پیشنهادی ضرب المثل رایج زبان فارسی

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
  • غاز چراندن
نهایت بیکاری.



15383_926.jpg




  • غزل خداحافظی خواندن
به دو معنی:

1- پایان عمر و دم مرگ.

2- جدایی و یا قهر و کناره‌گیری و قطع مراوِده.



  • غسل می‌کنم غسل پشه، می‌خواد بشه می‌خواد نشه
تطهیر و شستشو و کار سطحی و ناقص و سرسری.



  • غفلت موجب پشیمانی است
سهل‌انگاری در کاری یا استفاده نکردن از فرصت مناسب موجب ندامت خواهد شد.



  • غلام حلقه به گوش
مثل بـرده مطیع و گوش به فرمان بودن.



15399_383.jpg




  • غوره نشده مویز شده
به کوچکی که بخواهد بزرگی کند می‌گویند.



  • غول بی‌شاخ و دُم
کسی که هیکل بزرگ و تنونمندی دارد اما به اندازه هیکلش بزرگ نیست. کنایه از فرد قوی هیکل و درشت بنیه اما حقیر و نادان.
  • فاتحه‌اش خوانده است
کسی یا چیزی که عمرش به سر آمده و باید قیدش را زد و از آن دل کند.



  • فتیله را از گوش در آوردن
قطع امید و صرف‌نظر، باز کردن گوش و شنیدن حرفی که آخرین امید ناامید می‌کند، فکری را از سر بیرون کردن. حاضر به شنیدن حرفی که به ضرر فرد می‌باشد.



  • فحش خورش خوبه
در برابر فحش و بد و بیراه و توهین صبور و ملایم و بی‌رگ و بی‌اهمیت بودن.



  • فراموشی هم نعمتی است
اگر انسان از این نعمت بی‌بهره بود، یاد همیشگی مسائل دردناک و غم و غصه دائمی او را از ادامه زندگی باز می‌داشت.



15402_856.jpg




  • فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره!
چون خصلت و ذات فضول اصلاح‌پذیر نیست، با اغراق می‌گویند حتی در جهنم هنگامی که در حال سوختن است نیز دست از وراجی و بیهوده‌گویی بر نمی‌دارد.



  • فکر کرده علی‌آباد هم شهری است
اشاره کردن به کسی که امر بر او مشتبه شده و یا نادانسته و ساده‌انگارانه خود یا دیگری و یا امر کوچک و ناچیزی را بزرگ و مهم بداند و با غرور و رضایت بی‌جا به خود یا دیگری بنازد.



  • فکر نان باش که خربزه آب است
سفارش یا نصیحت به کسی که از امور مهم و اصلی غافل شده و فکر و وقت خود را بر کارهای فرعی و چیزهای بیهوده و بیخودی صرف کند.



  • فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه
به کسی که جثه و اندام کوچک داشته باشد و در عوض بسیار پر هنر و زبر و زرنگ باشد.



  • فلنگ را بستن
آهسته و ناگهانی در رفتن، جیم شدن.
 
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • فاره چون بلند شود سرنگون گردد
    هر اوجی حضیضی و هر خیزی افتی دارد، کسی که در اوج غرور و برتری باشد عاقبت به خواری و حقارت می‌رسد.



    • فوت کوزه‌گری
    علم استادی و خبرگی، لِم کار. ریزه‌کاری‌هایی که در اثر تجربه زیاد و مهارت بالای استاد بدست آید.



    • فهمیدی شوخی، نفهمیدی جدی
    گوینده حرف دل خود را به جهت جلوگیری از ناراحتی طرف با شوخی بزند و اگر طرف متوجه شد آن را شوخی تلقی کند.



    • فیلش یاد هندوستان کرده
    به یاد گذشته و کسی یا چیزی یا جای مورد علاقه خود افتادن و شوق بازگشت به آن پیدا کردن.



    • فیل و فنجان
    دو شخص یا دو چیز که از نظر جثه و ظاهر ناهماهنگ بوده و یکی بزرگ باشد.



    • فیل هوا کردن
    کار بزرگ و سخت غیرممکن.



    • قاپ کسی را دزدیدن
    کسی را تحت اختیار گرفتن و مال خود کردن.



    • قاطی مرغ‌ها شدن
    جوانی که داماد شده یا مجردی که متأهل شده باشد.



    15405_243.jpg




    • قافیه را باختن
    جا زدن و تا آخر تحمل مشکلی را نکردن.



    • قال کار را کندن
    به آخر رساندن و تمام کردن کار یا هر چیز دیگر، ته کار یا قضیه‌ای را بالا آوردن.



    • قال گذاشتن
    کسی را که تنها یا به انتظار گذاشتن و به دنبال کار خود رفتن.



    • قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری
    قدر و ارزش هر کار و هنری را خبره و هنرمند در آن می‌داند.



    • قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
    نعمت‌ها، خوشی‌ها و ایام سعادت و تندرستی همیشگی و پایدار نیستند و انسان وقتی ارزش واقعی آن‌ها را می‌داند که آن‌ها را از دست بدهد و دچار مشکل و گرفتاری شود.



    • قربون برم خدا رو، یک بام و دو هوا رو
    در یک مسئله و امری واحد بنا بر مصلحت دو گونه عقیده و دو برخورد متفاوت داشتن.



    • قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم
    دوستی‌های مادی، کسانی که به خاطر پول و مادیات با کسی دوستی می‌ورزند.



    • قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را؟
    به کسی می‌گویند که حقیقتی آشکار را انکار کند و برای تبرئه خود قسم بخورد.


    15401_339.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • قشقرق به پا کردن
    داد و قال و کولی‌گری، بر سر چیزی فتنه و آشوب به پا کردن.



    • قصاص قبل از جنایت
    محکوم و مجازات کردن پیش از مشخص شدن و اثبات خطا.



    • قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
    توصیه به توجه و اعتنا نسبت به هر چیز کم و اندک، سفارش به صرفه‌جویی که به مرور موجب جمع و قابل توجه شدن هر چیز می‌گردد.



    15406_361.jpg




    • قمر در عقرب
    اوضاع ناجور و نامساعد.



    • قند توی دل آب کردن
    خوشحالی بیش از حد، ذوق‌زده شدن.



    • قوز بالا قوز
    گرفتاری روی گرفتاری اضافه شدن مشکل قبلی به طوری که کار پیچیده‌تر و خراب‌تر شود.



    • قوطی بگیر و بنشان
    پیغام پوچ و بی‌محتوی یا دستور کاری بیهوده به مزاحم دادن جهت رفع مزاحمت و از سر باز کردن.



    • قیمه و قرمه کردن
    زخمی و مجروح ساختن، لت و پار کردن.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • کاچی به از هیچی
    کم هر چیز از نبود و هیچ آن بهتر است.



    • کار از محکم کاری عیب نمی‌کند
    کار را باید دقیق و اساسی و درست حسابی انجام داد تا خیال آدم مطمئن و آسوده‌تر باشد.



    15408_967.jpg




    • کار بجای باریک رسیدن
    کاری به آخرین و خطرناک‌ترین و خراب‌ترین مرحله خود رسیدن و بیخ پیدا کردن، به طوری که چاره‌ای نداشته یا به سختی بتوان برای آن چاره‌ای اندیشید.



    • کار حضرت فیل
    کار بزرگ و مشکلی که انجامش از عهده هر کسی بر نمی‌آید.



    • کارد بزنی خونش در نمی‌آید
    شدت عصبانیت در حدی که خون در بدن منجمد شود.



    • کارد به استخوان رسیدن
    خسته و عاصی شدن از وضعیتی، آخرین حد تحمّل.



    • کار دست خود یا کسی دادن
    باعث اذیت و دردسر و گرفتاری شدن.



    • کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد
    اشاره به اینکه کار نیمه کاره و به آخر نرسیده ارزشی ندارد و هر کس کاری را شروع می‌کند بهتر است خود نیز آن را به پایان برساند.



    • کارش چیه؟ بوق می‌زنه، بخیه به آب‌دوغ می‌زنه
    معرفی شخص بیکار و بی‌هنر.



    • کار نشد ندارد
    انجام هر کاری شدنی است و به همت و اراده شخص بستگی دارد.



    15409_895.jpg




    • کار نیکو کردن از پر کردن است
    تکرار و استمرار در هر کار موجب کسب تجربه شده و در نتیجه آن کار بهتر، با کیفیت‌تر و در حد کمال انجام می‌شود.



    • کار را باید داد دست کاردان
    هرکاری باید به دست کسی که تجربه و تخصص کافی در آن مورد دارد انجام شود، چرا که در غیر این صورت انجام کار با کیفیت و بازدهی مناسب همراه نخواهد شد.



    • کارها نیکو شود اما به صبر
    با صبر و تحمل و بردباری و به مرور زمان انشالله تمام مشکلات حل شده و کارها سر و سامان خواهد گرفت.



    • کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر می‌خواهد و مرد کهن
    هر کسی از عهدة هر کاری بر نمی‌آید. کنایه از لزوم داشتن تجربه و تخصص در انجام هر کاری.



    • کاری کرد کارستان
    کاری فوق‌العاده، نگفتنی و بسیار دقیق و اساسی، کسی که کاری بزرگ و مشکل را به بهترین نحو، درست و حسابی و بدون عیب و نقص انجام دهد.



    • کاری که چشم می‌کنه ابرو نمی‌کنه
    هر کس و هر چیز خاصیت مخصوص به خود را دارد و البته لزوم و تاثیر چشم از ابرو در تمام امور بیشتر است.



    • کاسه‌ای زیر نیم کاسه است
    حُقّه و کلکی در کار است.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • کاسه جایی رود که باز آید قدح
    انجام کار یا انجام دادن هدیه به کسی به امید و با چشم داشت انجام کاری بزرگتر یا دریافت هدیه‌ای گران‌بهاتر از طرف مقابل.



    • کاسه جایی رود که باز آید قدح
    کلافه و سردرگم و مردد بودن، هم و غم پیدا کردن راه چاره داشتن.



    • کاسه داغ‌تر از آش
    کسی که در کاری از صاحب اصلی آن بیشتر جوش بزند.



    • کاسه کوزه را به هم زدن
    به هم ریختن بساط و زندگی، شر و فساد و خسارت و خرابی به بار آوردن.



    • کافر همه را به کیش خود پندارد
    آدم نادرست و خلاف‌کار همه را مانند خودش می‌داند.



    • کبکش خروس می‌خونه
    کسی که بسیار شاد و شنگول باشد.



    • کبوتر با کبوتر، باز با باز
    هر کس باید با هم‌شأن و هم‌زبان و هم‌ردة خود معاشرت، وصلت و یا معامله کند.



    • کپة مرگ
    خوابیدن یا خواباندن توهین‌آمیز و همراه با دلخوری و ناراحتی.



    • کت بده کلاه بده، دو قورت و نیم بالا بده
    کسی که در حق دیگری خدمت و خوبی کرده و دست آخر هم بدهکار شده و دچار زخم‌زبان و توقعات بی‌جا گردد.



    • کجا خوش است؟ آنجا که دل خوش است
    هر کجا که دل و روح انسان شاد و با طراوت شود، آنجا بهترین جا است.



    • کج‌دار و مریز
    ملاحضه و مدارا کردن، احتیاط.



    • کربلا رفتنت بهانه بوَد/ کربلا در میان خانه بوَد
    خدا را در همه جا می‌توان یافت و به او توجه کرد.



    • کُرکُری خواندن
    رجز خواندن، ادعا داشتن، نمایاندن خود به خصوصیتی برجسته.



    • کرم از درخت است
    اشکال و ایراد از خود شخص است که باعث به وجود آمدن مشکل یا آزار و مزاحمت می‌شود.



    • کرم کار است
    کسی که در کاری خبره بوده و مهارت و آگاهی زیادی داشته باشد.



    • کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
    برای انجام کارها جز به خود نباید به دیگران امید و اتّکا داشت زیرا کسی کمک نمی‌کند (یا نمی‌تواند کمک کند).



    • کسی که به ما نریده بود، کلاغ کو. دریده بود!
    بی‌شخصیت و بی‌اعتباری که از برتر و بالاتر از خود عیب‌جویی و سوال و جواب کند.



    • کسی که نمی‌داند فقط خواجه حافظ شیراز است
    موضوعی که همه از آن آگاه و با خبرند.



    • کشتی‌ها غرش شده
    به کسی که در غم و اندوه فرو رفته باشد می‌گویند.



    • کشک چی پشم چی
    انکار موضوع، خود را به راه دیگر زدن و رد کردن اصل مطلب.



    • کف دستم را بو نکرده بودم
    خبر نداشتم، غیب نمی‌دانستم.



    • کف دستی را که مو ندارد نمی‌شود کَند
    چیزی یا پولی را که وجود ندارد نمی‌توان مطالبه کرد، از فقیر مالی یا معنوی نمی‌توان توقع داشت و چیزی دریافت کرد. انتظار و توقع بیهوده داشتن.



    • کف رفتن
    دزدی کردن پنهانی و بدن اینکه کسی بفهمد چیزی را برداشتن (اشاره به کف‌زنی که نوعی از دزدی است).



    15410_373.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • کفر کسی را بالا آوردن
    کسی را عصبانی و خشمگین کردن.



    • کفش کسی را جفت کردن
    جواب کردن، عذر کسی را خواستن و بیرون کردن. در برخی موارد در هنگام خروج میهمان کفش را جفت می‌کردند.



    • کفگیر به ته دیگ خوردن
    ته کشیدن و تمام شدن پول و سرمایه، تهی‌دست شدن و چیزی در بساط نداشتن.



    • کک تو تنبوش افتاده
    ترسیدن و به هول و ولا و دلشوره افتادن.



    • ککش نمی‌گزد
    از چیزی ناراحت و متأثر نمی‌شود، بی‌خیال و لاقید و بی‌اعتنا به امور.



    • کلاغه آمد راه رفتن کبک را یاد بگیره، راه رفتن خودش هم یادش رفت
    تقلید کورکورانه و دنباله‌روی از دیگران و ادای کسی را در آوردن موجب ضرر و گمراهی است.



    • کلاف سر در گم
    کسی که در مورد چیزی راه و چاره را گم کرده باشند و نداند که چه باید کند، یا موضوع وکاری که پیچ خورده باشد.



    • کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
    خطاب به کسی که مشکل خود را نمی‌تواند حل کند و برای حل مشکل شخص دیگر به راهنمایی‌اش می‌پردازد.



    • کلاه خود را قاضی کردن
    حرف یا کاری پیش خود سنجیدن و سبک سنگین کردن، با خودت خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحت‌اندیشی.



    • کلاه سر کسی گذاشتن
    کسی را گول زدن و اغفال کردن و او را مغبون ساختن.



    • کلاهش پس معرکه است
    کسی که در کاری از دیگران عقب مانده باشد.



    • کلاهش پشم نداره
    غیرت و هیبت و جُربزه نداد.



    • کلا همان تو هم می‌رود
    با هم اختلاف پیدا می‌کنیم و دعوایمان می‌شود، از هم ناراحت و دلگیر می‌شویم.



    • کلفت گفتن
    متلک بار کسی کردن، درشت گفتن و طعنه زدن.



    • کلوخ انداز را پاداش سنگ است
    با بدی و ستم باید بدتر و ستمگرانه‌تر برخورد کرد. پاسخ متقابل به مثل.



    • کله‌اش باد داره
    قُد و یک‌دنده‌ای که حرف‌های بزرگ می‌زند و فکرهای خطرناک در سر دارد.



    • کله‌اش بوی قرمه‌سبزی می‌دهد
    کسی که در سر هوای کارها و اقدامات خطرناک و دردسر آفرین و خارج از توان خود بپروراند.



    • کم بخور، همیشه بخور
    کم خوردن به دو منظور: یکی قناعت و دیگر تضمین سلامت که هر دو موجب استمرار و همیشه خوردن است.

    15411_501.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • کمیتش لنگ است
    وضع مالی خوبی ندارد و به سختی زندگی می‌گذراند، دخلش با خرجش مطابقت ندارد.



    • کنگر خورده لنگر انداخته
    کسی که مدت طولانی در جایی مانده و خیال رفتن نداشته باشد.



    • کوتاه آمدن
    دنباله حرف یا کاری را نگرفتن و رها کردن و فیصله دادن به قضیه یا موضوعی که ادامه آن به صلاح نیست، پی موضوع یا حرف را نگرفتن و از آن رد شدن و به ختم غائله راضی گردیدن.



    • کور از خدا چی می‌خواد؟ دو چشم بینا
    در پاسخ به پیشنهاد مطلوب و مورد نیاز یا هنگام پیش آمدن شرایط و موقعیت مناسب و دلخواه می‌گویند.



    • کور خودش است بینای مردم
    کسی که عیوب خود را نمی‌بیند اما دائم از دیگران ایراد می‌گیرد.



    • کوری ببین که عصاکش کور دگر است
    بیماری که از بیمار دیگر پرستاری می‌کند یا درمانده و گرفتاری که به گرفتاری شخص دیگری رسیدگی کرده و به او کمک کند.



    • کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خوره
    معمولاً کسی که صاحب هنر و حرفه‌ای است، خودش از آن بهره‌ای نمی‌برد و در استفاده از هنر خویش تنبل است.



    • کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه
    دنیا با تمام بزرگی‌اش آنقدر کوچک است که در ان دو نفر که یکی بدی کرده و دیگری بدی بالاخره در راه هم قرار می‌گیرند و با هم روبرو خواهند شد و کسی که بدی کرده به سزای عملش رسیده و شرمنده و پشیمان خواهد شد.



    • کی به کیه؟ تاریکیه!
    آشفته بازار، اوضاع بی‌سر و سامان و بدون صاحب، کسی به کسی نبودن.



    • کی‌ میره این همه راه رو؟
    طعنه به کسی که در وصف خود یا دیگری مبالغه و تعریف بی‌جا کند یا ادعا و درخواست بیش از حد لیاقتش داشته باشد.



    • کینه شتری
    کینه طولانی و فراموش نشدنی.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • گاوبندی
    هم‌دستی و تبانی دو نفر برای کلاه گذاشتن طرف مقابل.



    15420_919.jpg




    • گاو پیشانی سفید
    کسی که همه و در هر کجا او را می‌شناسند و معروف است.



    • گاوش زائید
    گرفتاری و بدبختی یا ضرری برایش پیش آمد.



    • گاو نُه من شیرده
    خوبی و خدمت کردن اما در آخر با یک کار یا حرف آزار دهنده زحمت خود را پایمال کردن و از بین بردن.



    • گاهی به اداگاهی به اصول، گاهی به خدا گاهی به رسول
    کسی که بی‌عقیده است و بنابر مصلحت رنگ عوض می‌کند و خود را با تغییر موقعیت و با هر عقیده‌ای هماهنگ و همسو می‌کند.



    • گدا به گدا رحمت به خدا
    کمک و دستگیری یا راهنمایی فقیری به مستحق‌تر از خود، پناه بردن بی‌نوا به بی‌نوای دیگر.



    • گذر پوست به دباغخانه می‌افتد
    به کسی می‌گویند که به دیگری بدی کرده، اما بالاخره روزی با همان شخص سرو کار پیدا می‌کند و احتیاجش به او می‌افتد.



    • گربه دستش به گوشت نمی‌رسه میگه بو میده
    کسی که از بدست آوردن یا انجام خواسته و موقعیت مورد نظرش محروم و ناامید شده روی آن چیز عیب می‌گذارد و اینطور خود یا دیگران را قانع می‌کند که مناعت طبع دارد.



    • گربه را باید دم حجله کُشت
    همان اول کار باید از طرف زهره چشم گرفت تا حساب کار خودش را بکند.



    • گربه رقصاندن
    بازی در آوردن، کسی را سر دواندن و بازی دادن.



    • گربه شور
    تمیز و درست و حسابی نشُستن، شستشوی سرسری و ناقص (مثل گربه‌ای که خود را فقط در آب می‌غلتاند).



    • گردنم از مو باریک‌تر
    در مقابل حرف حق و سخن به جا تسلیم هستم و آن را می‌پذیرم.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • گرسنگی نکشیدی عاشقی یادت بره
    فقیر و درمانده‌ای که از کم‌ترین امکانات و رفع احتیاجات خود محروم است، دیگر نمی‌تواند به عشق و عاشقی فکر کند.



    • گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
    با صبر و حوصله کم‌کم کارها درست می‌شود، به طوری که حتی می‌توان ازغوره ترش حلوای شیرین به دست آورد.



    • گرگ باران دیده
    اشاره به شخص بسیار با تجربه.



    • گرگ در لباس میش
    ظاهری در فریبنده و مظلوم نمایانه برای آسیب رساندن و نابودی.



    • گرم گرفتن
    تحویل گرفتن کسی و با او خودش و بش کردن و صمیمی شدن.



    • گل از گُلش شکفت
    خوشحال و خندان شد (اشاره به غنچه که بر اثر نسیم صبحگاهی شکفته شده و تبدیل به گل می‌شود).



    15421_490.jpg


    • گُل گفتن و گل شنیدن
    رد و بدل شدن حرف‌های خوب، زیبا و صمیمانه بین دو نفر.



    • گل بود به سبزه نیز آراسته شد
    در ظاهر یعنی: خوب بود خوب‌تر هم شد، اما غالباً برعکس و به طعنه در مورد زیادتر شدن عیب کار گفته می‌شود یعنی: خیلی کم عیب و مشکل داشت یکی دیگر هم اضافه شد.



    • گل بی‌خار نمی‌شود
    به دو معنا بکار می‌رود:

    1- هیچ کس و هیچ چیز بی‌عیب و نقص نیست حتی گُل.

    2- برای رسیدن به هدف و مطلوب خود باید بهایی پرداخت و متحمّل رنج و زحمت شد.



    • گل بی‌عیب خداست
    همه انسان‌ها عیب و نقطعه ضعف دارند، فقط خدا از هر گونه عیب و نقص مبرّاست.



    • گل پشت و رو ندارد
    به کسی می‌گویند که به ناچار پشت بر شخص یا جمعی کرده و معذرت می‌خواهد.





    • گل سر سبد
    بهترین و عزیزترین فرد یا چیز در میان بقیه.





    • گل گفتی اما شل گفتی
    توی ذوق زدن کسی که اظهار نظر بی‌ارزش و نه چندان درست و حسابی بکند.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    • گله دست گرگ افتاده
    عده‌ای که گیر حکم و سرپرست حریص و بی‌رحم افتاده باشند.





    • گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
    از پس کارهای هر چند سخت خود بر آمدن و برای رفع مشکلات، درمانده و محتاج کسی نشدن.





    • گنجشک را رنگ می‌کنه جای قناری می‌فروشه
    آدم نادرست و متقلّب و فریب‌کار.





    • گندم برشته شدن
    به جِلز و وِلز افتادن، ناشکیبایی.





    • گندم نمای جو فروش
    کاسب متقلّب که جنس مرغوبی را نشان داده اما موقع تحویل، نامرغوب آن‌ها را تحویل دهد.



    • گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری
    هنگامی که تاوان گـ ـناه و خطای کسی را دیگری پس بدهد.





    • گورم کجا بود که کفنم باشه
    بی‌چیز و فقیر و تهی‌دست.





    • گوز را به شقیقه زدن
    دو چیز و دو موضوع بی‌ربط را به هم مربوط ساختن.





    • گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالة ماست/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
    کسی که نسبت به درخواست‌ها و نصایح دیگران بی‌توجه و بی‌اعتناس و یا عمداً نمی‌خواهد آن‌ها را بشنود و بپذیرد، بنابراین با زور و داد و فریاد هم نمی‌توان به او فهماند.



    • گوش به زنگ
    آماده و منتظر شنیدن خبری یا وقوع امری بودن.





    • گوشت از دهان گرگ کشیدن
    کار بسیار سخت و خطرناکی را با مهارت و شجاعت و از جان گذشتگی انجام دادن.





    • گوشتش زیر دندونشه
    کسی را می‌گویند که جگر گوشه‌اش تحت اراده و اختیار کسی دیگری است و باید در برخورد با او احتیاط و مدارا کند.





    • گوش خواباندن
    منتظر فرصت شدن.





    • گوشش بدهکار نیست
    به نصایح، ایرادها و خواسته‌های دیگران گوش نمی‌دهد و توجهی ندارد، نسبت به اوضاع و احوال پیرامونش بی‌تفاوت و بی‌خیال است.





    • گوش شیطان کر، چشم شیطان کور
    هنگامی که بخواهند از روبراه شدن وضعیتی خبر بدهند می‌گویند.





    • گوشی دست کسی آمدن
    حقیقت موضوعی را فهمیدن و حواس خود را جمع کردن.





    • گیرم پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل؟
    ارزش و اعتبار هر فرد به علم و هنر سرمایه وجودی خود اوست نه به فضائل پدر یا اصل و نسبش.





    • گیوه را ور کشیدن
    آماده شدن و راه افتادن برای اقدام و دست زدن به کاری.
     
    بالا