پیشنهادی ضرب المثل رایج زبان فارسی

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
  • زاغ سیاه کسی را چوب زدن
تعقیب کردن و زیر نظر داشتن کسی. تعقیبش و تجسّس و احوال کسی را کردن.



15237_223.jpg




  • زبان به دهان گرفتن
ساکت شدن و حرف نزدن.



  • زبانت را گاز بگیر
امر به حرف نزدن به کسی که حرف نامربوطی مثل توهین مقدسات یا نفوس بد بر زبان جاری کرده باشد.



  • زبان خر را خلج می‌داند
هر کس زبان مثل خود را بهتر می‌فهمد و با آن آشنا‌تر و راحت‌تر است.



  • زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌کشد
اشاره به تأثیر خوش زبانی و بکار بردن الفاظ نیکو پسندیده.



  • زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد
احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از گفتن حرف‌های نیشدار و خطرناک که ممکن است به قیمت جان تمام شود.



  • زبانم مو درآورد
اشاره به تکرار بیش از حد حرفی یا توضیحی و یا در خواستی.



  • ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا
به کسی می‌گویند که با تعارفات بیهوده مرتب حاشیه می‌رود و اصل مطلب را بیان نمی‌کند.



  • زخم شمشیر خوب می‌شود، زخم زبان خوب نمی‌شود
واقعیتی غیر قابل انکار اینکه چه بسا جراحات هولناک که معالجه شده اما اثر و زخمی که از یک سخن سوزاننده و تأثیرگذار بر جای می‌ماند همیشه در دل و ذهن باقی و ماندگار خواهد بود و قابل ترمیم و اصلاح نیست.



  • زدی ضربتی، ضربتی نوش کن
پس از انجام هر کار یا حرف زشت و ناشایستی باید منتظر تلافی و مقابله به مثل بود.



  • ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
از آنجا که عشق با بی‌قراری و اضطراب و ناشکیبایی همراه است، با صبر و حوصله فرسنگ‌ها فاصله دارد.



  • زمستان تمام شد، روسیاهی به ذغال ماند
در مواقعی می‌گویند که کسی بدی کرده و یا امیدی را ناامید کرده باشد، یعنی: بالاخره هر چه بود گذشت و یا هر طور بود مسئله حل و کار انجام شد امّا سرافکندگی و خجالت برای آن شخص باقی خواهد ماند.



  • زن بلاست، انشالله هیچ خانه‌ای بی‌بلا نباشد
عقیده مردها نسبت به زن و اینکه هر خانه‌ای با وجود زن صفا و روشنایی و رونق دارد.



  • زن راضی مرد راضی گور پدر قاضی
هنگام که کسی در کار دو نفر دخالت و یا قضاوت کند، اما خود طرفبن با هم کنار آمده باشند و از زندگی یا معامله با یکدیگر راضی باشند.



  • زن کبابه، خواهر زن نان زیر کباب
اشاره به دل‌چسب‌تر بودن خواهر زن در برادر زن.



  • زنگوله‌ی پای تابوت
کودک یا کودکانی را می‌گویند که در زمان پیری والدین متولد شده باشند.



  • زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند
دوعوای زن و شوهر موقتی و زودگذر است و نباید در اینگونه درگیری‌ها مداخله نمود.
 
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    15239_623.jpg




    • زنی که جهاز نداره این همه ناز نداره، مردی که نون نداره این همه زبون نداره
    گفتگوی زن و شوهر برای خفیف کردن یکدیگر در مشاجره.



    • زهر ریختن
    آسیب رساندن و صدمه زدن به کسی.



    • زیر آب کسی را زدن
    از کسی بد گفتن و نزد دیگری بی‌اعتبار ساختن، وسیله بیکاری یا اخراج کسی شدن.



    • زیر بلیط در آوردن
    تحت اختیار گرفتن.



    • زیر پای کسی را خالی کردن
    نظیر: زیرا آب زدن، یغنی با توطئه و سخن‌چینی موجب اخراج و بیکاری یا بی‌اعتباری کسی شدن.



    • زیر پای کسی نشستن
    با حرف‌های بی‌اساس و مغرضانه نظر کسی را عوض کردن و فریب دادن.



    • زیر سیبیلی در کردن
    نادیده گرفتن و خود را به ناآگاهی زدن.



    • زیر سرش بلند شده
    کنایه از کسی که هوایی شده و با کسی سر و سرّی دارد، دل به کسی و جای دیگری بسته.



    • زیر شالش قرصه
    جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.



    • زیرش زدن
    کار یا قول و یا حرف خود را انکار کردن.



    15238_147.jpg




    • زیره به کرمان بردن
    پیشکش بی‌ارزش، متاعی را برای فروش یا استفاده به مرکز و محل تولید آن بردن.



    • زینب ستم‌کِش
    کسی که خیلی مصیبت و بلا و سختی کشیده باشد (اشاره به ستم‌ها و مصیبت‌های وارد شده بر حضرت زینب).
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • سال به سال دریغ به پارسال
    افسوس گذشته و اینکه هرسال از سال قبل بدتر است.

    15241_374.jpg




    • سالی که نکوست از بهارش پیداست
    چیز یا کار بد و نادرستی که آخر و نتیجه اش از همان اول معلوم باشد.



    • سایه کسی را با تیر زدن
    دشمنی و کینه بیش از حد نسبت به کسی داشتن.



    • سبزی کسی را پاک کردن
    نزد کسی چاپلوسی و مجیز گفتن، تملق گویی کسی به منظور خاصی.



    • سبک سنگین کردن
    درباره خوب و بد حرف یا کاری فکر کردن و سنجیدن.



    • سبیلش آویزان شده
    کسل و دمغ شدن به جهت ناکام ماندن و کنف و نامید شدن.



    • سبیل کسی را چرب کردن
    برای پیشبرد کار با پول و رشوه طرف را راضی کردن.



    • ستاره سهیل شده
    کسی را خیلی دیر به دیر بتوان دید.



    • سحر خیز باش تا کامروا شوی
    صبح زود از خواب بیدار شدن هم باعث سرحالی است و هم می‌توان به تمام کار های روزانه رسیدگی کرد.



    • سخت بگیری، سخت می‌گذره
    کارها را باید ساده و آسان گرفت تا زندگی یه راحتی سپری شود.سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت کوش.



    • سراپا گوش بودن
    با دقت و حواس جمع گوش کردن.



    • سر از پا نشناختن
    خوشحالی و شادمانی بیش از حد.



    • سر بسته گفتن
    مطلبی‌ را کامل و روشن بیان نکردن و آن را لفافه و به طور مختصر گفتن.



    • سر به بیابان گذاشتن
    به ستوه آمدن و فرار کردن از خانه و کاشانه برای آسوده بودن.



    • سر به زنگاه
    درست به موقع و در زمان حساس.



    • سر به سر، بی‌دردسر
    چیزی را با چیز دیگر مبادله و معاوضه کردن.



    • سر به سنگ خوردن
    بر اثر کار یا راهی اشتباه شکست خوردن و رنج و مرارت کشیدن را تحمل کردن اما تجربه آموختن، گوشمالی و تنبه شدن در اثر گردش زمان.



    • سر به هوا
    کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.



    • سر بی‌گـ ـناه پای دار می‌رود اما بالای دار نمی‌رود
    بی‌گـ ـناه ممکن است برای مدتی متهم شود، اما بالاخره بی‌گناهی‌اش ثابت می‌شود.



    • سر پیاز ی یا ته پیاز؟
    به کسی می‌گویند که بدون حق و اجازه خود را داخل حرف و کاری که مربوط به او نیست بکند(یعنی تو چیکاره‌ای).



    • سر پیری و معرکه گیری
    به کسی گفته می‌شود که در سن پیری کاری را که در شأن او نیست انجام دهد.



    • سر خر را برگرداندن
    تغیر دادن راه، یا عوض کردن حرف، تغییر مسیر دادن.



    • سر دیگ حلیم، روغن می‌رود
    زودتر از موقع و با عجله سر کاری رفتن.



    • سر را با پنبه بریدن
    با نرم خویی و زیرکانه کار و نیت ناپسند خود را عملی ساختن و کسی را گرفتار کردن.



    • سرش برای فلان کار درد می‌کنه
    بسیار مشتاق انجام آن کار و تحمل مشکلات احتمالی‌اش است.



    • سرش بره قولش نمی‌ره
    آدم بسیار خوش قول و مورد اطمینان.



    • سرش به تنش زیادی می‌کنه
    کسی که سراغ خطر بزرگی می‌رود.



    • سرش به تنش می‌ارزه
    به شخص محترم و درست حسابی‌می‌گویند.



    • سرش تو لاک خودشه
    کاری به کار کسی نداره.



    • سر قبری گریه کن که مرده توش باشه
    انجام کاری که فایده داشته باشد.



    • سر کسی را زیر آب کردن
    کسی را مخفی و پنهان کردن یا کشتن و از بین بردن.



    • سر کسی شیره مالیدن
    گول زدن و مغبون کردن.



    • سر کیسه را شل کردن
    خرج کردن و بخشیدن.



    15242_299.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • سر گنده‌اش زیر لحاف است
    وقتی جزء ناچیزی از حقیقتی آشکار شده و هنوز قسمت بزرگ مشکل کار و گرفتاری، باقی مانده و در پیش باشد.



    • سرم را بشکن نرخم را نشکن
    در دو معنی:

    1- کسی که حاضر است سرش بشکند اما قدر و ارزشش کم نشود.

    2- حرف کاسب و کارگری که با او زیاد چانه بزنند و او حاضر به کم کردن نرخش نباشد.



    • سُر و مُر و گنده
    چاق و سلامت و سرحال.



    • سرمه را از چشم می‌دزدد
    کسی که در دزدی مهارت فراوانی دارد.



    • سر و ته یک کرباس
    همه یک جور و مثل هم.



    • سر و دست شکستن
    شدیدا طالب چیزی یا کسی بودن و نسبت به آن اشتیاق فراوان نشان دادن.



    • سرو گوش آب دادن
    کسب اطلاع کردن، به دست آوردن خبر.



    • سری تو سرها در آوردن
    برای خود، کسی و کاره‌ای شدن، بزرگ و با قابلیت و سرشناس شدن.



    • سری که درد نمی‌کنه دستمال نمی‌بندند
    بیهوده و بی‌مورد نباید خود را به دردسر انداخت و مشکل و نگرانی به ‌وجود آورد.



    • سفره دل را باز کردن
    حرف دل و راز خود را با دیگران در میان گذاشتن.



    • سفره نینداخته، بوی مشک می‌دهد
    تقدیم هدیه یا انجام کار بی‌ارزشی که زورکی و خارج از حد توان باشد، بهتر و آبرومندتر است که انجام نشود.



    • سفید سفید صد تومن، سرخ و سفید سیصد تومن، حالا که رسید به سبزه هرچی بگی می‌ارزه
    برتری دختر گندمین یا سبزه رو بر دیگران.



    • سق سیاه
    نفرین گیرا، بدنفوسی که پیش بینی‌اش درست از آب درآید.



    • سکوت علامت رضاست
    سکوت در برابر نظرخواهی یا در قبال انجام کار و یا معامله، به منزله پذیرفتن و رضایت به انجام آن کار می‌باشد.



    • سکه یک پول سیاه کردن
    خفیف و بی‌آبرو کردن، بی‌حرمت و بی‌ارزش نمودن (در حد بی‌ارزشی یک پول سیاه).



    • سگ دو زدن
    تلاش و دوندگی بیش از حد در پی کسب روزی یا برای انجام کاری.



    • سِگِرمه‌ها تو هم رفتن
    اخم کردن.



    • سگ زرد برادر شغال است
    دو چیز یا دو نفر که در بدی مثل هم باشند.



    • سگ سوزن خورده
    بی‌قرار، سردرگم و پریشانی که بی‌وقفه و بی‌هدف در تلاش و تقلا باشد.



    • سگش به از خودشه
    در مورد کسی یا بچه‌ای که از او تعریف بی‌مورد شده می‌گویند.



    • سگش به این می‌ارزد
    مبالغه در برتری چیزی یا فردی بر چیز یا فرد مشابهش.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • سلام سلامتی است
    کم‌ترین فایده سلام خیری است که در این کلمه وجود دارد و شخص با ادای آن در واقع برای طرف مقابل آرزوی سلامتی و برکت می‌کند.



    • سلام گرگ بی‌طمع نیست
    باز کردن باب دوستی و صمیمیت از سوی بیگانه که با سلام آغاز می‌شود ممکن است از روی طمع و چشم داشت باشد باید مواظب بود.



    • سنبه‌اش پر زور است
    خیلی عصبانی و ناراحت است.



    • سنگ بزرگ علامت نزدن است
    طرح‌ها و نقشه‌ها و یا تهدیدهای بزرگ و بیش از حد توانایی که انجام آن غیر ممکن باشد.



    • سنگ به در بسته می‌خورد
    همه گرفتاری‌ها برای آدم بیچاره و گرفتار پیش می‌آید، بدبختی روی بدبختی آمدن.



    • سنگ تمام گذاشتن
    کاری را به طور کامل و به نحو احسن و شایسته انجام دادن و از هیچ چیز کم نگذاشتن.



    • سنگ روی سنگ بند شدن
    چیزی در جای خودش باقی نماندن و هرج و مرج بوجود آمدن.



    • سنگ کسی را به سـ*ـینه زدن
    از کسی طرفداری وجانب‌داری کردن.



    • سنگ مفت، گنجشک مفت
    استفاده از فرصت‌های مناسب که احتمال سود بردن دارد و اگر فایده نداشته باشد ضرری هم ندارد.



    • سنگ‌ها را واکندن
    دو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو روشن و مشخص شود.



    • سوتی دادن
    خرابکاری و اشتباه غیر عمدی و سهل‌ انگارانه، خطا و اشتباه ساده‌لوحانه.



    • سوسکه بچه‌اش از دیوار بالا می‌رفت، می‌گفت قربون دست و پای بلوریت
    اشاره به لوس و ناز کزدن بچه و اینکه: فرزند هر کسی به نظر خودش زیبا و بدون عیب و ایراد است. و یا هر کس عقل خود به کمال می‌بیند و فرزند خود به جمال.


    • سه تار زدن
    به هدر دادن و از بین بردن مال و سرمایه در راه بیهوده.



    • سیب پای درختش می‌افتد
    ماهیت و شخصیت هر کس نشان دهنده خانواده و اصالت اوست و از آنجا سرچشمه می‌گیرد.



    • سیب زمینی بی‌رگ
    کسی که از چیزی ناراحت و دلخور نمی‌شود و هیچ چیز برایش ناخوشایند نیست. خون‌سرد و بی‌تفاوت.



    • سیب سرخ برای دست چلاق خوبه
    چیز یا شخص خوب و شایسته نصیب آدم بد و نالایق شدن.



    • سیر از گرسنه خبر نداره، سوار از پیاده
    ثروتمند و توانگر از حال و درد فقیر و بی‌نوا بی‌خبر است.



    • سیر به پیاز می‌گـه بد بو
    کسی که خودش پر از عیب و ایراد است اما کوچک‌ترین عیب دیگران را بزرگ جلوه می‌دهد.



    • سیزده بدر سال دگر خونه شوهر بچه بغـ*ـل
    شعری که معمولا دختران در روز سیزده بدر هنگام گره زدن سبزه می‌خوانند.



    • سیلی نقد به از حلوای نسیه
    هرچه نقد به دست آید هر چند کم و اندک باشد بهتر از چیزی است که زیاد اما دیر و با وعده و وعید به دست آید.


    15243_906.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • شال و کلاه کردن
    آماده رفتن شدن.



    • شاه می‌بخشه شیخعلی خان نمی‌بخشه
    هنگامی بالادست یا صاحب حق چیزی را ببخشد اما زیر دست خساست کرده و از بخشیدن خودداری کند.



    • شانه خالی کردن
    از زیر کاری در رفتن و آن را به عهده نگرفتن.



    • شاهنامه آخرش خوشه
    باید منتظر نتیجه شد و آخر کار را دید و به پیروزی‌های موقتی امیدوار نبود.



    15310_796.jpg




    • شپش تو جیبش چارقاب می‌زنه
    نهایت بی‌پولی و فقر.



    • شتر با بارش گم ‌می‌شود
    جایی که خیلی شلوغ و درهم برهم باشد.



    • شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لُپ لُپ خورد گـه دانه دانه
    حساب‌های خوش خیالانه پیش خود کردن، آرزوهای دور و دراز.



    • شتر دیدی، ندیدی
    سفارش به راز نگهداری و دیده را نادیده گرفتن.



    • شتر سواری دولا دولا نمی‌شود
    استفاده از وسیله نامناسب جهت پوشاندن عیب و پنهان داشتن گـ ـناه و تقصیر.



    • شتر و گاو پلنگ
    هر چیز نامعلوم و غیر مشخصی که از آن نتوان سر در آورد. عدم تناسب اجزاء تشکیل دهنده یک چیز. کنایه از زرافه.



    • شتره شلخته
    آدم نامنظم، کسی که در انجام کارها یا از لحاظ سر و وضع یا خانه و زندگی، به هم ریخته و شوریده باشد.



    • شتری است که در خانه همه می‌خوابد
    مسئله یا موردی است که برای همه پیش می‌آید (مثل ازدواج و مرگ).



    • شریک دزد و رفیق قافله
    دورو و منافق، کسی که در ظاهر دوستی کند اما در باطن دشمن یا کمک و همراه دشمن باشد.



    • شست پات تو چشمت نره
    جمله تمسخرآمیز به شخص ناشی و دست و پا چلفتی.



    • شستم خبردار شد
    مطلع و با خبر شدن از موضوعی پوشیده و پنهان، پی‌بردن به رمز و راز، متوجه و ملتفت چیزی شدن.



    • شکرآب شدن
    بین دو نفر کدورت و اختلاف بوجود آمدن.



    • شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند
    تشکر از خدا بخاطر نعمت‌های فراوانش موجب لطف و بخشش بیشتر اوست و گله و ناسپاسی موجب از دست رفتن نعمت‌ها خواهد شد.



    • شکمش گوشت نو بالا آورده
    کسی که با رونق گرفتن وضع کار و زندگی، خود را بگیرد و ناز و ادا داشته باشد.



    • شکم گرسنه دین و ایمان ندارد
    آدم فقیر و گرسنه دیگر به فکر دین و آخرت نیست و برای رفع گرفتاری خود ممکن است دست به هرکاری بزند.


    15311_472.jpg


    • شُل بدی سفت می‌خوری
    باید در برابر زور و قُلدری محکم ایستاد و نرمی و ملایمت را کنار گذاشت. مقابله با سختی‌ها با ابزار مناسب.



    • شل کن سفت کن در آوردن
    هر لحظه تغییر حالت و عقیده دادن.



    • شلم شوربا
    درهم برهم و آشفته، چیز یا جای بی‌سرو سامان.



    • شمر جلودارش نیست
    کسی که در عصبانیت یا هنگام قدرت یکه تاز، شرور و نابکار و خود مختار باشد.



    • شمشیر از رو بستن
    آماده برای جنگ و جدال.



    • شمشیر را غلاف کردن
    ترک مجادله و مخاصمه، آشتی کردن.



    • شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
    کسی که وارد جمعی، به خصوص جمع دوستان شود می‌گوید.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • شنونده باید عاقل باشه
    هر حرفی را که از دیگران شنیده می‌شود نباید فوراً باور و قبول کرد بلکه باید با عقل و منطق آن ار سنجید.



    • شنیدن کی بود مانند دیدن
    توصیف اشخاص و اشیاء و اماکن دیدنی نمی‌تواند به اندازه دیدن آن‌ها مفید باشد.



    • شورش را در آوردن
    از حد گذراندن هر چیز.



    • شهر فرنگه، از همه رنگه
    در وصف احوال عجیب غریب یا چیز‌ها جورواجور را می‌گویند.



    • شیرم را حرامت می‌کنم
    هنگامی که مادر از فرزند خود رضایت نداشته باشد یا بخواهد او را از انجام کاری منع و منصرف کند می‌گوید.



    • شیرین بیا، شیرین برو
    کم بیا، کم برو تا شیرین و عزیز باشی.



    • شیری یا روباه؟
    به کسی که بعد از انجام امری یا آوردن پیغامی برگشته باشد می‌گویند یعنی مثل شیر پیروز و کامروا با دست پُر بازگشته‌ای یا شکست خورده و با دست خالی، مثل روباه؟



    15312_485.jpg




    • شیله پیله نداشتن
    درست‌کاری و با خلوص نیت، ساده و بی‌کلک.

    • صابون به دل مالیدن
    خود را برای کسب لـ*ـذت روحی یا جسمی آماده کردن، وعده و وعید خوش به خود دادن.



    • صابون چرک را می‌برد، چرک صابون را
    هر عملی یک عکس‌العمل دارد، در خشم و پرخاشجویی اگر طرف مقابل ناراحت می‌شود، خود پر خاشگر هم از ناراحتی بی‌نصیب نمی‌ماند.



    • صابون کسی به تن خوردن
    هنگامی که صدمه و ضرر و بدی‌های کسی به شخص دیگر رسیده و ثابت شده باشد.



    • صبر ایّوب
    صبر فراوان و طولانی مدت.


    15322_924.jpg




    • صبر قاصد خداست، کارها روبرو است
    معروف است که: یک بار عطسه کردن به معنای صبر یا انحراف از کار است و عطسه دوم اقدام به انجام کار را تأکید می‌کند.



    • صدا از دریوار در بیاد از فلانی در نمی‌یاد
    کم حرف بی‌سر و صدا، در بعضی مواقع در مورد سکوت از روی ترس (یا تعجب و یا شنیدن حرف حق و درست نیز گفته می‌شود).



    • صد تا چاقو بسازه یکیش دسته نداره
    وصف دروغگو و پشت هم انداز.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • صدتا یک غاز
    حرف‌های بی‌ارزش و بی‌سروته.



    • صغری کبری چیدن
    مقدمه چینی، حاشیه رفتن.



    • صلاح مملکت خویش خسروان دانند
    هر کسی مصلحت کار خود را بهتر از دیگران تشخیص می‌دهد.



    • صنار بده آش، به همین خیال باش
    برای ناامید و منصرف کردن کسی می‌گویند که به چیزی امید بسته و دل خوش کرده باشد.



    • صورت زیبای ظاهر هیچ نیست/ ای برادر سیرت زیبا بیار
    ظاهر و صورت زیبا به درد نمی‌خورد، باطن زیبا و اخلاق و روحیات نیکو داشتن ارزشمند و موجب موفقیت و عزّت انسان در برابر خدا و دیگران و دیگران است.



    • صورتش را با سیلی سرخ نگه می‌داره
    اشاره به حفظ آبرو کردن.


    • ضرر تلخه
    ضرر و زیان اگر هم باشد ناراحت کننده است.



    15327_588.jpg






    • طاقتم طاق شد
    بیش از این تحمل ندارم، صبرم تمام شد.



    • طاقچه بالا گذاشتن
    ناز کردن همراه با قهر به منظور بیشتر منت کشیدن طرف مقابل.



    15328_987.jpg




    • طبل توخالی
    ظاهری با هیبت و پر سروصدا اما درون و باطنی پوچ و توخالی.



    • طشت از بام افتادن
    بی‌آبرو و رسوا شدن، آنچه پوشیده بوده برملا گشتن.



    • طلا که پاکه، چه منتش به خاکه
    شخص پاک و درست‌کاری برای اثبات بی‌گناهی خود، به رفع و رجوع و شاهد و واسطه نیاز ندارد.



    • طناب مفت گیر بیاره خودشه دار میزنه
    مفت‌خور و سوءاستفاده کننده، کسی که از هیچ چیز مفت صرف‌نظر نکند.



    • طوطی‌وار
    یاد گرفتن چیزی یا گفتن حرفی بدون فکر و دانستن معنی آن (مثل طوطی).
    15321_331.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • ظالم و همیشه سالمه
    اشاره به اینکه مظلومان و ستم‌دیدگان همواره گرفتارند اما ستمگر همیشه سر حال و سالم است و ستمگری خود ادامه می‌دهد.



    15329_531.jpg




    • ظاهر و باطن
    بی‌ریا، روراست و ساده، دل و زبان یکی بودن.
    • عاقبت جوینده یابنده بود
    هر که جویای هر چه باشد بالاخره آن را بدست خواهد آورد زیرا هیچ چیز در برابر همت و تلاش و پشت‌کار انسان غیر ممکن و دست نیافتنی نیست.



    15331_841.jpg




    • عاقلان دانند
    به دو معنی:

    1- به کسی می‌گویند که عیب و بدنامی خود را روی دیگری بگذارد و برعکس حرف بزند.

    2- حرف کسی که از چیزی سر در نمی‌آورد.



    • عجله کار شیطان است
    هیچ کاری با عجله و اظطراب به سرانجام خیر و نتیجه درست و مطلوب نخواهد رسید.



    • عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
    اگر خدا بخواهد چه بسا دردسرها و توطئه‌ها و دشمنی‌ها به دست خود دشمن موجب خیر و برکت می‌گردند.



    • عرش را سیر می‌کند
    به کسی می‌گویند که بخاطر وقوع امری مطلوب و غیر منتظره بسیار خوشحال و ذوق‌زده باشد.



    • عروس تعریفی گوزو از آب در اومد
    درباره کسی می‌گویند که بر خلاف خوشگویی‌ها و تعاریفی که از او شده رفتار ناپسندی را انجام می‌دهد.



    • عروس نمی‌تونست برقصه، می گفت اتاق کجه!
    کسی که قادر به انجام کاری نباشد و برای توجیه خود از شرایط و ابزار کار ایراد بگیرد. بهانه تراشی.



    • عروس هزار داماد
    منظور دنیا و بی‌وفائی آن است که هر روز بر وفق مراد کسی است و روز بعد از او روی می‌گرداند.



    • عزرائیل هم رغبت نمی‌کنه طرفش بیاد
    اشاره به آدم زشت و لاغر یا بیماری که آنقدر از ریخت و رو افتاده و بدحال است که عزرائیل هم از او روی می گرداند.



    • عزرائیل را جواب کردن
    به کسی یا بیمار بدحالی می‌گویند که از مرگ حتمی جان بدر بـرده باشد.



    • عشق‌هایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود
    عشق واقعی با نفس‌پرستی و عشقی که با دیدن ظاهر و آب و رنگ به وجود می‌آید فرق می‌کند، عشق‌های ظاهری نتیجه‌ای جز ننگ و بدنامی ندارد.



    • عشـ*ـوه شتری، غمزه خرکی
    ناز بیخودی که اصلاً هم به طرف نمی‌آید.



    • عطایش را به لقایش بخشید
    کسی که چون حاضر به دیدن و مراوده با شخص بداخلاق یا منت‌گذار نیست از خیر لطف و فایدة آن شخص هم صرف‌نظر می‌کند.



    • عقل سالم در بدن سالم
    هرگاه جسم سالم و نیرومند باشد، فکر هم خوب کار می‌کند.



    • عقلش پاره سنگ بر می‌داره یا عقلش گِرده
    عقل سالم و درست حسابی نداره، کم عقل است.



    • عقلش پس کله ‌شه
    کسی که بدن تفکر کاری را انجام داده و پس از به بار آوردن پشیمانی متوجه کار اشتباه خود بشود.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • عقل که نیست، جون در عذابه

    کسی که عقل سلیمی ندارد یا از عقلش درست استفاده نمی‌کند، دچار ضرر و دردسر و عذاب می‌شود.



    • عقل مردم به چشمشان است
    بیشتر مردم ظاهر بین هستند و آنچه را که می‌بینند باور می‌کنند.



    • علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
    باید قبل از اینکه کار از کار بگذرد و اتفاق بد یا مشکل و دردسری به وجود آید به فکر چاره‌اندیشی بود.



    • علف باید به دهن بزی شیرین باشه
    در انتخاب همسر یا انتخاب چیزی، خود فرد باید از طرف مقابل یا آن چیز خوشش بیاید و آن را بپسندد و تمایل داشته باشد نه دیگران.



    • علف زیر پا سبز شدن
    مدت زیادی در جایی به انتظار ایستادن.



    • علی ماند و حوضش
    رفتن همه و تنها ماندن کسی.



    15332_981.jpg




    • عمو یادگار خوابی یا بیدار؟!
    هوشیار و متوجه کردن کسی که در شُرُف ضرر یا خطر است و در وضع نامناسبی قرار دارد.



    • عهد اقیانوس
    گذشته‌های خیلی دور، دورترین زمان.



    • عیب می‌‌ جمله بگفتی هنرش نیز بگوی
    کسی یا چیزی را که فقط بدی‌ها و عیوبش را بیان کنند و خوبی‌ها و مهارتش را نادیده بگیرند.



    • عیسی به دین خود، موسی به دین خود
    دو نفر یا دو گروه یا دو دسته که کاری به کار هم نداشته باشند و هر کس به راه خود و به دنبال کار و عقیده خود برود.
     
    بالا