تاپیک‌های دنباله‌دار بزرگ ترین شیطنت دوران بچگیت؟؟؟

[Zhinous_Sh]

1 و 2

اوووووم....کمد سیسمونیم رو شکوندم....قورباغه گرفتم....بقیش یادم نیست

همه میگن یا اروم و مظلوم بودی...یاهم شر و تخس وشیطون
چیزی ب اسم میانه نمیشناختی

 

[aida.h]

1,2,3,به جز اینا یه بار یه نفرو تو جمع ضایع کردم بیچاره خیلی خجالت کشید.:aiwan_light_girl_wink:

 

[jupiter]

با خواهرم از داخل حیاط با شیلنگ توی خونه همسایمون آب میریختیم

 

[هنگامه ندیم کار]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

احسنت جمعی خلاف میکردین

 

[cinder]

مامانم خیلی چیز های دست بافت دوست داره منم یه دفعه مامانم که خوابید روی همه ی فرش های دست بافی که تازه خریده بود لوازم ارایشش رو خالی کردم

 

[BARANA.R]

تلفن میزدم و قطع میکردم....
سر یکی از بچه ها شکستم...(به عمد نه)
از مهدکودک فرار کردم...
شیشه شکستم....
همین:aiwan_light_don-t_mention:

 

[aylar857]

شماره ٥كارهروزم بود.......

موهاي دخترخالمو قيجي كردمممم...
يه بارم دخترعمومو تودستشويي يه روز كامل زندوني كردم....
صندلي معلمم.....بيخيالش

 

[-ÑïX-]

دستشویی آتیش زدم.
شیشه های اتاقمو آوردم پایین
از درخت بالا رفتم.پرت شدن تو حوض
بچه ها یپنج شیس ساله رو با داستان جن میترسوندم
به دوست داداشم که اسمش ناصر بود و دوست داشت بهش بگم دایی ناصر میگفتم دایناسور
تو شله زرد به جای زعفرون زرد چوبه ریختم
با موچین دست و پای لاک پشت کومولو ها رو از تو لاک میکشیدم بیرون.البته الان پشیمونما.
با داداشم توت سم زده دادم تا دوروز مریش بود
بگم بازم؟!
کلا پیش پیش فعال بودم))

 

[sarkhosh]

صد در صد ی1 و4 . نیم درصد 3
:)