مراد ما از انتشار مطالبی که خوانندگان ما در این صفحه در پایین تر می خوانند، سوای آن اطلاعاتی که نکات جالب به شمار می آید، در آن بخش هایی که نادرست بودن ِ واژه، عبارت و یا کاربردی در زبان فارسی را نشان می دهد، درخواست از فارسی زبانان برای دگزگون ساختن بی درنگ شیوه ی گفتار و نوشتار خود نیست (که کاری ناشدنی و ساده پنداری است). این گونه واژه ها و عبارات و یا کاربردها که به دلایل معینی ( که در بخش های دیگر این تارنما مورد بحث قرار گرفته اند) در طی زمانی دراز و به نادرستی وارد زبان فارسی شده است، امروز به علت گردش فراوان و دراز مدت در زبان فارسی بخشی از ربان ما به شمار آمده و نمی توان حکم نمود که آن ها را باید از امروز به فردا از زبان فارسی بیرون کرد. ما در کنار آن که می پذیریم که زبان فارسی نیز به مانند بسیاری از زبان های مهم جهان غلط هایی در خود دارد، وظیفه ی خود را تنها در آن می بینیم که این غلط ها را مشخص ساخته و چرای آن ها را نیز توضیح دهیم تا هم آنانی که دقت ویژه ای در نوشتن دارند نوشته های خود را پاک شده از آن ها بنویسند، و هم این خودآگاهی در فارسی زبانان پدید آید که بدانند چیزهایی را اشتباه می نویسند ( حتا اگر بزرگانی نیز آن ها را به کار بـرده باشند) تا اندک اندک از دامن زدن بیش تر به این گونه نادرستی ها پرهیز نمایند. بیرون کردن این گونه اشتباهات رایج از زبان فارسی به زمانی بس دراز و به آن خودآگاهی همگانی نیاز دارد که ما بر آن تاکید داریم و به آن اشاره نمودیم.
بر ما این نکته نیز روشن است که نویسندگان و شاعرانی که می کوشند هرگز از حدود پیشین پا را فراتر نگذارند و تنها قاعده ها و قانون هایی را که با آثار بزرگان پیشین ساخته شده است، به تمامی مراعات نمایند، نیازهای جدید زبان و زمان را نادیده می گیرند و مانع از پیشرفت زبان می گردند. آنان باید بدانند به مکتب رفتن برای آموختن امری لازم است، ولی تا پایان عمر هم نمی توان در مکتب ماند.
لیکن از سوی دیگر نیز نمی توان به لگام گسیختگی و زیاده روی تجدد خواهانی که بسیاری شان حوصله ی چندانی نیز برای نشستن در مکتب ندارند و در گفتار و نوشتار خود از به کار گیری بی در و پیکر واژه ها و ساختارهای دستوری غیر فارسی هیچ ابایی ندارند ، میدان داد و برخی از خواست های آنان را که با عنوان ترقی و پیشرفت ارائه می شود و با آن دیگران را به پس روی فرهنگی متهم می سازند، پذیرفت.بسیاری از آنان که تنها می خواهند " کامنت " های خود را به جای " توضیح و نظر " به دیگران قالب و بر آنان غالب کنند، هنری جز یافتن اشتیاهات " تایپی " دیگران ندارند که البته این یاری آنان به " تایپ " کنندگان، جای سپاس گزاری دارد.
در نوشتن باید بیش از گفتن دقت کرد و قاعده های دستوری و ادبی نیز به همین منظور پدید آمده است. یعنی این قاعده ها، ویژه ی نوشتن درست شده است، وگر نه لالان هم با اشاره می توانند مراد خود را به یکدیگر بفهمانند. از این رو نمی توان بی پروا همه ی آن چه را که بر زبان عامه جاری است بی چون و چرا در آثار ادبی وارد کرد. آن ها را البته باید ثبت کرد و به منظور های معین به کار برد، ولی نویسنده وظیفه دارد این الفاظ و تعبیرات را همچون صراف و زرگر به محکی دقیق بزند و اجزای آن را با دقت تمام به شیوه ای به جای خود بنشاند که در مجموع آن ها، تناسب، زیبایی و درستی وجود داشته باشد.
نویسنده باید بتواند مواد تازه و نوی را که عامه ی مردم بر حسب نیاز خود به کار می گیرند بر حسب اصول زبان که در طی سده ها پدید آمده و نزد اهل فن پذیرفته شده است مرتب سازد و تا آن جا که می تواند خود از دامن زدن به بهره گیری از واژه ها ، عبارت ها و ساختاری که خود می داند گرچه رایج ولی نادرست است، خودداری کند و این هنر از کسی ساخته است که هم دانش زبان و هم ذوق و هنر و هم اندریافت مستولیت داشته باشد.
ما برای آشنایی خوانندگان ارجمندمان با توضیحات مربوط به اشتباهات رایج در زبان فارسی، به سبب دراز شدن سخن که جای آن در این بخش نیست، آنان را به خواندن مقالات توضیحی و جامعی که به قلم زبان شناسان نام آور و شناخته شده ی زبان فارسی فراهم شده است و همگی، بر خلاف تصور برخی از خوانندگان ما نه به عهد سامانیان، غزنویان، صفویان و قاجار تعلق دارند، بلکه هم دوره با ما هستند، در بخش های دیگر این تارنما ( به ویژه در بخش های : در باره ی آیین درست نویسی و درباره ی فارسی نویسی ) فرا می خوانیم و از ایشان می خواهیم با شکیبایی این نوشته ها و دیگر نوشته های مربوط به زبان فارسی را از منابع دیگر نیز خوانده و بررسی نمایند و سپس ما را، نه آن گونه که برخی با زگ گردن و گشودن زبان به ناسزاگویی (که تنها نشان دهنده ی عیار آنان در برابر همگان است) و یا تنها با ادعایی خشک و خالی و بدون دلیل که فلان گفته یا نوشته تان نادرست است، بلکه با دادن نظر مشروح و استوار بر دلیل و مدرک، حتا اگر وارونه ی نظری از ما باشد، در کار آشنا ساختن نسل مشتاق و علاقه مند، با فرهنگ ایرانی و فراگیری به تر و ژرف تر زبان فازسی یاری دهند.
آنانی که قصد انتقاد دارند شایسته است که بدانند انتقادی که ضرورت تاریخی موضوع مورد انتقاد را نبیند و خود شیوه ای برای غلبه بر نارسایی پیشنهاد نکند، نه انتقاد، بلکه ایرادگیری پوچ و ویرانگری است که تنها به چند خطاب خشم آلود و فضل فروشانه بسنده کرده است. این انتقاد راه نشان نمی دهد و ما را با این گونه منتقدان کاری نیست. آنان دوچرخه ی چوبی می سازند و خبر ندارند که دوچرخه ی آهنی مدت ها است که وجود دارد.
این نکته را نیز ناگفته نگذارم که تارنمای آریا ادیب دارای بخش های گوناگونی است که موضوع " آیا می دانستید که . . . ؟ " تنها یکی از این بخش ها به شمار می آید و هدف ما در این تارنما تنها نه آن، بلکه در حقیقت هدف والاتری است که آن را در پیش گفتار صفحه ی نخست تارنما روشن نموده ایم و من از این رو دوست داران زبان و ادبیات فارسی را فرا می خوانم تا به این دیگر بخش ها نیز نظر افکنده و سپس با در میان نهادن آگاهی های خود در این زمینه های گوناگون و یا در هر زمینه ای که خود پیشنهاد می کنند، ما را در دست یابی به آماج خود که همانا یاری رساندن به رشد و غنای زبان فارسی، عادت به برخورد علمی، یافتن دید سامانمند و عدالت خواهانه در نقد های ادبی و در یک کلام، توانمندتر ساختن زبان فارسی برای هم گامی به تر با کاروان رشد و پیشرفت جهانی است، یاری کنند.
بر ما این نکته نیز روشن است که نویسندگان و شاعرانی که می کوشند هرگز از حدود پیشین پا را فراتر نگذارند و تنها قاعده ها و قانون هایی را که با آثار بزرگان پیشین ساخته شده است، به تمامی مراعات نمایند، نیازهای جدید زبان و زمان را نادیده می گیرند و مانع از پیشرفت زبان می گردند. آنان باید بدانند به مکتب رفتن برای آموختن امری لازم است، ولی تا پایان عمر هم نمی توان در مکتب ماند.
لیکن از سوی دیگر نیز نمی توان به لگام گسیختگی و زیاده روی تجدد خواهانی که بسیاری شان حوصله ی چندانی نیز برای نشستن در مکتب ندارند و در گفتار و نوشتار خود از به کار گیری بی در و پیکر واژه ها و ساختارهای دستوری غیر فارسی هیچ ابایی ندارند ، میدان داد و برخی از خواست های آنان را که با عنوان ترقی و پیشرفت ارائه می شود و با آن دیگران را به پس روی فرهنگی متهم می سازند، پذیرفت.بسیاری از آنان که تنها می خواهند " کامنت " های خود را به جای " توضیح و نظر " به دیگران قالب و بر آنان غالب کنند، هنری جز یافتن اشتیاهات " تایپی " دیگران ندارند که البته این یاری آنان به " تایپ " کنندگان، جای سپاس گزاری دارد.
در نوشتن باید بیش از گفتن دقت کرد و قاعده های دستوری و ادبی نیز به همین منظور پدید آمده است. یعنی این قاعده ها، ویژه ی نوشتن درست شده است، وگر نه لالان هم با اشاره می توانند مراد خود را به یکدیگر بفهمانند. از این رو نمی توان بی پروا همه ی آن چه را که بر زبان عامه جاری است بی چون و چرا در آثار ادبی وارد کرد. آن ها را البته باید ثبت کرد و به منظور های معین به کار برد، ولی نویسنده وظیفه دارد این الفاظ و تعبیرات را همچون صراف و زرگر به محکی دقیق بزند و اجزای آن را با دقت تمام به شیوه ای به جای خود بنشاند که در مجموع آن ها، تناسب، زیبایی و درستی وجود داشته باشد.
نویسنده باید بتواند مواد تازه و نوی را که عامه ی مردم بر حسب نیاز خود به کار می گیرند بر حسب اصول زبان که در طی سده ها پدید آمده و نزد اهل فن پذیرفته شده است مرتب سازد و تا آن جا که می تواند خود از دامن زدن به بهره گیری از واژه ها ، عبارت ها و ساختاری که خود می داند گرچه رایج ولی نادرست است، خودداری کند و این هنر از کسی ساخته است که هم دانش زبان و هم ذوق و هنر و هم اندریافت مستولیت داشته باشد.
ما برای آشنایی خوانندگان ارجمندمان با توضیحات مربوط به اشتباهات رایج در زبان فارسی، به سبب دراز شدن سخن که جای آن در این بخش نیست، آنان را به خواندن مقالات توضیحی و جامعی که به قلم زبان شناسان نام آور و شناخته شده ی زبان فارسی فراهم شده است و همگی، بر خلاف تصور برخی از خوانندگان ما نه به عهد سامانیان، غزنویان، صفویان و قاجار تعلق دارند، بلکه هم دوره با ما هستند، در بخش های دیگر این تارنما ( به ویژه در بخش های : در باره ی آیین درست نویسی و درباره ی فارسی نویسی ) فرا می خوانیم و از ایشان می خواهیم با شکیبایی این نوشته ها و دیگر نوشته های مربوط به زبان فارسی را از منابع دیگر نیز خوانده و بررسی نمایند و سپس ما را، نه آن گونه که برخی با زگ گردن و گشودن زبان به ناسزاگویی (که تنها نشان دهنده ی عیار آنان در برابر همگان است) و یا تنها با ادعایی خشک و خالی و بدون دلیل که فلان گفته یا نوشته تان نادرست است، بلکه با دادن نظر مشروح و استوار بر دلیل و مدرک، حتا اگر وارونه ی نظری از ما باشد، در کار آشنا ساختن نسل مشتاق و علاقه مند، با فرهنگ ایرانی و فراگیری به تر و ژرف تر زبان فازسی یاری دهند.
آنانی که قصد انتقاد دارند شایسته است که بدانند انتقادی که ضرورت تاریخی موضوع مورد انتقاد را نبیند و خود شیوه ای برای غلبه بر نارسایی پیشنهاد نکند، نه انتقاد، بلکه ایرادگیری پوچ و ویرانگری است که تنها به چند خطاب خشم آلود و فضل فروشانه بسنده کرده است. این انتقاد راه نشان نمی دهد و ما را با این گونه منتقدان کاری نیست. آنان دوچرخه ی چوبی می سازند و خبر ندارند که دوچرخه ی آهنی مدت ها است که وجود دارد.
این نکته را نیز ناگفته نگذارم که تارنمای آریا ادیب دارای بخش های گوناگونی است که موضوع " آیا می دانستید که . . . ؟ " تنها یکی از این بخش ها به شمار می آید و هدف ما در این تارنما تنها نه آن، بلکه در حقیقت هدف والاتری است که آن را در پیش گفتار صفحه ی نخست تارنما روشن نموده ایم و من از این رو دوست داران زبان و ادبیات فارسی را فرا می خوانم تا به این دیگر بخش ها نیز نظر افکنده و سپس با در میان نهادن آگاهی های خود در این زمینه های گوناگون و یا در هر زمینه ای که خود پیشنهاد می کنند، ما را در دست یابی به آماج خود که همانا یاری رساندن به رشد و غنای زبان فارسی، عادت به برخورد علمی، یافتن دید سامانمند و عدالت خواهانه در نقد های ادبی و در یک کلام، توانمندتر ساختن زبان فارسی برای هم گامی به تر با کاروان رشد و پیشرفت جهانی است، یاری کنند.
تالار نقد نگاه دانلود



