VIP برای ناشناسی که نیست | کیمیا.ق کاربر انجمن نگاه دانلود

[- کـیـمـیا -]

زِندگی
مِثل یک نَقاشی میمونه
اگه یه جاشو اِشتباه کنی
باید کُلی خط بزنی و
رَنگ بزنی تا کَمرنگ شه؛
و بعد با کار های جَدیدت روی
اون رو بپوشونی/.
زندگی بی دَغدغه نیست ^^

پ.ن: هیچ زندگی بی غَم نیست!
تاریخ دقیق یادم نیست، ۱۳۹۵
-کـآآف | نقاشی زندگی

 

[- کـیـمـیا -]

پُشت آن چِشمان آبی رنگ
چه چیز هارا قایم کرده ای؟
درد را ؟ یا غم را ؟
یا شاید هم ذوق و شوق دوباره دیدنم را؟
هر چه که هست،
حالت چِشمانت را عجیب خواستنی کرده است ...

95/3/20
-کـآآف | خواستنی ترین

 

[- کـیـمـیا -]

چَند سالی می شود
که با رَنگ و بوی تینر آغشته شده ام
و سَعی در کشیدن چِهره ات را دارم؛
اما هیچ کدام به زیبایی و ابهت چهره ی واقعی ات نمی شوند ...
حال هُنر را کنار گذاشته و دَست به قلم شده ام
شاید در این یک برای توصیف تو
موفق تر باشم!
سی خرداد 96

-کـآآف | کیمیا​

 

[- کـیـمـیا -]

×× به نام خدا ××

روزی می آید که دیگر زمانی برای فکر کردن به تو نداشته باشم،
اما گوشه ای از خاطراتم دفن شده ای،
شاید روزی نبش کردم خاطراتت را و باز به یاد نبودنت بیفتم.

کیمیا.ق

*تاپیک برای نوشته های خودم هست ...​

 

[- کـیـمـیا -]

لحظات بودنت کم بودند اما آنقدر عمیق حس شده بودی که هیچ چیز جای خالی تورا پر نمی کرد!
همان موقع که خبر پایان زندگی تو را به گوشم رساندن
نبودنت چاله ای عمیق در دلم شد ...
باور آنکه دیگر نمی توانم ببینمت آنقدر سنگین بود که قلبم از سنگینی اش گرفت و ول نکرد!
فکرمی کردم به آخرین باری که تورا دیدم و هیچ چیز یادم نیامد ...
امان از این خصومت هایی که دامن گیر می شود و در آخر چیزی جز حسرت باقی نمی گذارد.​

 

[- کـیـمـیا -]

تلخ می شود کاممان بعد از نوروزی شیرین!
تا کی می خواهد ادامه دهد و کام چندین نفر دیگر را تلخ کند؟!
واژه ای نحس که حتی با شنیدن آن همه ی وجود آدم زهر می شود.
سرطان را می گویم، آنقدر بی رحم است که بی صدا مهمان خانه ی آدم می شود!
ذره ذره شیره ی وجودت را می مکد و در آخر با حالی بی جان تورا رها می کند ...
نمی دانم تورا هم همینطور رها کرد و رفت؟
شنیده بودم با او می جنگی و امید داشتم برنده ی بازی تو هستی اما
با تمام شدنت تمام امید و باورهام به یکباره دود شد و هیچ چیز از خودشان باقی نذاشته بودند جز حسی پر از پوچی :)​