- عضویت
- 2018/11/30
- ارسالی ها
- 6,382
- امتیاز واکنش
- 14,554
- امتیاز
- 898
- سن
- 27
پیشینه تاریخی
بر اساس کاوش باستان شناسان، تاریخ این منطقه به هزاره های پیش از مهاجرت آریایی ها می رسد. پس از مهاجرت اقوام آریایی و در پی اختلاط با بومیان منطقه، قوم های جدیدی به وجود آمدند که در از بین این اقوام؛ دو قوم گیل و دیلم بیشترین تاثیر را بر منطقه داشتند. بر اساس شواهد تاریخی؛ فرمانروایان این اقوام از آزادی کامل برخوردار بودند و هیچ گاه در برابر حاکمان دیگر اقوام حتی دولت ماد تسلیم نشدند.
دیاکونوف، نویسنده روسی، در کتاب «تاریخ ماد» می نویسد: «در اراضی نزدیکتر به کرانه دریای کاسپین و نیمه پایینی دره قزل اوزن یا سفیدرود و نقاط شمالی تر آن، پادشاهی های کوچک وجود داشت و قبایلی در آن جا می زیستند که مولفان عهد باستان بعدها ایشان را «گل ها» و «کادوسیان» و غیره نامیدند. کاسپی ها، از نخستین قبایلی بودند که در این منطقه یعنی در محل گیلان امروزی می زیستند.»
با توجه به کتیبه های رسمی پادشاهان پارسی، سرزمین کادوسیان، کاسپیان قدیم، گیلان و بخش های دیگر سواحل دریای خزر امروزی جزو سرزمین های تابع هخامنشیان نبوده است و این نشان دهنده عدم تمکین این قوم از حکومت ها بود. در زمان به قدرت رسیدن دولت هخامنشیان، دولت مستقل این ناحیه در قرن ششم پیش از میلاد با کوروش هخامنشی متحد شدند و دولت ماد را سرنگون کردند.
پس از هخامنشیان، سلوکیان سرزمین های ایران را به «۷۲ ساتراپ» تقسیم کردند. ولی مشخص نیست که گیلان جزو قلمرو آن ها به شمار می آمده و آیا یک ی از ساتراپ های ۷۲ گانه بوده یا نه؟
اشکانیان در دوره سلطنت خود، دو نوع ایالت در قلمرو حکومتی خود داشتند. ایالت هایی که اطاعت از شاهان داخلی داشتند و از شاهنشاهان اشکانی به طور ظاهری تبعیت می کردند و دومی ایالت هایی بودند که به صورت مستقیم تابع حکومت مرکزی شاهنشاه اشکانی بودند و برای هر یک از آن ها از طرف پادشاهان اشکانی فروانروا تعیین می شد و تعداد آن ها ۱۸ ایالت بود. ولی باز مشخص نیست که گیلان جزو کدام یک از این ایالات بوده است.
در دوران ساسانیان، گیلان استقلال خود را از دست داد و اردشیر بابکان با ارتشی مرکب از ۳۰۰ هزار جنگجو و ۱۰ هزار سواره، توانست گیلان را تصرف کند. ولی این ارتش به زودی از هم پاشید و کارایی خود را از دست داد. با بروز هرج و مرج در اواخر پادشاهى قباد، گیلها بناى سرکشى و تعـ*رض به همسایگان را گذاشتند. خسرو انوشیروان در آغاز سلطنت خود ارتشى بزرگ به گیلان فرستاد و گیلانیان را مجبور به عذرخواهی در درگاه کسرا کرد. پس از عذرخواهی این قوم، انوشیروان آنها را بخشید و این اقدام باعث شد که گیلانی ها در دوران ساسانیان، همچنان زیر فرمان شاهان ساسانى باقى بمانند.
پس از پیروزی عرب های مسلمان بر ایران، گیلان به پناهگاه علویان تبدیل شد. در دوره حکومت عباسی؛ دیلمیان که از مخالفان سرسخت عباسیان بودند به مدت دو قرن در کوهستان ها پناه گرفتند و به مرور با علویان متحد شدند و کم کم در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری، مردم گیلان و دیلم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز كوشش بسیار كردند. از همین سال بود که سلسه های به وسیله دیلمی ها و گیلانی ها به وجود آمد و توانست حتی تا مکه و مدنیه نیز نفوذ کند. از مهم ترین این سلسه ها، سلسه آل بویه بود که حتی به بغداد، مرکز حکومت خلفای عباسی لشکر کشید و خلیفه عباسی را شکست داد. از این تاریخ به بعد کم کم ، دست خلفای عباسی از ایران کوتاه شد.
با حمله مغول ها در قرن هفتم به ایران، لشکری بزرگ برای تصرف گیلان به این منطقه فرستاده شد. اما به دلیل وجود راه های سخت، این لشکر تا اوایل سده هشتم هجری قمری بر این بخش از ایران دست نیافتند. تا این که سرانجام اولجایتو موفق شد برای مدت كوتاهی این سرزمین را تصرف كند.
گیلانی ها در به قدرت رسیدن صفویان نقش مهمی را ایفا كردند. مردم گیلان در سال ۹۰۰ هـ. ق، شیخ زادگان اردبیلی از اولاد شیخ صفی ، سلطان حمید و فرزندش را قبول کردند. گیلان استقلال خود را در زمان سلطنت شاه عباس اول، از دست داد.
در عصر افشاریه، نادر شاه افشار که علاقه زیادی به افزایش قدرت نیروی دریایی ایران داشت دستور تاسیس چندین گارگاه کشتی سازی در این استان، به ویژه در لنگرود را داد.
در سال ۱۰۷۱ هـ. ق، قوای روسیه به دستور پتر كبیر به گیلان حمله کرده و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هـ. ق، در اشغال خود نگه داشت.
در زمان انقلاب مشروطه، گیلك ها در پیروزی این انقلاب نیز سهمی به سزایی داشتند. آنها در سال ۱۲۸۷ هـ. ق، تهران را فتح كردند. همچنین؛ نقش مردم گیلان در نهضت میرزا كوچك خان جنگلی نیز از نمونه های درخشان تاریخ این سرزمین است.
بر اساس کاوش باستان شناسان، تاریخ این منطقه به هزاره های پیش از مهاجرت آریایی ها می رسد. پس از مهاجرت اقوام آریایی و در پی اختلاط با بومیان منطقه، قوم های جدیدی به وجود آمدند که در از بین این اقوام؛ دو قوم گیل و دیلم بیشترین تاثیر را بر منطقه داشتند. بر اساس شواهد تاریخی؛ فرمانروایان این اقوام از آزادی کامل برخوردار بودند و هیچ گاه در برابر حاکمان دیگر اقوام حتی دولت ماد تسلیم نشدند.
دیاکونوف، نویسنده روسی، در کتاب «تاریخ ماد» می نویسد: «در اراضی نزدیکتر به کرانه دریای کاسپین و نیمه پایینی دره قزل اوزن یا سفیدرود و نقاط شمالی تر آن، پادشاهی های کوچک وجود داشت و قبایلی در آن جا می زیستند که مولفان عهد باستان بعدها ایشان را «گل ها» و «کادوسیان» و غیره نامیدند. کاسپی ها، از نخستین قبایلی بودند که در این منطقه یعنی در محل گیلان امروزی می زیستند.»
با توجه به کتیبه های رسمی پادشاهان پارسی، سرزمین کادوسیان، کاسپیان قدیم، گیلان و بخش های دیگر سواحل دریای خزر امروزی جزو سرزمین های تابع هخامنشیان نبوده است و این نشان دهنده عدم تمکین این قوم از حکومت ها بود. در زمان به قدرت رسیدن دولت هخامنشیان، دولت مستقل این ناحیه در قرن ششم پیش از میلاد با کوروش هخامنشی متحد شدند و دولت ماد را سرنگون کردند.
پس از هخامنشیان، سلوکیان سرزمین های ایران را به «۷۲ ساتراپ» تقسیم کردند. ولی مشخص نیست که گیلان جزو قلمرو آن ها به شمار می آمده و آیا یک ی از ساتراپ های ۷۲ گانه بوده یا نه؟
اشکانیان در دوره سلطنت خود، دو نوع ایالت در قلمرو حکومتی خود داشتند. ایالت هایی که اطاعت از شاهان داخلی داشتند و از شاهنشاهان اشکانی به طور ظاهری تبعیت می کردند و دومی ایالت هایی بودند که به صورت مستقیم تابع حکومت مرکزی شاهنشاه اشکانی بودند و برای هر یک از آن ها از طرف پادشاهان اشکانی فروانروا تعیین می شد و تعداد آن ها ۱۸ ایالت بود. ولی باز مشخص نیست که گیلان جزو کدام یک از این ایالات بوده است.
در دوران ساسانیان، گیلان استقلال خود را از دست داد و اردشیر بابکان با ارتشی مرکب از ۳۰۰ هزار جنگجو و ۱۰ هزار سواره، توانست گیلان را تصرف کند. ولی این ارتش به زودی از هم پاشید و کارایی خود را از دست داد. با بروز هرج و مرج در اواخر پادشاهى قباد، گیلها بناى سرکشى و تعـ*رض به همسایگان را گذاشتند. خسرو انوشیروان در آغاز سلطنت خود ارتشى بزرگ به گیلان فرستاد و گیلانیان را مجبور به عذرخواهی در درگاه کسرا کرد. پس از عذرخواهی این قوم، انوشیروان آنها را بخشید و این اقدام باعث شد که گیلانی ها در دوران ساسانیان، همچنان زیر فرمان شاهان ساسانى باقى بمانند.
پس از پیروزی عرب های مسلمان بر ایران، گیلان به پناهگاه علویان تبدیل شد. در دوره حکومت عباسی؛ دیلمیان که از مخالفان سرسخت عباسیان بودند به مدت دو قرن در کوهستان ها پناه گرفتند و به مرور با علویان متحد شدند و کم کم در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری، مردم گیلان و دیلم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز كوشش بسیار كردند. از همین سال بود که سلسه های به وسیله دیلمی ها و گیلانی ها به وجود آمد و توانست حتی تا مکه و مدنیه نیز نفوذ کند. از مهم ترین این سلسه ها، سلسه آل بویه بود که حتی به بغداد، مرکز حکومت خلفای عباسی لشکر کشید و خلیفه عباسی را شکست داد. از این تاریخ به بعد کم کم ، دست خلفای عباسی از ایران کوتاه شد.
با حمله مغول ها در قرن هفتم به ایران، لشکری بزرگ برای تصرف گیلان به این منطقه فرستاده شد. اما به دلیل وجود راه های سخت، این لشکر تا اوایل سده هشتم هجری قمری بر این بخش از ایران دست نیافتند. تا این که سرانجام اولجایتو موفق شد برای مدت كوتاهی این سرزمین را تصرف كند.
گیلانی ها در به قدرت رسیدن صفویان نقش مهمی را ایفا كردند. مردم گیلان در سال ۹۰۰ هـ. ق، شیخ زادگان اردبیلی از اولاد شیخ صفی ، سلطان حمید و فرزندش را قبول کردند. گیلان استقلال خود را در زمان سلطنت شاه عباس اول، از دست داد.
در عصر افشاریه، نادر شاه افشار که علاقه زیادی به افزایش قدرت نیروی دریایی ایران داشت دستور تاسیس چندین گارگاه کشتی سازی در این استان، به ویژه در لنگرود را داد.
در سال ۱۰۷۱ هـ. ق، قوای روسیه به دستور پتر كبیر به گیلان حمله کرده و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هـ. ق، در اشغال خود نگه داشت.
در زمان انقلاب مشروطه، گیلك ها در پیروزی این انقلاب نیز سهمی به سزایی داشتند. آنها در سال ۱۲۸۷ هـ. ق، تهران را فتح كردند. همچنین؛ نقش مردم گیلان در نهضت میرزا كوچك خان جنگلی نیز از نمونه های درخشان تاریخ این سرزمین است.
دانلود رمان و کتاب های جدید