی که به پیری رسیده باشد و با تاسف و حسرت دوران جوانی و نشاط خود را بیاد آورد.



    • جوانیه و نادانی
    تبرئه جوان و توجیه حرکات و اعمال ناپسندش.



    • جو بده منزل عوض کن
    امر به آماده شدن برای رفتن و جا عوض کردن و مرخص شدن از جایی.



    • جوجه را آخر پاییز می‌شمارند
    نتیجه کار آخرش مشخص می‌شودنباید از ابتدا زیاد دلخوش و امیدوار بود.



    • جور استاد به ز مهر پدر
    خشونت و سخت‌گیری و آزار معلم و استاد از محبت و نوازش پدر هم بهتر و مفیدتر است.



    15215_284.jpg




    • جیک نزدن
    کوچک‌ترین حرفی نزدن، صدایی از کسی در نیامدن.



    • جیک و پیکشون یکی است
    همه حرف‌ها و راز و رمزشان پیش هم است.



    • جیـ*ـگر جیگره، دیگر دیگره
    عشق و محبت نسبت به جگر گوشه با عشق و محبت دیگران فرق می‌کند.



    • جیم شدن
    گریختن و ترک کردن جایی به طور پنهانی و ناگهانی.



    • جوش نزن شیرت خشک می‌شه
    به کسی که در مورد چیزی یا در مشاجره سر و صدا می‌کند و حرص می‌خورد می‌گویند.



    • جو فروش گندم نما
    کسی که ظاهری خوب و باطنی نازیبا دارد.



    • جون به جون کسی کردن
    برای فهماندن مطلب به شخص نفهم، لجوج یا بد جنس و یا برای کار آمدن و جذب او از جان مایه گذاشتن وآخر هم نتیجه نگرفتن.



    • جون به عزرائیل نمی‌ده
    سخت‌گیر، خسیس.



    • جـون تو جـون خونه، علی‌الخصوص صندوق‌خونه
    کسی که بخواهد خانه‌اش را به کسی بسپارد به شوخی این سفارش را می‌کند.



    • جهود بازی در آوردن
    سر و صدا و بی‌آبرویی کردن.



    • جهوده خون دیده
    کسی که از اندک خون و جراحت بترسد. ترسو



    • جیب گدا ته نداره
    اشاره به اشخاصی که برای جمع‌آوری پول حرص می‌زنند.



    • 3جیبش را تار عنکبوت زده
    بی‌پول و فقیر شدید.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • چاقو دسته خودش را نمی‌بُرد
    بستگان و نزدیکان به یکدیگر خــ ـیانـت نمی‌کنند.



    15217_131.jpg


    • چاه باید از خوش آب داشته باشد
    انسان باید ذاتاً خودش خمیره و وجود کاری را داشته باشد.



    • چاه کن همیشه ته چاه است
    کسی که بد خواه دیگران باشد خود نیز دچار مشکل و گرفتاری خواهد شد.



    • چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
    هر کس به دیگران بدی کند و ناراحتی به وجود آورد، خوش هم به آن دچار خواهد شد.



    • چپ چپ نگاه کردن
    نگاه خشم آلود و غضبناک و قهر آمیز.



    • چپ می‌ره راست می‌آید
    کار یا حرف ناراحت کننده‌ای را مدام تکرار کردن مثل: گله، بهانه گیری، توقع بی‌جا، منت گذاشتن و غیره.



    • چپ اندر قیچی
    به هم ریخته و آشفته. کج و راست بودن و پیچ و خم داشتن چیزی.



    • چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
    نتیجه کار نسنجیده و تحقیق نشده، پشیمانی و زیان است.



    • چراغ ظلم تا صبح نمی‌سوزد
    ظلم و ظالم همیشه دوام نمی‌یابد.



    • چراغانی پارسال
    به کسی که در جریان امری نباشد و سؤوالات ناشی از عدم اطلاع بکند، می‌گویند.



    • چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
    اول رسیدگی به وضعیت خود و خانواده و فراهم کردن آسایش آن‌ها سپس کمک به دیگران.



    • چشته خور
    کسی که مفت‌خوری و کمک گرفتن همیشگی از دیگران عادت کرده باشد.



    • چشم بسته غیب می گوید
    کس که از موضوعی روشن و واضحی خبر می‌دهد.



    • چشمت روز بد نبیند
    در هنگام تعریف موضوع و صحنه بد و ناراحت کننده یا ترسناک که آرزو کنند شنونده از دیدن آن دور باشد.



    • چشم چشم را نمی‌بیند
    تاریکی بیش از حد.



    • چشم حسود کور
    انشاالله کسی که نمی‌تواند خوشی و پیشرفت کسی را ببیند کور شود.



    • چشم دیدن کسی را ندارد
    بسیار حسود و بدخواه است.



    • چشم زدن
    نظر زدن، وقتی کسی یا چیزی با دیدن و تعریف کسی بیمار یا خراب یا دچار خطر و ضرر می‌شود.



    • چشم و دل سیر
    نسبت به مال یا خوردن بی‌تفاوت بودن و طبع بلند داشتن.



    • چشم و گوش بسته
    کسی که از حقایق امور آگاه نیست و چیزی نمی‌داند.



    • چشم‌ها را درویش کردن
    نظر ناپاک نداشتن، چشم روی چیزی یا کاری بستن و دیده را نادیده کردن.



    • چشم‌هایش آلبالو گیلاس می‌چینه
    اشتباهی دیدن، چیزی را که جلو چشم است نمی‌بیند و از این و آن سوال می‌کند.



    • چشمش هزار کار می‌کنه که ابروش نمی‌دونه
    زیرک و موذی.



    • چشم هم چشمی
    رقابت از روی حسادت.
     
    بالا